کودک بیمار؛ نقاشی ژانر ویکتوریایی
واحد ترجمه حلقه فلسفه پزشکی
برای نقاشی دکتر اثر لوک فیلدز ابتدا زمینه تاریخی که این اثر در آن شکل گرفته است را درک کنیم. این نقاشی در سنت ویکتوریایی که ترسیم کودک بیمار مرسوم بود استثنایی است. البته جنبههای زیادی برای چنین زمینهای وجود دارد – از جمله تاریخ حرفههای پزشکی به طور خاص و حرفهای بودن به طور کلی (که در یک لحظه در مورد آن بیشتر میشود) – اما شاید واضحترین نقطه مرجع، سنت بازنمایی اتاق بیماری باشد که در فرهنگ عامه بریتانیا در بیشتر قرن نوزدهم، شامل نقاشی اما به هیچ وجه محدود نمی شود و اغلب به ویژه بر کودکان بیمار، در حال مرگ یا اخیراً فوت شده تمرکز می کند.پاورقی ۴ علاوه بر دکتر ، نقاشی های قابل توجه دیگری در این زمینه (که بیشتر آنها در نمایشگاه های آکادمی سلطنتی نیز به نمایش درآمدند و بسیاری از آنها نیز به صورت حکاکی تکثیر شدند) شامل تصاویر همراه جوزف کلارک به نام کودک بیمار و پسر بیمار (۱۸۵۷) است. خیریه توماس بروکس(۱۸۶۰) و استعفا (۱۸۶۳); ساعت مضطرب الکساندر فارمر(۱۸۶۵)؛ فرانک هال نقاهت (۱۸۶۷)، امید مشکوک (۱۸۷۵)، و اولین متولد (۱۸۷۶)؛ فرسوده توماس فائد(۱۸۶۸)، اولین مراقبت مادر (۱۸۷۳)، و ملاقات دکتر(۱۸۸۹)؛ فردریک دانیل هاردی نقاهت (۱۸۷۲); بهتر شدن جان اورت میلایس (۱۸۷۶); ابری با پوشش نقره ای جورج الگار هیکس (۱۸۹۰); رشوه آرتور برینگتون (حدود ۱۸۹۳)؛ مرد داس اثر هنری هربرت لا تانگو (۱۸۹۶); و سامری خوب اثر ویلیام اسمال (۱۸۹۹).
مهمترین عناصری که در ژانر کودک بیمار تکرار میشود عبارتند از: کودک بیمار، والدین، بطری دارو، فضای داخلی کلبه روستایی، و پزشک
با ایجاد مسیری از نقاشی روایی قرن نوزدهم به طور کلی با توجه ویژه به صحنه های اتاق بیمار به طور خاص، با تمرکز بر مقطعی نماینده از نقاشی های ذکر شده در بالا میتوانیم عناصر مشترکی را دریابیم. با این حال، در ابتدا لازم است یک احتیاط مهم را تصدیق کنیم: تعمیم مستقیم این تفاسیر از یک زیرمجموعه نقاشی به نقاشی به طور کلی یا از نقاشی به عنوان یک کل به یک فرهنگ به طور کلی تقلیل دهنده خواهد بود، زیرا هنرمندان منفرد البته دیدگاهها و برنامههای منحصربهفرد خودشان بهجای اینکه بهعنوان آواتارهای صرفاً یک زیتگیست فرضی عمل کنند، و ژانرها قراردادهای خاص خود را دارند که لزوماً هدفشان صرفاً یا حتی اصولاً مستند، آموزشی یا جدلی نیست.پاورقی ۵ علاوه بر این، این تصاویر با تمام پیچیدگی خود، یک تحلیل طولی و مستقیم از یک خوشه موضوعی معین، مانند بازنمایی درمان پزشکی را خنثی می کنند. چنین عناصر موضوعی هرگز در خطوط زمانی مناسبی قرار نمی گیرند که در آن یک موتیف، مانند یک دکتر یا یک بطری دارو، در چندین نقاشی متوالی به گونه ای پرداخته شده است که توضیحاتی سرراست و یکسان ارائه دهد. با این حال، با توجه به چنین محدودیتهایی، ما میتوانیم عناصر منفرد، ترکیبات آنها، لحظههایی که در آن ظاهر میشوند و غیره را به گونهای ردیابی کنیم که الگوهایی را آشکار کنیم که سؤالاتی را ایجاد میکنند و تفسیر روشنگرانه را دعوت میکنند. در گروه نقاشیهایی که در زیر به آن پرداخته میشود، برای مثال، چندین عنصر شمایلشناختی پدیدار میشوند و عقبنشینی میکنند، و وجود یا عدم حضور آنها بهصورت جداگانه یا ترکیبی،ناهنجاری دکتر قابل درک است. همانطور که در یک لحظه خواهیم دید، مهمترین عناصری که در این نقاشی ها تکرار میشوند عبارتند از: کودک بیمار، والدین، بطری دارو، فضای داخلی کلبه روستایی، و پزشک .
منبع
Milligan, B. (2016). LUKE FILDES’S THE DOCTOR, NARRATIVE PAINTING, AND THE SELFLESS PROFESSIONAL IDEAL. Victorian Literature and Culture, 44(3), 641-668. doi:10.1017/S1060150316000097