نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

بازی_زبان

غلامحسین مقدم حیدری

0

پی.ام.اس. هکر یکی از مشهورترین مفسران ویتگنشتاین معتقد است که از نظر ویتگنشتاین «بالاتر از هر چیز زبان وسیله ارتباط است و در مرتبه دوم وسیله بازنمایی است»(Hacker,2011a,p 19) البته باید توجه داشت که همه ارتباط های زبانی مستلزم بازنمایی نیستند. یادگیری زبان خاصی یادگیری صحبت کردن ، گفتگو کردن و واکنش به سخنان دیگران است. این یادگیری در گرو کار کردن با آرایه های بی شماری از کلمات، سمبل ها و ایما و اشاره ها است. یعنی یادگیری خواهش کردن، التماس کردن، ادعا کردن، سرباز زدن، غرولند کردن، بیان نیات و قصدها، پرسش کردن و پاسخ گفتن، حدس زدن و فرضیه ساختن، توصیف کردن و واکنش به توصیفات دیگران، و هزاران کنش و واکنش دیگر که فرد در ارتباط با افراد دیگر آن ها را می آموزد. فعالیت هایی از این دست که در جریان آن فهم یک زبان رخ می دهد تنها زمانی قابل فهم است که به عنوان رشته هایی درون تار و پود زندگی بشری در نظر گرفته شوند. به عبارت دیگر «یادگیری یک زبان یعنی اینکه فرد عضو شرکت کننده در یک فرهنگ بشود.»(Ibid,p 2)

 ویتگنشتاین معتقد است « ما می توانیم کل فرایند بکارگیری کلمات را به عنوان یکی از بازی هایی در نظر بگیریم که به کمک آن بچه ها زبان مادریشان را یاد می گیرند. من این بازی ها را «بازی های زبان» می نامم.(PI:7)»

تسلط بر یک زبان یادگیری درگیرشدن در گستره پهناور و متنوع بازی های زبانی است که بخشی از شکل زندگی هستند که ما در آن به دنیا آمده ایم و یادگیری یک بازی زبانی یعنی یادگیری این که ما در یک بازی چگونه باید حرکت کنیم. بنابراین بکار گیری یک جمله یعنی انجام چنین حرکتی. بنابراین تسلط بر یک مفهوم معین ، تسلط بر تکنیک بکارگیری کلمه ای خاص در یک زبان است. یعنی بکارگیری درست آن کلمه در زبان مورد نظر و واکنش به فهم بکارگیری آن است. پس مفاهیم مخلوقات بشر هستند نه یافته های آنان. آنها به مثابه ابزارهایی هستند که بشر برای مقاصد و نیات خود می سازد و فراگیری آنها هم به مثابه مهارت در بکارگیری آن ابزارها هستند. یعنی فرد باید تکنیک های قواعد حاکم در استفاده از کلمات را در عمل بیاموزد. مثلا کودکی را در نظر بگیرد که با پدرش به پارک رفته است و در آنجا با فردی مواجه می شوند که در حال داد و فریاد و عربده کشی و کتک کاری با دیگران است. پدر می گوید عجب فرد شروری! و کودک او می پرسد شرور یعنی چه؟ پدر به کودک خود نمی گوید که باید بروی خانه و فرهنگ لغات باز کنی و معنای شرور را بفهمی بلکه به او می گوید شرور یعنی آدم بد. سپس پسر می گوید پس امیر حسین در کلاس ما نیز شرور است زیرا خانم معلم دیروز گفت که او پسر بدی است. پدر که بکارگیری اشتباه این کلمه را متوجه می شود به پسر می گوید به امیر حسین پسر شرور نمی گویند شرور بچه ای است که وقتی وارد مدرسه می شود بچه ها را می زند مداد  آنها را می شکند و یا سنگ پرتاب می کند و شیشه کلاس را می شکاند. بدین گونه پدر سعی می کند در قالب مثال های جدید بکارگیری درست کلمه شرور را به پسرش بیاموزد.  ویتگنشتاین معتقد است « ما می توانیم کل فرایند بکارگیری کلمات را به عنوان یکی از بازی هایی در نظر بگیریم که به کمک آن بچه ها زبان مادریشان را یاد می گیرند. من این بازی ها را «بازی های زبان» می نامم.(PI:7)»

فهم ، یادگیری و مهارت در یک بازی زبان در گرو فهم شکل زندگی ای است که بازی زبان در آن رخ می دهد و این امر در گرو رویکردی مردم شناسانه به آن است و نه تبیینی فلسفی یا جامعه شناختی از آن.

