تحقیق در باب ذاتگرایی تکنولوژی پزشکی: دلایل و شواهد(۲)
مهدی معین زاده
۱ از آنجا که انکشاف، نه به اختیار ماست، تکنولوژی نیز که نحوهای انکشاف است ابزار -که خصلت اساسی آن، در اختیارِ ما بودن است- نخواهد بود. چون تکنولوژی ابزار نیست پس دارای ماهیت است.
انکشافی که بر سراسر تکنولوژی جدید حاکم است، خصلت درافتادن بهمعنای تعرض را دارد. حاصل این انکشاف تعرضآلود آن میشود که «همهجا، همهچیز در حال آمادهباش است تا بلافاصله مهیا شود و هر زمان که لازم باشد از نو سفارش داده شود. آنچه به این نحو انضباط مییابد، ثباتی منحصر به خود دارد» (هایدگر،. ۱۳۸۶ب: ۱۸) و هایدگر آن را منبع ثابت یا ذخیره ثابت و قائم میخواند (همان، ص ۱۹). اما چه کسی این درافتادن تعرضآمیز را اجرا میکند؟ بدون شک اجرای تعرض با بشر است اما آن عدم استتاری که از طریق آن آنچه امر واقع خوانده میشود همچون منبع دائم و قائم منکشف میگردد، در اختیار بشر نیست. بشر نسبت به طبیعت در روند انضباطبخشی درگیر شده است اما آن انکشافی که انضباط در قالب آن شکوفا میشود به اراده بشر بسته نیست. بشر صرفاً به ندای انکشافی پاسخ میگوید که او را مخاطب ساخته است. «اکنون آن ندای متعرضی را نیز که آدمیان را گرد هم میآورد تا امر از خود کشفحجابکننده را همچون منبع ثابت انضباط بخشد Ge-stell یا گشتل [اسکلتبندی، چارچوببندی، شبکهبندی و…] میخوانیم. انکشافِ همچون گشتل نه منحصراً در بشر رخ میدهد و نه بهطور حتم با میانجیگری او انجام میپذیرد. گشتل ندایی فراخواننده است (همان، ص ۲۲). به معنایی گشتل، حوالت تقدیر است. کلمۀ schicksal در آلمانی معادل fate در انگلیسی و تقدیر یا حوالت تقدیر در فارسی آورده میشود. این کلمه بهمعنای تدارکدیدن و فرستادن نیز هست.
گشتل از آن رو حوالت تقدیر است که آدمیان را به تخاطب با یک انکشاف راهی میکند و گسیل میدارد. از این رو هیچ جبری در حوالت تقدیر نیست. البته تخاطب آدمیان در قالب یک انکشاف خاص صورت میگیرد اما اگر این قالب موهم جبر باشد، قالب بدن انسان نیز که طبعاً حدی بر تعاملات او میزند، موجد جبر خواهد بود.
به هر روی انکشافِ همچون گشتل به هوس و اراده ما نیست، پس وسیلهای در دست ما نیست. تکنولوژی نیز که نحوی انکشاف است در اختیار ما نیست پس وسیلهای در دست ما نیست و اگر وسیله نیست پس دارای ماهیت است، ماهیتی مستقل از اختیار و ارادۀ ما.
۳.۱ قائمۀ تکنولوژی، امری غیرتکنولوژیک است.
هایدگر در موضعی از مقاله «پرسش از تکنولوژی» مقصود خود از امر تکنولوژیک را بیان میکند. توجه به این بیان مقصود او از امر غیرتکنولوژیک را نیز معین میکند: «آنچه به امر تکنولوژیک تعلق دارد عبارت است از همه آنچه ما بهعنوان اجزای ساده هر دستگاه میشناسیم، نظیر اهرم، پیستون و غیره. لیکن خود دستگاه بهعلاوه کلیه اجزای مذکور به قلمرو فعالیت تکنولوژیک تعلق دارند» (همان، ص ۲۳).
