نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

پزشکی پیشامدرن ۶: بیمارستان به مثابه مکانی برای مراقبت تسکینی

غلامحسین مقدم حیدری

0

غلامحسین مقدم حیدری

از اواخر قرن نوزدهم به بعد و با شکل گیری پزشکی بالینی (پزشکی مدرن) این تصور بوجود آمد که پزشکی مدرن برای هر بیماری می تواند درمانی ارائه دهد و اگر هم تا کنون به روش های درمانی برای برخی بیماری ها دست نیافته است اما در آینده روش های درمانی آن ها را ارائه خواهد کرد. به فرض درست بودن چنین تصوری از پزشکی بالینی، نهاد پزشکی همواره با معضل بیماری های مزمن و لاعلاج مواجه بوده است.  بیمارانی که نهاد پزشکی دیگر نمی تواند از طریق بستری کردن آنان در بیمارستان ها بدان ها خدمات درخوری ارائه کند زیرا یا این بیماران مبتلا به بیماری های لاعلاج هستند که در مدت زمان کوتاهی – چند ماه- خواهند مرد و یا از بیماری های مزمن رنج می برند که بستری کردن آنان در بیمارستان نمی تواند شرایط آنان را بهبود بخشد. از سویی دیگر نمی توان این بیماران را به منزل فرستاد زیرا درد و رنج و شرایط جسمی و روانی انان به گونه ای است که نیازمند برخی مراقبت ها هستند. این مراقبت ها صرفا در حوزه پزشکی بالینی قرار نمی گیرند زیرا فرد در حال مرگ و یا فردی که مدت های طولانی مبتلا به بیماری مزمنی است، باید از نظر روحی و روانی نیز مورد توجه قرار گیرد. همچنین مددکاران اجتماعی نیز بایدخانواده چنین فردی را حمایت کنند. از این رو در نیمه دوم قرن بیستم نیاز به تخصص و مکان هایی برای مراقبت از این افراد در نهاد پزشکی بوجود آمد. مراقبت تسکینی[۱] نتیجه چنین تلاش هایی در نهاد پزشکی است.

از نظر «سازمان بهداشت جهانی[۲]» مراقبت تسکینی رویکردی است که کیفیت زندگی بیماران و خانواده هایشان را در مواجهه با مشکل مرتبط با بیماری تهدید کننده حیات ارتقا می بخشد.  این کار از طریق پیشگیری و تسکین رنج به وسیله  شناسایی و ارزیابی زودهنگام  و صحیح و درمان درد و سایر مشکلات، جسمی، روانی اجتماعی و معنوی انجام می شود. می توان برخی از مهمترین اهداف مراقبت تسکینی را چنین بیان کرد:

  • مراقبت تسکینی شرایطی را فراهم می سازد تا درد و سایر علائم پریشان کننده بیمار تسکین یابد.
  • زندگی را مورد تایید قرار می دهد و به مردن به عنوان یک پدیده طبیعی احترام می  گذارد.
  • قصد دارد نه مرگ را تسریع نماید نه به تاخیر بیندازد.
  • جنبه های روانی و روانی مراقبت از بیمار را با هم تلفیق می کند.
  • مراقبت تسکینی سیستم حمایتی  برای کمک به بیماران است تا بیمار حتی الامکان تا قبل از مرگ فعال زندگی کند.
  • مراقبت تسکینی سیستم حمایتی برای کمک به خانواده بیمار، در دوران بیماری و طی مراحل داغداری است.
  • به کیفیت زندگی کمک خواهد کرد و ممکن است به طور مثبتی بر دوره بیماری اثر بگذارد

در واقع اگر کارکرد کلینیک ها و بیمارستان ها را درمان بیماران دانست ، مراقبت تسکینی کارکرد مکمل آنها را دارد.

