نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

سراسربین (بخش پنجم): زندان سراسربین

غلامحسین مقدم حیدری

0

از نامه هایی که میان ساموئل و برادرش جرمی بنتام به جا مانده است، مشخص است که دو برادر درباره معماری سراسربین با یکدیگر در تعامل بوده اند. اما در سفری که بنتام برای دیدن برادرش به روسیه رفت می توان نقطه عطفی را در کارهای او یافت. در واقع می توان دید که توجه جرمی پس از پانزده سال کار بر روی موضوعات نظری – نظریه قانون و قانونگذاری- بسوی موضوعات عملی – کیفرشناسی، مدیریت عمومی، سیاست اجتماعی و اقتصاد- جلب شد. یکی از عوامل مهمی که سبب این تغییر علاقه و توجه در او شد علاقه و درگیری او با بنگاه های صنعتی برادرش ساموئل بود. در این میان آنچه توجه او را بسیار به خود جلب کرد، ایده «سراسربین» یا «خانه نظارت» بود. در بازگشت به انگلستان، بنتام از فضای سیاسی بازی که به سبب انقلاب فرانسه بوجود آمده بود به هیجان آمد. او دستنوشته هایش را مورد بازبینی قرار داد و به پاریس فرستاد. این دستنوشته ها شامل مقالاتی درباره تاکتیک های سیاسی و سازمان های قضایی و از همه مهمتر طرحی درباره زندان سراسربین بود. زندان سراسربین سعی داشت تا حداکثر مراقبت را از زندانیان به عمل آورد تا بتواند آنها را دوباره تربیت کند و چرخه یروی کار اجتماع بازگرداند. از این رو« مطابق با اصل مراقبت بنتام دسترسی عمومی به زندان برای مدیریت موفق آن اساسی بود»(Semple,1999,p295).
برخی معتقدند که او در این سالهای میانی عمر خویش که توجه خود را بر زندان ها متمرکز کرده بود از وظیفه اصلی خویش به عنوان حقوق دان و نظریه پرداز دور شده است. اما باید توجه کرد که « توجه او به زندان ها، مدیریت گدایان و اقتصاد سیاسی به او کمک کرد تا بُعد جدید مهمی را به تفکرش بدهد. برای پرداختن به این موضوعات نیاز داشت تا از سطح نظریه به سطح بکارگیری آن حرکت کند و نقشه هایی را برای نهادهای واقعی تنظیم نماید، نهادهایی همچون سراسربین …. که او مجبور بود رشته جدیدی از مسائل مرتبط با مدیریت و اداره آنها را در نظر بگیرد»(Dinwiddy,1989,p 9)
سراسربین شیوه نوینی از نگرش به انسان و کنترل او را مطرح کرد که تا عصر حاضر همه ما با آن درگیر هستیم. اما نکته جالب توجه در طراحی بنتام این است که او در طراحی این نوع زندان با پارادکسی مواجه بود: از طرفی سلول های زندانیان نباید درب داشته باشند زیرا زندانیان باید رویت پذیر باشند اما از سوی دیگر افراد داخل سلول ها زندانیانی بودند که جرمی را مرتکب شده بودند و از این رو باید مورد محافظت قرار می گرفتند از این رو حتما باید سلول های آنها دارای در می بودند تا بتوان از آنها محافظت کرد. جرمی بنتام برای رفع این مشکل دو راهکار ارائه کرد: اولا سلول ها باید حول دایره ای جا می گرفتند که «جایگاه ناظر» در مرکز آن قرار می گرفت تا مراقب بتواند داخل سلول ها و افراد آنها را مشاهده کند و ثانیا درب های سلولها دارای پنجره های بزرگی بودند که هم بتوان داخل آنها را مشاهده کرد و هم سلول دارای درب باشد تا از زندانیان محافظت کند. بدین منظور او و برادرش در سال ۱۷۸۷ زندان را بصورت استوانه ای با چهار طبقه طراحی کردند که هر طبقه دارای دو حلقه بود. سلول های تکنفره کوچک بر روی حلقه بزرگتر قرار داشتند که بر روی بیرونی ترین سطح استوانه قرار می گرفتند. اتاق های مراقبین بر روی حلقه کوچکتری طراحی شده بودند که در وسط استوانه قرار داشتند با این تفاوت که این اتاق ها در نیم طبقاتی میان طبقات زندان ها واقع شده بودند. بطوریکه هر طبقه از سلول های مراقبین می توانست دو طبقه از سلول های زندانیان را مشاهده کند و رفتار و حرکات زندانیان را رصد نماید. ضمنا هر سلول پنجره بزرگی داشت که هر جنبش زندانیان قابل رویت بود.
اما نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه کرد این است که جرمی می خواست « این فرایند مشاهده یکطرفه باشد: او می خواست ناظران، زندانبانان و ملاقات کنندگان زندان بتوانند زندانیان را تماشا کنند اما او نمی خواست که زندانیان نیز بتوانند آنها را تماشا کنند»(Steadman, 2012, p 16). به عبارت دیگر زندانیان همواره باید در این هراس بسر ببرند که توسط مراقبین تحت مشاهده هستند حتی گرچه در آن لحظه خاص کسی به آنها نگاه نکند. «بازدارندگی هدف اولیه بود و اگر رنج کشیدن زندانیان قابل دیدن بود آنگاه مقصود تنبیه بهتر می توانست برآورده شود»(Draper,2002,p 15).
از این رو جرمی بنتام پیشنهاد کرد تا اتاق مراقبت با پرده هایی پوشانده شود که روزنه هایی کوچک بر آن قرار دارند که نگهبان ها می توانند از پشت آنها به بیرون نگاه کنند و زندانیان را رصد نمایند اما زندانیان قادر نیستند که آنها را ببینند. از این رو زندانیان همواره در این ترس بسر می برند که کسانی در حال مشاهده آنها از پشت روزنه ها هستند حتی اگر کسی در برخی زمانها به نگریستن آنها از پشت روزنه ها نپردازد. به عبارت دیگر مرکز مراقبت در تاریکی کم و بیش کاملی قرار دارد.


