امر بهنجار – امر آسیب شناختی در پزشکی اخلاطی و پزشکی مدرن
غلامحسین مقدم حیدری
برای ما کاملا آشکار است که اگر بیمار شدیم باید به دنبال علت بیماری در بدن مان باشیم. این تلقی چنان بدیهی می باشد که وقتی فردی می گوید که بیمار است بلافاصله از او می پرسیم کجایت درد می کند؟ یعنی به دنبال مکان بیماری در بدن فرد هستیم. اما این تلقی از بیماری تلقی جدیدی است که از قرن نوزدهم به بعد در پزشکی شکل گرفته است و مبنای پزشکی مدرن است. در طب پیشامدرن پزشکی بر اخلاط و مزاج ها مبتنی بود. اخلاط عبارت بودند از خون، صفرا، سودا و بلغم که چهارچوبی برای فهم سلامت و بیماری فراهم می آوردند. بر اساس اخلاط، مزاج افراد که شا
مل حرارت، برودت، یبوست و رطوبت بود که همزمان روند بیماری ها و مراحل زندگی فرد را تبیین می کردند.
پزشکی مبتنی بر طبایع، به اطلاعات وسیع تشریح بدن نیاز چندانی نداشت زیرا آنچه در این پزشکی مهم بود مایعات بدن بودند و نه جامدات. از این رو مایعات بدن از جمله آثاری بود که پزشکان و پرستاران بیماران بدان توجه داشتند. تعریف سلامت و بیماری بر مبنای دو مقومه اساسی یعنی اعتدال و توازن بود. «سلامت» حالت تعادل بین عناصر تلقی می شد. عدم تعادل، کم یا زیاد شدن یک یا چند تا از این مزاج ها سبب بیماری می شد. بدن به تنوری همانند می شد که در حال پخت اخلاط بود. ترشحات بدن، یعنی چرک، عرق، خلط دفع شده، ادرار غلیظ، تهوع و اسهال، حاصل عملکرد دفاعی بدن پنداشته می شد. بدن با پختن، ساختن، تخریب یا افزودن طبایع، قادر به دفع افراط یا افساد عناصر و ایجاد اعتدال بود(باینوم،۱۳۹۷،ص۴۰).
بیماری یعنی بهم خوردن تعادل جسمی فرد و کار پزشک برگرداندن فرد به تعادل پیشین اش بود. فرد وقتی احساس ناخوشی می کرد به پزشک مراجعه می کرد و پزشک می کوشید تا با بکار گیری طب اخلاطی و نظام رده بندی بیماری ها ، بیماری وی را تشخیص دهد. او می کوشید تا شرایطی را برای بیمار فراهم کند تا بیماری سیر طبیعی خود را در بدن فرد بیمار طی کند و دوباره تعادل میان اخلاط در فرد بوجود آید . مداخله پزشک در این میان تنها به مواقعی محدود می شد که بیمار شرایط نامساعد جسمی بیابد در این صورت او با دارو و دستورالعمل هایی می کوشید تا این شرایط را تسهیل کند تا بیماری سیر طبیعی خویش را طی نماید و نهایتا فرد به تعادل پیشین اش برگردد.درمان در پزشکی اخلاطی برگردان اخلاط به وضع تعادل بود به عبارت دیگر تعادل میان اخلاط هنجار پزشکی پیشامدرن برای درمان بیماری بود.
اما این تلقی از بیماری در قرن نوزدهم تغییر کرد و پزشکی مدرن بر مبنای انطباق «فضای پیکربندی بیماری و فضای جای گیری » آن شکل گرفت. (فوکو،۱۳۹۲،ص ۴۲) زیرا تجربه های پزشکی رویت پذیر، بدن و صورت های منسجم بیماری را در میدان ادراکی واحدی و بر اساس پیوستگی ها و شکاف های یکسانی درک می کرد. «
درد دقیقا با بدن منطبق می شد و توزیع منطقی آن از بدو امر از خلال توده های کالبد انسان صورت می گرفت
»( فوکو،۱۳۹۲،ص۴۲) بنابراین پزشک با مشاهده بدن می توانست از خلال توده های کالبد انسان بیماری را در همان نقطه ای که علایمش را می دید کشف کند. از این رو پزشکی قرن نوزدهم امتیاز ویژه ای را برای علم آسیب شناسی قایل شد. مشاهده علائم بیماری در بدن نه فقط از اهمیت ویژه ای برخوردار شد بلکه یگانه شیوه تشخیص و درمان بیماری شد.
بطوریکه در قرن بیستم آسیب شناسی یکی از شاخه های مهم در علوم پزشکی شد که در خصوص تأثیر بیماریهاو آسیبها در سطح بافتی و سلولی و مولکولی بحث میکند و شامل مطالعه فرایند بیماری در یک اندام یا تمامی بدن برای شناخت ماهیت و علتهای آن است. با توسعه درمان مبتنی بر آسیب شناسی علوم آزمایشگاهی با دو گرایش آسیب شناسی بالینی و آسیبشناسی تشریحی شکل گرفت. در آسیب شناسی بالینی تشخیص بیماریها بر پایه مطالعه و بررسی مایعات و سایر نمونههای اخذ شده از بدن همانند ادرار، خون، مدفوع و … میپردازد و به زیرشاخههای بیوشیمی (شیمی بالینی)، میکروبشناسی بالینی (میکروبیولوژی پزشکی)، خونشناسی بالینی آسیبشناسی مولکولی و ژنتیک بالینی (ژنشناسی پزشکی)، ایمنیشناسی بالینی تقسیم میشود. آسیبشناسی تشریحی به مطالعه میکروسکوپی و بررسی ظاهری نمونههای بافتی که توسط خود آسیب شناسی است یا توسط سایر پزشکان از بدن انسان برداشته میشود میپردازد.
بدین گونه در پزشکی معاصر هنجارهای سلامتی با امور آسیب شناختی پیوند خورده است و فهرستی از معیارهایی ارائه شده که برای هر کدام محدوده ای بهنجار (نرمال) در نظر گرفته شده است.
نمونه بسیار آشکار این فهرست را می توان در نتایج آزمایش هر فرد دید که توسط آزمایشگاه های آسیب شناسی ارائه می شود.
منابع:
– باینوم، ویلیام(۱۳۹۷) تاریخ پزشکی، ترجمه فهیمه مخبر دزفولی، نشر حکمت سینا
– فوکو، میشل(۱۳۹۲) تولد پزشکی بالینی: باستانشناسی نگاه پزشکی، مترجم فاطمه ولیانی، نشر ماهی
برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به کتاب طبی سازی (۱۴۰۱) فصل ششم :سرشت هنجارمند طبی سازی، ویراستان:علیرضا منجمی، غلامحسین مقدم حیدری