تأکید هایدگر بر غیرتکنولوژیکبودن آنچه تکنولوژی را قوام میدهد با ایضاح مرادش از امر تکنولوژیک -و به تبع آن امر غیرتکنولوژیک- کامل میشود. امر تکنولوژیک یعنی ابزاریبودن و قوام تکنولوژی به این امر نیست. اگر قوام تکنولوژی به ابزاریبودن نباشد، لاجرم ماهیتی برای آن باید فرض کرد که خصلت ابزاری ندارد، یعنی در اختیار و اراده بشر نیست. اما چیست آنچه قوام تکنولوژی بدان است؟ یک ایده، یک نگرش، یک فهم (بهتر است بگوییم یک عدم فهم).
نگاهی شتابزده به یکی از اولین و یکی از آخرین آثار هایدگر نقشی مبهم از این ایده میزند. در بند ۱۷ «هستی و زمان» (هایدگر، ۱۳۸۶ الف: ۲۲۲ و ۲۳۰) هایدگر جهان را نه مجموعهای از اعیان بلکه مجموعهای از ارجاعات و نشانهها معرفی میکند. یک عین ما را به دستکاری خود اعم از دستکاری نظری و عملی فرامیخواند، اما یک ارجاع یا نشانه ما را به ترک خود و عبور از آن بهسوی چیزی که آن ارجاع یا نشانه بدان ارجاع دارد یا نشانهای از آن است، فرامیخواند. در رساله وارستگی -که مضمون آن حتی تایید آندرو فینبرگ- ناقد هایدگر -در مقالهاش تحت عنوان «ارزیابی انتقادی هایدگر و برگمان» (فینبرگ، ۲۰۰۳: ص ۳۲۷ ـ ۳۳۵) را برانگیخته- هایدگر مفهومی بهنام «رهاکردن امور به حال خود» را پیش میکشد که دقیقاً همخوان با تلقی جهان بهمثابه مجموعه نشانههاست.
در همان اوایل «هستی و زمان» نیز (بند ۷) وقتی هایدگر در راستای توضیح روش جستار خود در کتاب به تأویل فنومنولوژی میپردازد، با روش اتیمولوژیک خاص خود آن را چنین معرفی میکند: مجالدادن به چیزی تا خود را آنگونه که هست از جانب خود نشان دهد (هایدگر،.۱۳۸۶ الف: ۳۳). امور وقتی نه با داعیه دستکاری بلکه به قصد تماشا (در این کلمه ریشه مشی= راهرفتن هست، تماشا یعنی دیدن همراهانه امری، دیدنی که عین همراهی است) نظاره شوند و فهم گردند، خود را آنگونه که در حاق واقع هستند، نشان میدهند. در این نشاندادن، نظارهگر را دعوت به عبور از خود و نظاره در منظری میکنند که خود نشانه آن هستند و ذاتاً بدان ارجاع دارند.
مقصود هایدگر از پوئسیس در مقاله «پرسش از تکنولوژی» نیز همین نظاره همراهانه توأم با پروا و نگهداری و مراقبت است. ازهمینرو میگوید: «مزرعهای که قبلاً کشاورز آن را کشت میکرد و به نظم درمیآورد، اکنون بهگونه دیگری ظهور میکند، چون قبلاً کشتکردن و بهنظمدرآوردن هنوز بهمعنای مراقبتکردن و نگهداری بود… هنگام بذرپاشی، کشاورز بذر را به دست قوای نامیه [طبیعت] میسپرد و رشد آن را تماشا میکرد» (هایدگر، ۱۳۸۶ ب: ۱۶). آنچه قوام تکنولوژی بدان است ایده دستکاری است بهجای ایده فهم و تماشا. دستکاری معادل گشتل است و فهم و تماشا معادل پوئیسیس. و هایدگر صراحتاً انکشاف گشتل را در تقابل با انکشاف پوئیسیس (فراآوردن) قرار میدهد(همان، ص ۳۵). اینکه هایدگر کشاورزی، بمبهای هیدروژنی و هولوکاست را به یک اندازه تکنولوژیک میداند خود گواه آن است که وی ایدهای یکسان در بُن اینهمه میدیده و به ابزار و جنبه ابزاری اعتقادی نداشته است (فینبرگ،.۲۰۰۳: ص ۳۲۹)
دکتر مهدی معین زاده؛ استادیار گروه فلسفه علم و تکنولوژی؛ پژوهشگاه علوم انسانی