نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

ثبات و تغییری پذیری «انواع» در موجودات زنده

غلامحسین مقدم حیدری

0

 

تا پیش از لینه[i](۱۷۰۷-۱۷۷۸) هر گیاه بر اساس کارکرد سیستم تولید مثلی که داشت در نوع خاصی قرار می گرفت. یعنی اندام های تولید مثل گیاهان  را به عنوان مقیاس عمل انتخاب کرده و از روی آن یک گروه موجود زنده را رده بندی می کردند. نقص چنین رده بندی آن بود که ممکن بود خاصیتی را که بر اثر سازش موجود زنده با محیط زندگی اش پیدا شده، مقیاس عمل قرار دهند و در نتیجه گیاه خاصی را بر اساس آن در رده نادرستی قرار بدهند. اما لینه کارکرد تمام دستگاه بدن موجود زنده را در نظر می گرفت و معتقد بود که سیستم وی «سیستم طبیعی رده بندی» است. این سیستم رده بندی که در جانوران نیز بکار گرفته شد توانست نسبت به رده بندی های پیشین ، شکل و تمایز «انواع[ii]» را بر اساس ساختار آناتومی و کارکرد فیزیولوژیک  آنها ، با دقت زیادی مشخص کند.  (Loren,1958,p21)حال این پرسش مطرح می شد که چرا هر «نوع» دارای کارکرد فیزیولوژیک خاصی هستند؟ بنظر می رسد که تنها تبیینی که در آن عصر وجود داشت تبیین غایت انگارانه بود یعنی این تنوع انواع به دلیل آن بود که هر نوع بر اساس طرح الهی بطور مستقل خلق شده است. این نگرش به کثرت انواع موجودات زنده رویکرد جامعه علمی آن زمان را بسوی «ثبات انواع» رهنمون می کرد.

مطابق این نظریه، گونه ها از روز آفرینش ثابت مانده اند. به عبارت دیگر چون انسان از انسان و هر حیوانی از حیوان مشابه خود به وجود آمده ، پس حیوانات همواره ثابت اند. طرفداران این نظریه می گفتند : انواع جانوران و گیاهان هر یک جداگانه خلق شده اند و شباهت های آنها آنگونه نیست که نوعی را شکل متکامل نوعی دیگر بدانیم . این نظریه به فیکسیسم[iii] مشهور بود. از آنجا که باورهای دینی مسیحی و یهودی با این نظریه هماهنگ بود. این نظریه تا قرن نوزدهم از جمله نظریه های مشهور و حاکم بود. (Loren,1958,p24,25)

 « طبیعت به تدریج پیشرفت می کند بطوریکه توجه کسی را جلب نمی کند. از گونه ای به گونه دیگر و اغلب از جنسی[v] به جنس دیگر، طی مراحل نامحسوسی می گذرد. بطوریکه با تعداد زیادی از گونه هایی مواجه می شویم که ویژگی های مشکوکی دارند که ما نمی دانیم آنها را کجا قرار دهیم»(کنت دو بوفون)

در قرن هیجدهم در برابر نظریه فیکسیسیزم نظریه تنوع و «تغییری پذیری انواع» مطرح بود. کنت دوبوفون[iv] (۱۷۰۷-۱۷۸۸) از جمله دانشمندانی بود که معتقد بود  انقراض بعضی انواع مربوط به تنازع بقا هست. آرای وی در این زمینه را می توان بصورت زیر خلاصه کرد: (Loren,1958,p36-45)

  • موجودات زنده بیش از ذخایر غذایی که برایشان وجود دارد تولید مثل می کنند و بدین گونه شرایطی را فراهم می کنند تا تنازع بقایی در بین ان ها جریان یابد.
  • در افراد نوع واحدی از نظر شکل تفاوت هایی وجود دارد و این تفاوت ها در جانوران و گیاهان اهلی غالبا موروثی می باشند. بطوریکه با انتخاب دقیق می توان گروهی از افراد نوع خاصی را اصلاح کرد و روش اصلاح آن را تحت نظر گرفت. منظور بوفون اصلاح نژادی بود که ما در گیاهان و جانوران انجام می دهیم تا به انواع بهتر دست یابیم. از این رو رابطه بین انواع را بدون پرورش ممتد جانوران و گیاهان نمی توان آشکار ساخت.
  • بوفون مفهوم پراکندگی جانوران و گیاهان را دریافته بود. وی تفاوت های آشکاری بین مجموعه جانوران مناطق حاره قدیم دیده بود و معتقد بود مجموعه جانوران قطب شمال به یکدیگر خیلی شباهت دارند و در ناحیه ای که آسیا و اروپا بهم می پیوندند این شباهت بیش از همه است. او معتقد بود که این انواع روابط بسیار دوری با هم دارند که بنظر می رسد حاکی از وجود بعضی عوامل مشترک در پیدایش آنها است و ما را با اسباب انحطاط که امری قدیمی تر از سایر امور است آشنا می کند.

بوفون معتقد بود که « طبیعت به تدریج پیشرفت می کند بطوریکه توجه کسی را جلب نمی کند. از گونه ای به گونه دیگر و اغلب از جنسی[v] به جنس دیگر، طی مراحل نامحسوسی می گذرد. بطوریکه با تعداد زیادی از گونه هایی مواجه می شویم که ویژگی های مشکوکی دارند که ما نمی دانیم آنها را کجا قرار دهیم»(Butler,1879,p 104)  بوفن هیچگاه باروشی منسجم درباره چگونگی پیدایش تغییر در جانداران و گیاهان سخن نگفت. در کتاب تاریخ طبیعی[vi] او نظرات گوناگونی می توان دید که می توان آن ها را تفسیری در راستای نظریه فکسیسیزم کرد و آن ها را مقدماتی برای نظریه انتخاب طبیعی چالز داروین دید. شاید دو پهلو بودن این وضعیت جزو شرایط خاص حاکم بر قرن هیجدهم و نوزدهم بود که تفکر دینی – که نظریه فیکسیزیم تقویت کننده آن بود- جو غالب آن زمان بود. از این رو دانشمندان آن دوره گرچه در این پارادایم کار می کردند اما مرتبا با اعوجاج هایی مواجه می شدند. این تشتت آرا به سبب جو دینی حاکم بر آن دوره از یک سو و اعواج هایی بود که در حوزه پژوهش های زیست شناختی رخ می داد.

[i] – Carl Linnaeus

[ii] – species

[iii] – fixism

[iv] – Comte de Buffon

[v] – genns

[vi] –  Histoire Naturelle

 

منبع: مقدم حیدری،غلامحسین(۱۴۰۱)تفسیر طبیعت گرایانه از تنوع اشکال موجودات زنده :«اصل شرایط حیات» کوویه، مجله پژوهش های علم و دین،

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.