نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

مشخصه و وظیفۀ پزشکی به مثابه علم عملی – بخش چهارم

ولفگانگ ویلاند مترجم رضا دانشور*

0

در تاریخ علم مدرن از آنجا که نظام‌های نظری به خاطر موقعیت‌شان الگو و سرمشق خود علم شده‌اند، این واقعیت که علوم عملی- علومی که هدف آن باورهای درست نیست بلکه شیوه‌های صحیح عمل است- نوع کاملاً مستقلی از علم هستند مورد غفلت واقع شده است. نمونه‌ای از غلبه این نوع اندیشه را می‌توان در هیچ‌انگاری درمانی قرن نوزدهم مشاهده نمود.

بر اساس این دیدگاه استدلال می‌شود که همچنان که از یک منجم (دانشمند علوم دیگر) انتظار نمی‌رود که یک پدیدار طبیعی (مانند روز) را به دیگری (مانند شب) تبدیل کند مطالبه شفای نقص قلب، نقرس و غیره بلاوجه است، پرسشی که مطرح می شد  این بود که آیا برای این عمل در مبادی علم طبیب شالوده‌ای وجود دارد، پاسخی که ارائه می شد منفی بود. «بنیادی‌ترین قانون پزشکیِ عملی    اینست که این  طبیعت است که می‌تواند شفا بخشد». بنابراین یک پزشک را باید براساس معرفت او مورد قضاوت قرار داد و نه براساس موفقیت او به مثابه یک شفابخش. براساس این دیدگاه پزشکیِ عملی توانایی پیشرفت ندارد.

اما این موضع به طور ناخواسته موجب توجه به یک مشخصه بنیادین رشته‌های عملی شد. چرا که اگر آنها اصلاً بتوانند پیشرفت کنند، به همان شیوه علوم نظری پیشرفت نخواهند کرد.

در علم نظری پیشرفت تا حد زیادی مرهون فرایندی است که پژوهش را برمبنای پرسش‌های متعلق به آن علوم امکان‌پذیر می‌سازد و این امکان را فراهم می‌آورد که از فرضیه‌هایی استفاده کند که پژوهشگر می‌توان به طور خودمختار (مستقل) از آن استفاده کند . این فرضیه‌ها خود می‌توانند برای گزینش جنبه خاصی از یک مسئله، که پژوهشگر در صدد بررسی آن است مورد استفاده قرار گیرند.

در رشته‌های عملی چنین رویکردی اگر هم امکان‌پذیر باشد، صرفاً تا حد بسیار محدودی چنین است. امروزه پیشرفت پزشکی غالباً مبتنی نتایج علومی است که به شیوه نظری پیگیری شده‌اند و با پیشرفت بسیار خوبی مواجه بوده‌اند و همچنین این پیشرفت به مجموعه ابزارهایی که این علوم در اختیار پزشکی قرار می‌دهند وابسته است.

این نکته، این امر را روشن می‌سازد که چرا پزشکی را بدون توجه ساختار خودش که معطوف به کنش عملی است، اغلب به منزله علم کاربردی تلقی می‌کنند.

 

بلاشک هیچ تردید جدی‌ای در این باره وجود ندارد که پزشکی در بیشتر ابزارهایی که به کار می‌گیرد مرهون علم است. اما اگر که می‌خواهیم در مورد پزشکی حق مطلب را ادا کنیم آن را باید به کارگیرنده علم تلقی کنیم و نه علم کاربردی. تنها در این صورت است که مشخصه خاص آن به واسطه لوازمی که استفاده می‌کند تعریف نمی‌شود، بلکه با اهداف فعالیت آن و نیز با مهارت‌ها و روش‌هایی که کار با ابزارهای موجود در هر مورد خاص بر آنها مبتنی است، تعریف می‌شود.

 

جوهر و ویژگی یک علم عملی براساس لوازمی که به منظور برآوردن وظیفه‌اش در دسترس او است تعریف نمی‌شود. این مجموعه از وسائط در معرض  تغییرمدام هستند و این بستگی به پیشرفتِ علومی دارد که به آنها بستگی دارند. اگر این امر را کنار بگذاریم رشته‌های عملی اساساّ به ندرت در هر نوع پیشرفتی که ناظر بر مسائل اصلی‌شان باشد مشارکت می‌کنند یعنی در توانایی آنها در استفاده از هرنوع ابزاری در هر زمان خاص .

گذشته از هر چیز دلیل این امر آن  است که هر فردی که می‌خواهد در یک رشته علمی فعال باشد در هنگام پروراندن و تکمیل این مهارت‌ها، درمی‌یابد که خود مشخصاً باید از ابتدا شروع کند.

در این رشته‌ها هیچ چیزی وجود ندارد که قابل مقایسه با حالت پیشرفت مداوم پژوهش نظری باشد.

حال با پرسشی مواجه می شویم : آیا فهم درستِ علوم عملی هیچ نتیجه‌ای برای چگونگیِ تلقیِ ‌ما از رشته‌های نظری دارد ؟ در علوم نظری نیز کنش‌هایی محقق می شود که هرگز به طور کامل از رهگذر معانی‌ای که با قواعد بازیِ علمی بدانها اعطا می‌شود پوشش داده نمی‌شود. علاوه بر این هیچ مواجه ای  با یک علم نظری بدون زمینه واقعی اهداف انجام نمی‌پذیرد.

علم نظری را تا آنجا می‌توان به مثابه یک غایت فی‌نفسه پروراند که بتواند به طور شایسته‌ای ادعا کند که واقعیت به مثابۀ یک کل، موضوع آن است.

علوم جدید خود نمی‌توانند به این پرسش پاسخ دهند که چه چیزی واقعاً شایسته دانستن است. با توجه به این نکته می‌توانیم بگوییم که مولفه‌های عملی در هر علم نظری نیز تأثیر دارند. پیگیری این علوم را از این چشم‌انداز نیز می‌توان مشاهده کرد که آنها کاملاً بیرون از حیطه کنش قرار ندارند.

 

علوم عملی می‌توانند به منظور راهنمایی علوم نظری در باب آنچه که دانستن آن ارزشمند است به یاری آنها بشتابند، چرا که این علوم حداقل در حیطه مربوط به خویش می‌بایست همیشه از طریق کنش تصمیم بگیرند که چه چیزی هم به طور کلی و هم در هر وضعیت خاص ارزش دانستن را دارد.

 

 

منبع: The character and mission of the practical sciences, as exemplified by medicine
W Wieland – Poiesis & Praxis, 2002 – Springer

  • دانش آموخته فلسفه علم و تکنولوژی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.