مسئله صدق در پزشکی از منظر کاظم صادق زاده
الهه سروش*
به مکالمه زیر میان یک بیماری که از آنژین صدری رنج میبرد و پزشک معالجش توجه کنید:
پزشک داروی جدیدی را به بیمار معرفی مینماید و میگوید درد قفسه سینه او با این درمان طی چند روز تخفیف یافته و از بین میرود. او به بیمار اطمینان میدهد که این درمان، پلاکهای آترواسکلروز را در عروق قلب از بین میبرد و بنابراین چرخش خون در عضلات قلب را به حالت عادی بر میگرداند.
بیمار: “آیا شما واقعاً به این امر باور دارید؟”
پزشک:” من نه تنها به آن باور دارم بلکه دقیقاً میدانم. گروه متبحّری از متخصّصان عروق قلب بسیار مشهور تأیید کردهاندکه دارویی که من برای شما تجویز کردهام پلاکهای آترواسکلروز را حل میکند. این حقیقت با تحقیقات علمی و تجربی کشف شده و شواعد قلبی و عروقی کافی آن را تأیید (توجیه) مینماید. بنابراین من اطمینان دارم و میدانم که این درمان درد شما و مشکل را درمان میکند.”
پزشکان معمولاً مدّعی هستند که بیماری را تشخیص داده و درمان آن را میدانند. بیمار با اینکه ممکن است گاهی قانع نشود ولی درمان را میپذیرد چون نیاز به کمک دارد.
پرسش آن است که آیا مدعای پزشک واقعاً چنانکه میگوید صادق و موجه است؟
امّا میتوان نشان داد که فرضیّهها تجربی کلّی در پزشکی هیچگاه نمیتوانند صادق باشند. البتّه این به معنای آن نیست که این فرضیّهها کاذب هستند، بلکه فقط این دلالت را دارد که صدق معیار مناسبی برای ارزیابی آنها نیست. همین امر در مورد دانش آمار و احتمالاتی پزشکی هم برقرار است. امروزه دانش پزشکی شامل فرضیّههای آماری مبتنی بر نظریّه احتمالات است که برای آنها نمیتوان ارزش صدق در نظر گرفت. چون اصولاً نظریّه صدقی وجود ندارد که عبارات آماری را پوشش دهد. افزون بر این کمیّتسنجهای فازی مانند “بسیاری از” و ” اغلب” و مواردی مانند آنها باعث میشود که فرضیّههای فازی مانند “بسیاری از افراد مبتلا به دیابت از بیماریهای قلبی-عروقی رنج میبرند” هم شرایط صدق را نداشته باشند. در حال حاضر کمیّتسنجهای فازی هنوز نیاز به سمانتیک مناسبتری برای حل اینگونه مشکلات دارند.
نظریّهها به مثابه ساختار مفهومی هم، نه صادقند و نه کاذب، زیرا به عنوان یک ساختار، محتوای معرفتی ندارند. برای دانش عملی مانند دانش تشخیصی و درمانی هم نمیتوان ارزش صدق درنظر گرفت چون حاوی الزامات شرطی و قواعد تکلیفی یعنی دستورات و الگوریتمهای کنشی است و نه گزارههای اعلانی بنابراین بجای ارزش صدق، درجه تاثیر دارند.
* دانش آموخته دکترای فلسفه علم و تکنولوژی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی