مکاتب اربعه تعلیم طب در تهران
امیر محمدی
مکاتب چهارگانه از وقایع شگفتآور، در تاریخ طب دارالفنون است که برای مقابله با کسادی طبقه طب دارالفنون و بازار گرم اطبای سنتی، پدید آمد. مطب چهار تن از اطبای کاردان تهران ، به صورت مکتبی برای درمان بیماران و آموزش طب و طبابت درآمد. چون در این مکاتب، راه پزشک شدن، کوتاه بود و بنابر بعضی روایات، تصدیقنامه و مجوز چاپی هم، به سهولت به شاگردان داده میشد، بنابراین عدّهای از داوطلبان طب، به این مکاتب روی آوردند و رنج تحصیل و مدرسه را از خود، دور ساختند( پرتو،۱۹۵، میر،۱۳۸۳:۱۷۱).
گردانندگان این مکاتب عبارت بودند از:
۱- میرزا زینالعابدین خان مؤتمن الاطباء، سرسلسله خاندان مؤتمن.
۲- میرزا ابوالحسن خان سرسلسله خاندان بهرامی.
۳- میرزا علیاکبر خان ناظم الاطباء، سرسلسله خاندان نفیسی.
۴- میرزا سیدحسین خان نظام الحکما، از خانوادههای روحانی کاشان (رستمی،۱۳۸۸: فصل سوم).
بدین طریق اغلب داوطلبان پزشکی به دلیل سهولت امر و نپرداختن هیچگونه هزینهای، راه آسان تر را انتخاب کرده و پس از چند سال با اخذ تصدیق نامههای چاپی از یکی از اطباء فوق و یا حتی بدون آن، به طبابت میپرداختند. شیخ محمد طبیب تهرانی و یا عباسعلی خان طبیب از جمله شاگردان همین مکتب هستند که با امضاء توشیح این اطبای سرشناس، تصدیقنامه طبابت دریافت داشتهاند. از متن تصدیق نامه شیخ محمد طبیب به خوبی درمییابیم که او در مطب آنان تلمّذ کرده و سرانجام با اجماع آنان و برخی اطبای دیگر، شایسته و برگزیده شده است. حاشیه تصدیق طبابت او را نیز طبیبان نامبرداری چون: شیخ الحکما و سلطان الحکما و سلطان الفلاسفه موشّح به دستخط و مهر طبی خود نمودهاند. در متن تصدیقنامه طبابت شیخ محمد طبیب تهرانی میخوانیم:
«… جناب مستطاب فضایل و کمالات اکتساب صداقت و فخامت انتساب آقای شیخ محمد تهرانی مدّتها در تحصیل علوم عربیّه و ادبیّه و تکمیل طب قدیم جد بلیغ و سعی جزیل را به غایت قصوی رسانیده و چند سال است در محضر داعی دولت ابد مدّت قاهره و جناب جلالت مآب اجل اکرم آقا میرزا زینالعابدین خان مؤتمن الاطبا دام اقباله مشغول تحصیل و تکمیل علوم متعلّقه به طب فرنگی از قبیل: فیزیک و شیمی و فیزیولوژی و جراحی و کحالی و عمل ید و غیره بودهاند و پس از تکمیل تحصیل و امتحانات عدیده در مواقّع مختلفه بارها مراتب علمی و عملی مشارالیه را تجربه کردهاند در تمام شعب طب قدیم و جدید و اعمال آن فارغ التحصیل بدین جهت الیوم الحق طبیبی است بصیر و جراحی است جنیر که به طور شایستگی از عهده خدمات مرجوعه بنی نوع در موارد لازمه بر میآید.» شهر شوال المکرم ۱۳۱۶، مطالب مسطوره مطابق واقع است.
[مهر: موتمن الاطبا] و [مهر: نظام الحکما](روستایی، ۱۳۸۷: ۱۵۷-۱۵۶).
این مکاتب توفیق نسبی داشتند و بیشتر به آموزش اعمال جراحی میپرداختند که نیاز چندانی به علوم پایه و اطلاعات نظری نداشت و بیشتر به مهارت یدی شاگردان، متکی بود.
در محافل تهران، همه جا صحبت از مکاتب چهارگانه بود. البته خدمت ورزی این مکاتب را که در شرایط خاصی، تشکیل شده بودند، نمیتوان منکر شد. ولی چون مقدورات و امکانات این مکاتب، در مقابل تشکیلات وسیع دارالفنون که بیش از نیم قرن از تاسیس و تکامل آن میگذشت، بسیار ناچیز بود و دسترسی به تجهیزات دارالفنون هم در خارج از محیط آن فراهم نبود، مقابله با آن کار دشواری بود و این مکاتب چند صباحی بیشتر ندرخشیدند (میر، ۱۳۸۳: ۱۷۲) و تجدید حیات و شکوفایی نسبی دارالفنون، بساط این مکاتب را برچید. این شکوفایی نسبی را دارالفنون مدیون «علاء الملک» وزیر علوم و معارف بود که با استخدام پی در پی دو گروه معلم فرانسوی، رونقی در دارالفنون پدید آورد که بعدها تا آغاز جنگ جهانی اوّل، با استخدام معلمان آلمانی کم و بیش ادامه یافت.
* دانش آموخته دکترای تاریخ علم، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی