نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

فلسفۀ پزشکی همان کاری است که فیلسوفان پزشکی انجام می دهند : بخش سوم

نوشته ویلیام استمپسی ترجمه: محسن خادمی

0

فیلسوفان پزشکی چه کسانی هستند؟

پرسش بدیهی­ای که به دنبال مطالب فوق مطرح می شود این است که فیلسوفان پزشکی چه کسانی هستند. هنریک وولف (۱۹۹۲) چندین گروهِ درگیر در مسائل مربوط به فلسفۀ پزشکی را از هم متمایز کرد: (۱) فیلسوفان حرفه‌ای که به مسائل پزشکی علاقه‌مند شده‌اند؛ (۲) پزشکانی که علاقۀ اصلی آنها معطوف و متوجه فلسفه شده است؛ (۳) فیلسوفان حرفه‌ای که در پزشکی کاملاً متبحر شده‌اند؛ (۴) متخصصان پزشکی که در فلسفه نیز آموزش دیده‌اند؛ و (۵) متخصصان پزشکی که خود را وقف طبابت کرده‌اند. وولف استدلال می کند که متخصصان طبابت نقش مهمی در صورت بندیِ مسائل برای فلسفۀ پزشکی ایفا می کنند. او همچنین استدلال می‌کند که کاپلان نمی‌تواند وجود فلسفۀ پزشکی را ببیند، زیرا از منظر یک فیلسوف حرفه‌ای به آن می‌نگرد. فیلسوفان حرفه ای که در زمینۀ فلسفۀ پزشکی کار می کنند، از منظر نوعی تخصصِ خاص در فلسفه به کار خود می پردازند. تنها وجه اشتراک این فیلسوفان حرفه‌ای این است که از مثال‌هایی از نظریه و پرکتیسِ (رویۀ عملیِ) پزشکی برای کاربستِ مهارت‌های فلسفی خود استفاده می‌کنند. بنابراین، جای تعجب نیست که آنها حوزۀ فلسفیِ منسجمی در فلسفۀ پزشکی نمی بینند.

علاوه بر این، وولف ادعا می کند که اگر دیدگاه یکی از اعضای حرفۀ پزشکی را در نظر بگیریم، طیفی از مسائل فلسفی را می بینیم که برای اهداف پزشکی سودمندند. از این رو، وولف فلسفۀ پزشکی را حوزه ای در حال رشد نه در درون فلسفه، بلکه در داخل پزشکی می داند. او به سنت غنی استدلال فلسفی در پزشکی اشاره می کند که در نیمۀ دوم قرن هجدهم، تا قرن نوزدهم و تا نیمۀ اول قرن بیستم شکوفا گردید. او سپس ادعا می­کند که فلسفۀ پزشکی یک «فعالیت فلسفی» است که  «با جریان­­های اصلی تفکر پزشکیِ معاصر پیوند تنگاتنگی دارد.». از آنجا که «فلسفۀ پزشکی هدف مشترکی با سایر علوم پزشکی دارد، باید آن را به چشم یک رشتۀ پزشکیِ در حال ظهور (یا مجدداً در حال ظهور) دید.» (p. 85)

این نظر که چگونه دیدگاه­های ما بر آنچه می­بینیم تأثیر می­گذارند، نظر بصیرت­بخشی است. با این حال، به نظر من بعید به نظر می رسد که فلسفۀ پزشکی اصلاً به عنوان یک تخصص پزشکی به رسمیت شناخته شود، صرفاً بدین دلیل که کاملاً مشابه طبابت نیست، و بالعکس بسیار شبیه به فلسفه ورزی است. آنچه در مورد تحلیل وولف بسیار جالب است، نظر او است مبنی بر اینکه آنچه تاریخ غنیِ فلسفۀ پزشکی را شکل داده است، عمدتاً به دست پزشکان متخصص انجام شده است، و دقیقاً همین دیدگاه پزشکی است که به این حوزه انسجام می بخشد. این نشان می دهد که ما باید مجموعۀ فیلسوفان پزشکی را بیش از صِرفِ فیلسوفان بدانیم؛ در واقع، پزشکان می توانند مهمترین زیرمجموعۀ فیلسوفان پزشکی باشند. بنابراین، من اصطلاح «فیلسوف پزشکی» را مشمول کسانی می‌دانم که در طیف وسیعی از تأملات فلسفی در مورد هر یک از موضوعات فراگیرِ مرتبط با نظریه و پرکتیس پزشکی مشغول به فعالیت هستند. پس فلسفۀ پزشکی کاری است که این افراد بدان مشغول اند. لذا من در ادامه، طرح­ سادۀ میدانی از آثارِ منتشرشدۀ فیلسوفان پزشکی بدست می دهم.

منبع:

Philosophy of Medicine Is What Philosophers of Medicine Do, William E. Stempsey, Perspectives in Biology and Medicine, Volume 51, Number 3, Summer 2008, pp. 379-391 (Article) Published by Johns Hopkins University Press

 

محسن خادمی دانشجوی دکتری فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.