تصور رایج آن است که «مراقبت تسکینی[۳]»   مفهومی جدید است که در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. اما باید توجه کرد که سابقه مراقبت تسکینی به قرون وسطی و نهاد کلیسا بر می گردد. به عبارت دیگر تا پیش از دوره مدرن بیمارستان مکانی برای اسکان بیماران لاعلاج و بینوایان بوده است به عبارت دیگر بیمارستان کارکرد یک نهاد مراقبت تسکینی را داشته است. از قرن هیجدهم به بعد است که «درمان» کارکرد نوینی برای بیمارستان می شود. در این بخش های گذشته کوشیدیم، اولا نشان دهیم که کارکرد بیمارستان در قرون وسطی بویژه دوره میانه آن، کارکرد مراقبت تسکینی بوده است ثانیا با بیان  مقومات پزشکی پیشامدرن نشان دادیم که چرا بیمارستان در دوره پیشامدرن نقشی در درمان بیماران نداشت و بیمارستان نهادی برای مراقبت تسکینی بود.

همانطور که ملاحظه شد مراقبت تسکینی آموزه ای نیست که در نهاد پزشکی مدرن ابداع شده باشد بلکه این آموزه – حداقل در غرب[۴]– قدمتی دیرینه دارد. اما تفاوتی میان مراقبت تسکینی در دوره پیشامدرن و دوره مدرن وجود دارد. در دوره مدرن مراقبت تسکینی نقش مکمل پزشکی بالینی در بیمارستان را دارد در حالیکه مراقبت تسکینی کارکرد اصلی بیمارستان در دوره پیشامدرن بود. این تفاوت ناشی از تفاوت رویکرد پزشکی پیشامدرن و پزشکی مدرن به بیمار و بیماری است.

در پزشکی پیشامدرن بیماری ها در جدول ایده آلی طبقه بندی شده بودند وقتی گفته می شد فردی بیمار شده است یعنی او به یکی از انواع بیماری هایی که در این جدول وجود دارند مبتلا شده است. بیماری و بدن فضای مشترک از پیش معینی نداشتند. پزشک در فرایند تطور بیماری در بدن بیمار دخالت نمی کرد تا جایی که بیماری به مرحله بحرانی برسد در این زمان پزشک با دستورالعمل هایی می کوشید تا درد و عوارض بیماری را کاهش دهد تا بیماری برای بیمار تحمل پذیرتر شود و دوره بیماری به پایان برسد. از این رو بهترین مکان درمان بیمار ، مکان طبیعی بیمار یعنی خانه و خانواده او بود. تنها بیماران لاعلاج -کسانی که امیدی به درمان انان نبود – و فقرا که خانه و خانواده ای نداشتند به بیمارستان مراجعه می کردند. از این رو بیمارستان محلی برای مراقبت تسکینی بود.

در حالیکه در پزشکی بالینی، بیماری مکانمند شده است و وظیفه پزشک درمان بیماری است و نه تحمل پذیر کردن دوره تطور طبیعی بیماری. از این رو  بیمارستان مکانی برای درمان بیمار است؛ بیمارانی که بهبود می یابند و درمان می شوند. اگر شیوه های درمان موجود برای بیماری خاصی موثر واقع نشود آنگاه بیمارستان کارکرد خود را از دست می دهد از این رو بیمار به دلیل داشتن بیماری لاعلاج و یا مزمن از بیمارستان ترخیص می شود و یا به عبارت عامیانه «پزشکان بیمار را جواب کرده اند». در چنین وضعیتی بیمار مجبور است که در خانه به تحمل بیماری  بپردازد.

اما بیمار برای تحمل درد همچنان نیازمند مراقبت هایی است که دردهای او را تسکین دهد و شرایط روحی وی و خانواده اش را بهبود بخشد. از این رو مکان هایی نیاز است تا از بیماران لاعلاج و مزمن مراقبت های تسکینی به عمل آید. بنابراین مراقبت های تسکینی به عنوان مکملی برای پزشکی مدرن و مکان آن به عنوان مکانی در کنار بیمارستان ظهور می کند.

 

[۱] – palliative care

[۲] – World Health Organization (WHO)

[۳] – palliative care

[۴] – بررسی تاریخ مراقبت تسکینی در دوره اسلامی خود موضوعی جداگانه است که باید در مقاله ای جداگانه بدان پرداخت.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.