نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

مناقشات علمی چگونه پایان می پذیرند؟(۳) خورشید در لوله‏ آزمایش

غلامحسین مقدم حیدری

0

گالم: آنچه باید درباره علم بدانید نوشته هری کالینز و ترور پینچ مجموعه ای از هفت مطالعات موردی است که می کوشد تا نشان دهد که علم واقعا چگونه کار می کند. این مطالعات موردی مناقشات جدی در شکل گیری نظریه های علمی و آزمون صحت و سقم آن ها و نهایتا گزینش و پذیرش آنها به عنوان نظریه های معقول و مقبول را بررسی می کند. در ادامه حلاصه ای اجمالی از یکی از این مناقشات را بیان می کنیم.

در بیست و سوم مارس ۱۹۸۹، مارتین فلیش من و استنلی پُنز  دو شیمی‏دان برجسته‏ ی دانشگاه یوتا،  کشف مهمی را اعلام کردند. آنان معتقد بودند که توانسته‏ اند واکنش «فیوژن»، منبع تولید انرژی در خورشید و بمب هیدروژنی، را در داخل یک لوله‏ ی آزمایش مهار کنند. تجهیزات آزمایش آن‏ها بسیار ساده بود: یک لیوان آب سنگین، دو الکترود «پالادیوم» (کاتد) و «پلانتینیوم» (آند» و مقداری نمک «لیتیم و تیروکساید» به عنوان هادی. با عبور ولتاژ پایین از الکترودها به مدت چند صد ساعت، واکنش فیوژن به صورت گرما و ذرات هسته ‏ای آشکار می‏شد. این واکنش، «فیوژن سرد» نام گرفت. از آن‏جا که فیوژن یکی از منابع عظیم تولید انرژی است که انسان قادر به کنترل آن نیست، این کشف گامی مهم و بزرگ در کنترل فیوژن تلقی شد که می‏توانست دارای نتایج اقتصادی و تجاری بسیار مهمی باشد و جهانِ مواجه با بحران انرژی را به کلی دگرگون سازد.
قبل از پُنز و فلیش‏من، استیون جونز  در ۱۹۸۲ در دانشگاه بریگهام یانگ به نتایج مشابهی در این باره رسیده بود که پُنز و فلیش‏من از آن آگاه بودند. اما به سبب عواید تجاری و اقتصادیِ این کشف و حق تقدم در ثبت آن، این دو گروه نه ‏تنها با یکدیگر همکاری نکردند، بلکه دانشگاه یوتا معتقد بود که جونز نتایج گروه انرژی آن‏ها را دزدیده است. این دو گروه توافق کرده بودند که در ۲۴ مارس ۱۹۸۹، مقالات جداگانه ‏ای برای مجله‏ ی نیچر بفرستند و کشف خود را اعلام نمایند. در این میان، مجله‏ ی تخصصی شیمی الکترو آنالیتیکال  مقاله‏ ای از کارهای اخیر پُنز درخواست نمود. از این رو، پُنز با وجود قراری که با جونز گذاشته بود، مقاله‏ای در مورد فیوژن سرد نوشت. از سوی دیگر، به سبب فشارهای دانشگاه یوتا، پنز و فلیش‏من قبل از انتشار مقاله، طی کنفرانس مطبوعاتی در بیست‏ وسوم مارس کشف خود را اعلام کردند.
جونز پس از آگاهی از این موضوع بسیار عصبانی شد و تصمیم گرفت بی ‏درنگ مقاله‏ ی خود را به مجله ‏ی نیچر بفرستد. پُنزو فلیش‏من برای جلوگیری از انتشار مقاله‏ ی جونز، یکی از دانشجویان خود را در ۲۴ مارس به اداره ‏ی پست فرستادند تا مانع ارسال مقاله شود. اما خوش‏بختانه هیچ مقاله ‏ای از جونز پست نشد و تنها، مقاله‏ ی پنز و فلیش‏من ارسال شد! برای تأیید ادعای پنز و فلیش‏من، جامعه ‏ی علمی باید به تکرار آزمایش‏های آن‏ها می‏پرداخت. بنابراین، به جزئیات بیش‏تری از چگونگی آزمایش احتیاج بود. اما پنز و فلیش‏من از دادن اطلاعات بیش‏تر طفره می‏رفتند. گویا خود آنان نیز به نتایج آزمایش‏ها تردید داشتند. به همین سبب جامعه ‏ی علمی، آن‏ها را به رازداری در مورد نتایج و جزئیات آزمایش‏هایشان متهم نمود.
با این همه، بسیاری از فیزیک‏دانان و شیمی‏دانان در مراکز تحقیقاتی و دانشگاه‏های مختلف در تکرار آزمایش کوشیدند. دو مشاهده‏ ی تأیید کننده‏ ی آزمایش پنز و فلیش‏من، پدیدآمدن انرژی اضافی و تولید ذرات هسته‏ای بود. از این رو، آزمایش‏های گروه‏های تحقیقاتی بایستی این دو نتیجه را تأیید می‏کردند. اما نتایج به دست‏آمده از این آزمایش‏ها یکسان نبودند و حتی در بعضی موارد هیچ اثر اضافی و تولید ذرات هسته ‏ای مشاهده نشد. میان طرف‏داران و منتقدان فیوژن‏ سرد مناقشه‏ ای سخت درگرفت، به ‏طوری که هریک، دیگری را به رفتار غیرعلمی متهم می‏نمود. در واقع آزمایش‏ها نمی‏توانستند به‏ طورقاطع ادعای پنز و فلیش‏من را تأیید یا ابطال کنند. اینک، این سؤال به قوّت تمام مطرح می‏شود که جامعه‏ ی علمی چگونه این آزمایش را داوری کرد؟
پنز و فلیش‏من، به عنوان الکتروشیمیست، موردقبول جامعه‏ ی شیمی‏دانان بودند اما واضح بود که درمیان فیزیک‏دانان هسته‏ ای چندان مقبولیتی نداشتند. فیزیک‏دانان هسته ‏ای بودجه‏ های عظیم چند میلیون دلاری برای تحقیقات فیوژن جذب نموده بودند که تضمین‏ کننده‏ ی وضعیت شغلی و پژوهشی آنان بود. بنابراین، اگر فیوژن سرد درست می‏ بود، موقعیت پژوهشی آن‏ها به خطر می‏ افتاد. به همین سبب، در برابر پذیرش فیوژن سرد از خود مقاومت نشان می‏دادند. آنان بیش از آن‏که به انرژی اضافی تولیدشده در آزمایش توجه نشان‏دهند، داوری در مورد آزمایش را به سمت تولید ذرات هسته‏ ای هدایت کردند، تا به کمک حوزه‏ی تخصصی‏ شان آن را نقد کنند. جالب آن‏که پنز و فلیش‏من در گزارش اولیه ‏ی خود ادعایی در مورد ذرات هسته‏ ایِ به وجودآمده نداشتند. این موضوع به سبب یافته ‏های جونز مطرح شد و پنز و فلیش‏من را مجبور کرد تا در آزمایش‏های بعدی‏شان به آن بپردازند. نتایجی که آنان در این زمینه به دست آوردند، از جنبه ‏ی نظری چندان پذیرفتنی نبود و فیزیک‏دانان با تأکید بر آن، در بی‏ اعتبارکردن آزمایش آنها کوشیدند. سرانجام، انستیتو ملی فیوژن سرد یوتا در ژوئن ۱۹۹۱ منحل شد و پژوهش درباره‏ ی فیوژن سرد به پایان رسید.
این مطالعه‏ ی موردی، دو درسِ مهم روش ـ معرفت‏شناختی را به ما می‏ آموزد: اولاً، مشاهدات و آزمایش‏ها همواره به رأی قاطع و صریح درباره‏ ی درستی یا نادرستی یک نظریه نمی ‏انجامند و بنابراین، مشاهدات نمی‏توانند اساس وثیقی برای ارزیابی نظریه ‏ها فراهم نمایند. ثانیا، برخلاف تصور سطحی و گمراه ‏کننده متعارف که مناقشات علمی براساس استدلال‏های منطقیِ مبتنی بر شواهد تجربی انجام می‏گیرد، اینک باید نتیجه گرفت که از آن جهت که طرفین مناقشات علمی در برخی از پیشفرض‏ها و شواهد تجربی مورد استشهاد خود باهم اختلاف دارند، استدلال‏های ایشان و نیز فرجام استدلال‏های ایشان متغایر و بعضا متخالف و متعارض خواهند بود.

