نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

بیماری، درد و درمان در جوامع ابتدایی (۳): شمن و درد زایمان

غلامحسین مقدم حیدری

0

در عصر ما بچه دار شدن و زایمان طبی شده است و مادر و جنین در تمام مراحل بارداری زیر نظر و مراقبت پزشک و نهادهای بهداشتی و درمانی هستند. بطوریکه تولد نوزاد بدون نظارت پزشکی امری نامحتمل یا حداقل پرخطر دانسته می شود. حال می توان پرسید که زایمان و بچه دار شدن نزد فرهنگ های دیگر چگونه بوده است؟ در اینجا به موردی می پردازیم که لوی استراوس (۱۹۴۹-۱۹۵۸) در مقاله‌ی ،«اثر نمادها» بیانی از اثر درمانگران سرخپوست پاناما از یک آیین شمنی کونایی در ارتباط با زایمان سخت بیان می کند. برای این سرخپوستان زایمان امری طبی نیست اما درد آن بقدری سخت است که درمانگران اجازه دارند تا برای تخفیف آن راهکارهایی را پیش بگیرند. اما نکته جالب این است که این راهکارها از طریق بکارگیری دارو یا شیوه های اپیدورال نیست بلکه شمن ها با خواندن آواز این کار را می کنند.

بدن و اندام درونی بیمار تالار نمایش  داستان است اما شمن با تغییر مسئله به سفری خطرناک و جنگیدن با قدرت های کیهانی و با رفت و آمد میان بدن و کائنات نظر خود را تحمیل می کند

درمانگر بیمار را لمس نمی کند. آواز با توصیف سختی هایی که قابله تحمل می کند و توسل او به شمن آغاز می شود. سپس شمن در نقش رهبر گروهی از ارواح محافظ با آواز به خانه موو – قدرتی که نگاهدار جنین است و روح بیمار را تسخیر کرده است- می رود. تلاش ها، موانع و خطرها و موفقیت های گروه شمنی با آواز توصیف می شوند تا اینکه سرانجام این گروه شمنی با موو و همدستان او وارد نبرد می شوند.  زمانی که موو مغلوب شد و و روح تسخیر شده را رها کند مادر می زاید و آواز به پایان می رسد. آواز با تکرارها و پرداختن به جرییات بیمار را وادار می کند که به شرح دقیق مشکلات موجود در زایمان توجه کند. مری داگلاس معتقد است « بدن و اندام درونی بیمار تالار نمایش  داستان است اما شمن با تغییر مسئله به سفری خطرناک و جنگیدن با قدرت های کیهانی و با رفت و آمد میان بدن و کائنات نظر خود را تحمیل می کند. ترس بیمار متوجه قدرت دشمنی اسطوره ای است و برای بهبود به قدرت خدعه های شمن و افراد وی چشم امید دارد».(داگلاس،۱۰۸).

لوی استراوس معتقد است : « این درمان باید موقعیت عاطفی قابل تاملی را ایجاد کند و باعث شود ذهن دردهایی را بپذیرد که بدن نمی تواند آنها را تحمل کند.»اینکه اسطوره شناسی شمن با واقعیت منطبق است یا نه ، در اینجا اهمیت ندارد آنچه که مهم است تسکین درد بیمار است.   بیمار به نظام منسجمی از باورها اعتقاد دارد .نظام منسجمی از « قدرت های محافظ و بدخواه، عفریته های فراطبیعی و حیوانات جادویی»(به نقل از داگلاس،ص۱۰۸) که بستر ادراک بومیان از کائنات را تشکیل می دهد. شمن با توسل به این نظام مناسکی را اجرا می کند که ادراک بیمار از درد را تسکین می دهد.

اینکه اسطوره شناسی شمن با واقعیت منطبق است یا نه ، در اینجا اهمیت ندارد آنچه که مهم است تسکین درد بیمار است

استراوس این مورد را با گزارش های فروید و براوئر از بیمارشان آنا که مبتلا به هیستری بود مقایسه می کند و نشان می دهد که آنان نیز با به نمایش گذاشتن نمادهای شخصی در ناخودآگاه بیمار، انرژی او را از بدنش آزاد می کردند. در واقع کونا  از نمادهای فرهنگی برای ورود به بدن بیمار و تسکین وی استفاده می کند در حالیکه فروید و براوئر از نمادهای شخصی برای رها کردن انرژی در بدن بیمار و تسکین وی استفاده می کنند.(مک کی،۲۰۱۷)

منابع

Lévi-Strauss, Claude. (1895). “The Effectiveness of Symbols.” Structural Anthropology, Basic Books, Inc., pp. 186-20

Maurena McKee(2017)Study of symbol systems

-داگلاس(۱۳۹۹) پاکی و خطر،لوگوس

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.