به عبارت دیگر یادگیری صحبت کردن ، یادگیری عمل کردن است یعنی دستور دادن، سوال کردن، برشمردن و گپ زدن، که همچون خوردن ، قدم زدن، نوشیدن و بازی کردن بخشی از تاریخ طبیعی ما هستند. همه این ها «شامل زبان و اعمالی که درون آن بهم تنیده شده اند، «بازی زبان» است»(Ibid) آنچه بچه ها با یادگیری زبان می آموزند این نیست که چگونه افکار و آرزوهایشان را در قالب کلمات ترجمه کنند بلکه آنها می آموزند چگونه درخواست کنند، التماس نمایند، نق بزنند ، سوال بپرسند و به سوالات دیگران جواب دهند، دیگران را صدا بزنند و به صدا زدن دیگران واکنش نشان دهند، چیزهایی را به بقیه بگویند و به گفتار بقیه گوش دهند. بطوریکه رفتارهای زبانی نشان می دهند که چقدر بچه رشد کرده است و تفکر، احساس و اراده اش چقدر گسترش یافته است. از این رو محدودیت های تفکر، احساس و اراده او ، محدودیت های بیان رفتاری فکر کردن، احساس کردن و اراده کردن است.

پس آموختن اینکه چگونه با کلمات کار کنیم در گرو آموختن این است که چگونه در بازی های زبانی جامعه انسانی دوستان و اقوام مان درگیر شویم. بکار گیری کلمات با اعمال قاعده مندی احاطه شده که می توان آن ها را چنین برشمرد: تصحیح اشتباه ها، بیان آنچه معنی می دهد، واکنش های مناسب به بکارگیری صحیح کلمات، نشان دادن فهمیدن یا بد فهمیدن و یا نفهمیدن. آشکار است که چنین بازی زبانی تنها بوسیله بیان کلمات و جملات بازی نمی شود بلکه با حالات چهره و ایما و اشاره های دست نیز همراه می باشد. در واقع یک بازی زبان تنها در متن ارتباطی جریان زندگی بازی می شود. بدین گونه رابطه میان کلمه با کاربردش محکم و استوار می شود. همانطور که هکر متذکر می شود«بکارگیری کلمات در فعالیت های از وجودهای بشری در جریان زندگی گرده هم می آیند»( Hacker,2011b,p 18) در تقدم عمل و کنش ما نقطه نظر تاریخی قدرتمندی را در ویتگنشتاین می یابیم. البته باید توجه کرد که این بیان رویدادهای تاریخی نیست بلکه بیان این مطلب ایت که « مفاهیم بکاربرده شده توسط گروه های اجتماعی و زبانی متفاوت، تولید تعاملات اجتماعی، واکنش به کردارهای مشترک، قوه کشف و اختراع و علاقه های مشترک توسط شرایط گوناگون زندگی اجتماعی بکار انداخته می شوند.»(Ibid,p 20) بنابراین فهم ، یادگیری و مهارت در یک بازی زبان در گرو فهم شکل زندگی ای است که بازی زبان در آن رخ می دهد و این امر در گرو رویکردی مردم شناسانه به آن است و نه تبیینی فلسفی یا جامعه شناختی از آن.

هکر معتقد است که بطور کلی می توان گفت

وجود های بشری بکارگیرنده زبان، درگیر در بازی های زبان، عمل سخن گفتن را در بستر فعالیت هایشان انجام می دهند. این ها واقعیت های مردم شناسی در باره تاریخ طبیعی انسان هستند. آنچه که بکارگیری صفت “رویکرد مردم نگاری” یا “مردم شناسی” در توصیف فلسفه متاخر ویتگنشتاین را ضمانت می کند چشم اندازی است که از آن موضوعات مفهومی را می بیند.(Ibid,p 18)

 

منبع

مقدم حیدری، غلامحسین(۱۳۹۲) مبانی فلسفی مردم شناسی علم، مجله روش شناسی علوم انسانی،س ۱۹، ش۷۴-۷۵

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.