طبی سازی، حرفه مندی و بحران پزشکی
علیرضا منجمی
پنجمین نشست از سلسله نشستهای آسیبشناسی، بررسی مسائل و ارائه راهکارهای پیشنهادی در موضوع نخبگان و مسئله هویت؛ کارگروه پزشکی به همت پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی و همکاری بنیاد ملی نخبگان در دو پنل برگزار شد.
دکتر علیرضا منجمی در این نشست طی سخنانی گفت: من از تاسیس وزارت بهداشت به بعد یعنی ۱۳۶۵ تحلیل خود را آغاز میکنم. من میخواهم وجود وزارت بهداشت را مسئلهمند کنم و بگویم چرا نهادی متولی بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است و تا جایی که من میدانم در جهان نظیری ندارد. تبعات این نهاد روی پزشکی چیست؟ مدعای من این است که این نهاد یکی از پیشرانهای طبی سازی و بحران حرفه مندی در پزشکی است. البته طبی سازی و بحرانهای حرفهای ممکن است در جاهای دیگر دنیا هم باشد اما تمرکز من بر ایران است.
او افزود: از سال ۶۵ ایده افزایش دانشجوی پزشکی رخ داد و به مرور با شیبی کاهش یافته است و الان هم گفته میشود تعداد پزشکان ما کم است. یکی از کارویژههای وزارت بهداشت دستکاری تعداد دانشجویان پزشکی و افزایش تعداد دانشکدههای پزشکی بود. بنابراین یکی از موتورهای پیشران طبی سازی در ایران افزایش تعداد دانشجویان است. از سوی دیگر وزارت بهداشت توزیع نیروی انسانی را بر عهده داشت. دستکاری در تعرفهها یکی دیگر از کارویژههای وزارت بهداشت بود. این دستکاریها رفته رفته به کالایی شدن سلامت حرکت کرد. سلامت را میتوان حق شهروندان دانست یا اینکه کالایی است که میتوان خرید و فرش کرد. کالایی کردن سلامت به کالایی شدن آموزش پزشکی منجر شد.
او ادامه داد: تصور این بود که دانشجوی پزشکی یک فرد با استعداد است و پزشک شده و این با کالایی شدن پزشکی مخدوش شد چون میشد پزشکی را هم فروخت. الان رشتههای رزیدنتی طبی سازی را در ایران رواج میدهند و میبینیم بسیاری از متخصصان پوست امروز وارد کار زیبایی شدند. پس سمت دیگری از طبی سازی مفرط تخصص گرایی مفرط است و منزلت پزشک عمومی پایین آمده است.
به گفته دکتر منجمی، بخش مهمی از هویت حرفهای پزشکی به این گره خورده که یا باید تخصص بگیری یا در این نظام سرمایه جایگاهی برای خودت بیابی. از سوی دیگر برخی از آسیبهای این برای حوزه سلامت طبی سازی امر بهداشتی است. یعنی اموری که مربوط به سلامت عمومی است. امروز انقدر که مردم به زیبایی اهمیت میدهند به آلودگی هوا اهمیت نمی دهند. وقتی امر بهداشت را وزارت بهداشت واردش میشود آن را به امر طبی تبدیل میکند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه با بیان اینکه اقتدار پزشکان بالینی نیز در این سیستم رواج یافته است گفت: در ایران وزیر بهداشت باید پزشک بالینی باشد و این اقتدار مهم است. در پزشکی در این گفتمان اگرپزشک عمومی باشید و تخصصتان غیر از پزشکی بالینی باشد منزلتان کاهش مییابد.
او ادامه داد: پزشکی خانواده یک نهاد است که متولی اش باید دولت باشد اما به جایی نمی رسد چون نهاد پزشکی پزشک خانواده را بر نمی تابد و ما به سوی سیستم بازاری پزشکی میرویم. علوم انسانی پزشکی نیز امروز در حاشیه است و در وزارت بهداشت حالت تزئینی دارد.
او در پایان یادآور شد: موضوعاتی که طبی سازی میشوند صرفا در محدوده پزشکی مدرن نیستند. به طور مثال امروز طبی سازی طبهای مکمل صورت میگیرد و باید این مسایل را نیز در سپهر طبی سازی دید.
به نقل از http://iscs.ac.ir/content/16142