نهاد به مثابۀ مصنوع اجتماعی
علیرضا منصوری
پژوهشکده تاریخ و فلسفه علمِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری سازمانها و نهادهای علمی کشور،
همایش ملّی «تکنولوژی و فرهنگ؛ تأملات انتقادی با رویکردهای فلسفی_تاریخی» در ۱۶ و ۱۷ دیماه ۱۴۰۲ برگزار کرد.
دومین سخنران روز دوم همایش ملی تکنولوژی و فرهنگ، دکتر علیرضا منصوری بود که سخنرانیای با عنوان « فلسفه انتقال تکنولوژی» ارائه کرد.
در این سخنرانی نهادها از منظر هستیشناختی مورد بررسی قرار گرفت. مدیر گروه فلسفه علم و فناوری در توضیحات خود بر این نکته تأکید کرد که بر اساس برخی تلاشهای انجام شده در دهههای اخیر در فلسفۀ تکنولوژی میتوان نهادها را به تعبیری نوعی مصنوع اجتماعی یا تکنولوژی اجتماعی در نظر گرفت. دیدگاههای مکتب هلندی یا تحلیلهایی که سرل ارایه کردهاند در این زمینه راهگشاست. سخنران توضیح داد که میتوان از تلفیق این دیدگاهها و نظریۀ سهجهان پوپر برای تبیین هستیشناسیِ نهادها استفاده کرد. نهادها ممکن است شامل هم مؤلفۀ فیزیکی و هم شامل طرح و نقشه و مؤلفۀ وابسته به حیث التفاتی جمعی داشته باشند که کارکرد را از نهاد طلب میکند و انتظار دارد. در میان مؤلفههای مختلف هستیشناختی نهادها، مؤلفۀ حیث التفاتی جمعی اهمیتی اساسی دارد و سخنران بیش از بقیه روی آن تأکید داشت. در واقع نهادها توسط حیث التفاتی جمعی ساخته میشوند و وجود و معنایشان به پذیرش گروههای اجتماعی خاص بستگی دارد.
در پرتو هستیشناسی ارایه شده دربارۀ دلایل ناکارآمدی نهادها بحث شد. منشأ ناکارآمدی ممکن است ناشی از هر مشکل در هریک از مؤلفههای هستیشناختی باشد. اما نکتۀ جالب و متمایزی که در مورد مصنوعات و در اینجا نهادها وجود دارد اهمیت نقش مؤلفۀ مربوط به حیث التفاتی در ناکارآمدی است. اگر مؤلفه مربوط به حیث التفاتی نهادها دچار آسیب و تحریف شود موجب ناکارآمدی میشود و اصلاح آن پیچیدگیهای خود را دارد. در واقع به طور ساده میتوان گفت اگر کاربران یک تکنولوژی به هر دلیلی اعتماد و خوشبینی و رضایتِ خود را نسبت به نهادی از دست بدهند، نهاد مربوطه از نظر هستیشناختی و وجودی دچار تزلزل میشود.
علوم و خصوصاً علوم انسانی از آن جهت که علم محسوب میشوند نقش مهمی در نقد نهادها دارند و میتوانند با بیان محدودیتهای واقعیتهای انسانی ( از نظر روانی و اقتصادی و … ) موجب اصلاح نهادها در جهت کاستن از رنج مردم و ایجاد رفاه شوند.
این دانشیار پژوهشکدۀ تاریخ و فلسفۀ علم برنامههای پژوهشی جدیدی را نیز در همین راستا پیشنهاد کرد: اول اینکه اگر غیر از کارآمدی، اخلاقی بودن را نیز قیدی برای طراحی نهادها قرار دهیم، این قید اخلاقی بودن چگونه در هستیشناسی نهادها وارد میشود؟ دومین مسئله، شناخت زیستبومهایی است که نهادها در آن کارآمدتر و اخلاقیتر رشد و تحول پیدا میکنند؛ آنها چه ویژگیهایی دارند و نحوۀ ایجاد آنها چگونه است؟ سوم، مسألۀ شناخت روشهای تغییر و اصلاح نهادها با هزینۀ کمتر است (هزینۀ روانی، اقتصادی، انسانی).