بنتام بعدها – سال های ۱۷۸۷ و ۱۷۹۱ – در جهت رفع مشکلات موجود در طرح زندان سراسر بین اش طرح های اصلاحی دیگری ارائه کرد اما این طرح ها در زمان حیات او هیچگاه به اجرا درنیامدند. ندامتگاه فیلادلفیا ۳۶-۱۸۲۲ و ندامتگاه پنتونویل در لندن۴۹-۱۸۴۰ اولین زندان هایی بودند که مطابق طرح بنتام در قرن نوزدهم ساخته شدند.

  در نوشته هایی که از بنتام برجا مانده است او برخی اوقات از «شهر سراسربین» یا « برج سراسربین» سخن می گوید که خیلی گسترده تر از زندان می باشد. او در طراحی این شهر نبوغ خود را به عنوان معمار، طراح شهری و باغبان مناظر نشان می دهد. او راه سرپوشیده ای میان رودخانه و شهر در نظر گرفته بود تا بازرسان در هوای بارانی بتوانند براحتی در آن حرکت کنند. این بنا ۱۵ فوت ارتفاع داشت و خانه هایی به ردیف در کنار هم داخل دیوار ساخته شده بودند. یک یخچال در این معبر تعبیه شده بود و بالابر هایی برای انتقال چیزها و افراد از زمین به بالای دیوارها و سقف وجود داشت. باغی در اینجا وجود داشت که از هر خانه دری به آن باز می شد اما دسترسی ساکنین خانه ها به باغ محدود بودند. کلید این درها در دست بازرسان و مراقبین بودند و انها می توانستند هر وقت که بخواهند به دلیل مسایل امنیتی این درها را ببندند. خانه ها با آجر و مواد ارزان قیمت ساخته شده بودند. این خانه ها توسط برج هایی احاطه شده بودند که پذیرای   بازرسان بود. او در توضیحاتی که درباره این شهر می دهد روابط بین مردان، زنان و کودکانی که در آن زندگی میکنند را ترسیم می نماید.(Semple,1999,p 284-294) این شهرها دارای دهکده هایی به نام « دهکده های برج سراسربین» می باشند که «به عنوان پناهگاهی برای افرادی با نیازهای فیزیکی، ذهنی، اجتماعی و اقتصادی خاصی ( چه آنها که یتیم بودند یا بیوه یا بیکار یا سالخورده و یا از نظر ذهنی و فیزیکی مریض بودند) در نظر گرفته شده بودندکسانی که مبادلات غیراشتغالی، آموزش خاص و یا مراکز بازپروری …. مدارس موسیقی و دیگر روش هایی برای کمک و انگیزه را نیازمند بودند»(Slaw,2007, p iii).
بنظر می رسد که شهر مورد نظر بنتام یک اتوپیا بود که در آن مصلحت حاکم باید بر وظایف او منطبق باشد. مطابق طرح او پاداش حاکم بدست آوردن منفعت است و زندانیان بواسطه مراقبت دادگاه و نظارت عمومی از بی رحمی و بهره کشی محافظت می شوند. بدین گونه بنتام سعی می کند به سمت جامعه ایده آل خود پیش رود که در آن مکانیزم های برای بوجود آوردن هارمونی در جامعه وجود دارند. آموزه مراقبت بنتام در طراحی زندان و شهر ایده آل اش توانست ساختار دنیای جدیدی که ما در آن زندگی می کنیم را تشکیل دهد. اهمیت این آموزه از نظر بنتام بدور نبود بطوریکه او در سالیان پایانی عمرش سراسربین را چنین توصیف می کند« ابزاری سودمند که با آن من انقلابی بنیادین در جهان را تصور می کنم»(Semple,1999,p 288)
استیدمن معتقد است که مورخین معماری و علمای علوم اجتماعی – که برجسته ترین آنها فوکو است- تاثیرات عظیمی را برای سراسربین بنتام قایل شده اند و « سراسربین را به عنوان مدل اصلی و اولیه نوع جدیدی از روابط قدرت نظارتی دیده اند که در سراسر قرن نوزدهم بر موسسات حاکم بوده است که نه تنها زندان ها بلکه مدارس، بیمارستان ها، سربازخانه ها و کارخانه ها را نیز شامل می شده است»(Steadman,2007,p3) در ادامه این «تاثیرات عظیم » را بر شکل گیری نظریه قدرت فوکو بررسی می نماییم.

منبع: غلامحسین مقدم حیدری(۱۴۰۱) «نگاه سراسربین: ماشین معرفت ساز» در  انسان به منزله ابژه دانش، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.