جلسه دفاع از پایاننامه دکتری «تحلیل مناقشه طبهای مکمل و پزشکی رایج» برگزار شد
جلسه دفاع از رساله دکتری امیرحسن موسوی در رشته فلسفه علم و فناوری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تاریخ دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ در محل همین پژوهشگاه برگزار شد. عنوان این پژوهش «تحلیل مناقشه طبهای مکمل و پزشکی رایج در ایران از منظر فلسفه علم» بود که دکتر علیرضا منجمی راهنمایی آن را به عهده داشت و دکتر غلامحسین مقدم حیدری استاد مشاور این رساله بود. همچنین دکتر علیرضا منصوری، دکتر هادی صمدی و دکتر حمیدرضا نمازی مسئولیت داوری این پایاننامه را به عهده داشتند.
این پایاننامه به تحلیل فلسفی یکی از مهمترین مناقشههای حوزه پزشکی در ایران و جهان پرداخته است؛ مناقشه میان پزشکی مدرن، علمی یا مبتنی بر شواهد (Evidence Based Medicine) و انواع طبهای مکمل و جایگزین (Complementary and Alternative Medicine) و مشخصاً یکی از پرطرفدارترین شاخههای آن در ایران، طب سنتی یا طب ایرانی. این پژوهش به روش تحلیل مناقشه (Controversy Analysis) انجام پذیرفته و در آن تحلیلها و دیدگاههای بازیگران مهم مناقشه در ایران مدلسازی یا نقشهبرداری (Controversy Mapping) شده است. طرفین این مناقشه عموماً حوزه فعالیت خود، طرف مقابل و نام این مناقشه را بسته به مفروضات فلسفی و علمشناختی خود، به نامهای مختلفی میخوانند؛ علم و شبهعلم در پزشکی یا مناقشات مرتبط با طب سنتی/طب ایرانی/اسلامی و پزشکی رایج/مدرن/علمی ازجمله آنهاست. از سویی گروه بزرگی از فعالان پزشکی رایج یا مدرن، انواع طبهای جایگزین یا یکپارچه (Integrative Medicine) را شبهعلم، بیاثر، بیفایده، مضر یا شیادی قلمداد میکنند و از سویی دیگر باورمندان به طبهای مکمل، پزشکی متعارف را ناکافی، غربی، جزءنگر، شیمیایی، فاقد توجه به جنبههای غیر زیستشناختی بیمار/حذفکننده رابطه درمانگر-بیمار و آسیبزا قلمداد میکنند.
موسوی هدف اصلی پژوهش خود را ارتقای یک مجادله رتوریک یا بلاغی به سطح یک مسئله معرفتشناختی عنوان کرد و افزود که این مناقشه صرفاً مربوط به ایران نیست و چنان با ارزشها و مفروضات فلسفی گره خورده است که حتی به چه نام خواندنش نیز با ارزشداوری همراه است.
در ابتدای این جلسه موسوی درباره ضرورت انجام این پژوهش عنوان داشت:
فقدان تحلیل فلسفی/علمشناختی این مناقشات؛ عدم صورتبندی مفروضات و بنیانهای فکری بازیگران آن، عدم توجه به روندها و زمینههای اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که این مناقشات در بستر آنها شکل گرفتهاند و فقدان مطالعات و درسآموزی از مناقشات مشابه در سایر کشورها، عموماً سبب شده که این مناقشات در کشور ما در لایههای سطحی یا روبنایی باقی مانده و با عدم فهم و نداشتن تصویر و صورتبندی درست، کامل و دقیق از ادعاهای طرفین مناقشات، نتوان به فهمی مشترک نائل شد و در نتیجه راهحلی پایدار، اثربخش و بلندمدت هم حاصل نمیشود. علیرغم فقدان بحثهای زیربنایی مرتبط، این مناقشات عموما وارد سپهر عمومی و رسانهای شده است و پیامد عملی آن اثرات گسترده و عمیق بر سلامت عمومی جامعه دارد.
موسوی عنوان داشت که در این پژوهش با برجستهسازی تعابیر و دوگانههای شکل گرفته پیرامون این مناقشه، تعبابیری مانند اثربخشی و دوگانههایی نظیر کلنگر-جزءنگر، طبیعی-شیمیایی، بیماری-سلامت، غربی-شرقی، مادی-معنوی، دینی-سکولار و … نشان دادهایم کدام یک مربوط به هستیشناسی و مبناهای معرفتی بازیگران این مناقشات است که نیاز به مداقّه دارد. او همچنین مدعی شد که دوگانه علم و شبهعلم، چارچوب کارآمدی برای صورتبندی این مناقشه نیست. او پرسش محوری که در قلب این مناقشه در جریان است را پرسش «آیا کار میکند؟» دانست و افزود که این پرسش خود در بسیاری از موضوعات و جنبههای دیگر ریشه دارد. او در نهایت پژوهشهایی که بکار برون رفت از این مناقشه خواهد آمد را تشریح کرد؛ توسعه و تصحیح پژوهشهای بالینی و کارآزماییهای بالینی در پزشکی مبتنی بر شواهد، توسعه فراپزشکی، پژوهش بر سازوکارهای روان-تنی مداخلات و توسعه نظریههایی برای برونرفت از مدل گلوله جادویی (Magic Bullet) از منظر وی در اولویت قرار دارند.
این جلسه با حضور جمعی از اساتید فلسفه علم و پزشکی، پزشکان و اصحاب رسانه برگزار شد و اساتید و داوران امیرحسن موسوی را با درجه عالی شایسته اخذ مدرک دکترا در رشته فلسفه علم و فناوری تشخیص دادند.