استدلال بالینی (۲)
علیرضا منجمی
روند استدلال بالینی
وقتی با مسئلهای مواجهیم، در شرایطی به سر میبریم که مورد نظرمان نیست و امید داریم با حل مسئله به شرایط مطلوب برسیم. استدلال، روند تفکری است که شرایط اولیه (شرایط مسئله) توسط پردازشگرهایی به شرایط ثانویه یا مطلوب تبدیل میشود. این رویکرد، از روانشناسیِ شناختی اخذ شده که ذهن را بر اساس تشابهیa با کامپیوترها مدل کرده است. به این ترتیب که دادههایی وارد کامپیوتر میشود و کامپیوتر با استفاده از پردازشگرِ خود بر روی دادهها عملیاتی انجام میدهد و آنها را پردازش میکند و سپس بروندهی به کاربر ارائه میدهد.۱[۱]
به این شکل، استدلال، نوعی استنتاجb از شرایط اولیه است. فرض کنید به شما گفته میشود که خیابان خیس است و هوا هم ابری است. شما بلافاصله به این نتیجه میرسید که باران آمده است، در حالی که نه در مورد بارش باران به شما چیزی گفته شده است و نه خودتان، بارش باران را دیدهاید. بنابراین استدلال کردن به نوعی گذر یا عبور از اموری است که مشاهده میکنیم و تلاش برای دادن معنا و مفهوم به آنهاست. به این ترتیب در پزشکی، استدلال یعنی شما علائم و نشانههای بیمار را میبینید و با گذر کردن از آنها، با استنتاج به تشخیصc و تدبیر بالینیd میرسید. بنابراین استدلال بالینی روند تفکری است که پزشک را به برداشتن قدمهای عاقلانه و هدفمند در تشخیص و درمان بیماران رهنمون میسازد و در تمام مراحل ارزیابی بیمار، از مراحل اولیه گرفتن شرح حال تا کامل کردنِ درمان بیمار و پیگیری آن، حضور دارد.
اگر نگاه دقیقتری به تعریفی که در بالا به آن اشاره شد بیندازید، در حل هر مسئلهای دو عنصر مهم حضور دارد: یکی هدف و دیگری فرآیند. استدلال بالینی بر اساس هدفی که در ذهن داریم (که میتواند تشخیص یا درمان باشد) شکل میگیرد. طی کردن این مسیر از شرایط اولیۀ بیمار تا هدف نهایی مستلزم طی یک فرآیند است. در این روند استدلال بالینی، ابتدا اطلاعاتی از بیمار اخذ میشود (منبع این اطلاعات، شرححال، معاینه یا پاراکلینیک است). از دادههای بیمار، اطلاعات معنادار در چارچوب علم پزشکی تولید میشود، سپس این اطلاعات با دانش و تجربۀ پزشک درهم میآمیزد و در نهایت پزشک با یاریگرفتن از آنها دست به اقدامات تشخیصی یا تدابیر درمانی میزند.
استدلال بالینی یکی از مهارتهای مهم و حیاتی در طب و عامل اصلی استقلال و طبابتِ بدونِ نظارت پزشکان است و گزافه نیست اگر بگوئیم استدلال بالینی، خودِ طبابت است. عدم توفیق در حل درست مسائل بالینی به اشتباهات تشخیصیa و خطاهای درمانی منجر میشود که در بسیاری از مواقع غیرقابلجبران است و به مرگ بیمار منتهی میشود.۶و۷ از این رو آموزش استدلال بالینی و تلاش برای ارتقاء آن امری حیاتی است.۶ آموزش استدلال بالینی سهل و ممتنع است. از یک سو به نظر میرسد آموزش آن در تمام دوران پزشکی ساری و جاری است نیازی به آموزش مستقل آن احساس نمیشود. از سوی دیگر از آن رو که روش شناخته شدهای برای آموزش آن مدون نشده است آموزش آن ساختاریافته نیست و بر اساس تجربیات منفرد آموزشدهندگان بالینی قوام یافته است. [۲]
b- Inference
c- Clinical Diagnosis
d- Clinical Management
b- General skills of problem solving
بگرفته از کتاب استدلال بالینی: مفاهیم، آموزش و ارزیابی، تالیف علیرضا منجمی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ۱۳۹۰.