مناقشه ها در علوم انسانی پزشکی (۲)
علیرضا منجمی و حمیدرضا نمازی
با مرور و تحلیل دقیق پژوهشها و ادبیات علومانسانی پزشکی پنج مناقشه اصلی شناسایی شدند. لازم به ذکر است که این مناقشهها یا به شکل دوگانه هستند یا اینکه بیش از دو رویکرد دربارۀ آن موضوع وجود دارد که لزوماً هم متناقض یا متباین نیستند. ممکن است برخی از آنها مکمل یکدیگر به نظر برسد یا یکسره در چارچوبهای نظری متفاوتی صورتبندی شده باشند.
م
مناقشۀ دوم: رشته -حوزه
یکی دیگر از مناقشههای این حوزه آن است که آیا علومانسانی پزشکی قابلیت تبدیل به یک رشته را دارد یا باید در قالب یک حوزه پژوهشی به کار ادامه دهد. طرفداران رشتهای شدن بر این باور هستند که علومانسانی پزشکی هم مانند رشتههایی چون اخلاق پزشکی یا آموزش پزشکی برای آنکه بتوانند تأثیرگذار باشد، یک اجتماع علمی منسجم شکل دهد و برنامۀ پژوهشی هدفمند و پیشروندهای را سامان دهد باید در قالب رشتۀ تحصیلات تکمیلی تعریف شوند. مخالفان معتقدند که علوم انسانی پزشکی مجموعهای از رشتههای مختلف مرتبط همچون فلسفۀ پزشکی، تاریخ پزشکی، جامعهشناسی پزشکی و از این دست هستند که به منظور هدفی خاص کنار هم گرد آمدهاند، از همین رو امکان آنکه همۀ این رشتهها با دانشها و روشها مختلف بتوانند در قالب یک رشته گرد هم بیایند نه معقول است و نه شدنی. به باور این گروه علوم انسانی پزشکی باید به شکل یک حوزۀ پژوهشی باقی بماند تا هم باروری و زایایی خود را حفظ کند و هم با پرهیز از تخصصی شدن – یعنی آنچه که علومانسانی پزشکی خود منتقد آن بود- هدف علوم انسانی پزشکی را محقق کند چرا که با بهرهگیری از رشتههای مختلف قادر خواهد بود توسعه علومزیستپزشکی، طبابت و مراقبت سلامت را بررسی و نقد کند. (Cole et al, 2015)
مناقشه سوم: میانرشتهای یا چندرشتهای
دوگانۀ[۱] چندرشـتهای -میانرشتهای یکی دیگر از مناقشههای حوزۀ علومانسانی پزشکی است. (Evans & Macnaughton, 2004) دوگانگی بین چندرشتهای و میانرشتهای بیشتر روششناختی به نظر میرسد که آموزش و پژوهش علومانسانی پزشکی تحت تأثیر قرار میدهد. از آنجا که علومانسانی پزشکی متشکل از مجموعهای از رشتههاست، اینکه ربط و نسبت این رشتهها چگونه است، پرسشی رواست. چندرشتگی نشست مشترک رشتههای مختلف است که هر کدام تخصص خود را حفظ میکنند، در صورتی که در میانرشتگی هر فرد چند تخصص دارد. (Stempsy, 2007) از این رو در چندرشتگی، رشــتههای مختلف میتوانند مسائل مشترکی را تعریف کنند در عین اینکه مرزهای تخصصهای آکادمیک پایدار بماند. حامیان دیـدگـاه چنـدرشـــتـهای معتقـدنـد کـه جســـتوجوی فصل مشترک میان رشتهها که میانرشتگی به دنبال آن است بـه فرایندی پایانناپذیر و سـرشـار از تعارض میانجامد که ممکن اسـت قابلیتهای رشـتههای مسـتقل و شـناخته شـده در علوم انســـانی را اتلاف کند (Puustinen et al, 2003) در مقابل، باورمندان به دیدگاه میانرشـتهای جسـتوجو برای تعاملات ممکن میان تخصـصهای مختلف برای یافتن موضوعات مشترک را بهترین راه را برای تقویت رویکرد انسانگرایانه در پزشکی میدانند. این تعامل میانرشتهای سبب میشود رشتهها به مسائلی بپردازند که نه در پی آن بودهاند و نه به تنهایی آن را به رسـمیت میشـناسـد (Evans & Macnaughton, 2004؛ Chiapperino, & Boniolo,2014) به باور کول و همکاران علوم انسانی پزشکی یک حوزه چند/میانرشتهای است یعنی به تعبیری چندرشتهای و به تعبیر دیگر میانرشتهای است که زمینهها و بسترها، تجربهها، و مسائل مفهومی-انتقادی حوزه پزشکی و مراقبت از سلامت را میکاود در عین اینکه دغدغۀ آن قوامبخشی و شکلدهی به هویت حرفهای است. البته این چهار محور یعنی بسترها، تجربهها، تحلیل مفهومی-انتقادی و آموزش لزوما نباید همگی با هم جمع شوند و هر کس به فراخور علایق خود میتواند بخشی از این کارها را بر عهده بگیرد. (Cole et al, 2015) استمپسی میان رشتگی را نوعی نوپدیدی[۲] میداند که رشتههای مختلف مسائل و راهحلها را در یک تعامل و از رهگذر به اشتراک گذاشتن متافورهایشان به دست میدهند. از منظر استمپسی علوم انسانی پزشکی رفتهرفته ویژگیهای چندرشتهای خود را از دست داده است و به سمت میانرشتگی میرود. (Stempsy, 2007)
[۱] dichotomy
[۲] Emergence
منبع : منجمی, علیرضا, & نمازی, حمیدرضا. (۱۳۹۹). علوم انسانی پزشکی/سلامت: تحلیل انتقادی مبانی نظری و عملی پزشکی. فلسفه علم, ۱۰(۲۰), ۱۹۳-۲۱۶. doi: 10.30465/ps.2021.34161.1488