برای پذیرش ادعای یکی از طرفین مناقشه‏ ی علمی، هیچ میزانی بالاتر از توافق جامعه ‏ی ذی‏ربط وجود ندارد.

گرچه این استدلال‏ها می‏توانند مواضع طرفین مناقشه را روشن نمایند امّا هیچ‏گاه نمی‏توانند طرف مقابل را قانع کنند. درواقع مناقشات علمی از نبردهایی نیست که با استدلال خاتمه ‏یابد. با این وصف، این سؤال مطرح می‏شود که پس چگونه مناقشات علمی پایان می‏پذیرد؟ پینچ و کالینز معتقدند آن‏چه باید در یک مناقشه‏ ی علمی بدان توجه داشت این است که «جدال میان منتقدان و طرف‏داران در یک مناقشه ‏ی علمی، همیشه جدالی برای مقبولیت است» (ص۷۴ تأکید اضافه شده). بنابراین، هریک از طرفین مناقشه که بتواند مقبولیت جامعه‏ ی علمی را به دست آورَد، پیروز خواهد شد. اینک این پرسش مهم مطرح می‏شود که چه معیاری برای مقبولیت در جامعه ‏ی علمی وجود دارد؟ استدلال‏ها و شواهد تجربی در کسب مقبولیت جامعه‏ ی علمی تأثیر دارند اما همان‏طور که در داستان فیوژن سرد دیدیم، عوامل دیگری از قبیل: منافع مادی، تجاری، شهرت و موقعیت شغلی نقش بسزایی در این زمینه دارند. دیدیم که چگونه تعلقات شغلی و منافع مادی فیزیک‏دانان هسته ‏ای مانع پذیرش نتایج آزمایش پُنزو فلیش‏من شد. درواقع، هیچ معیار کلیِ قاطع و روشنی وجود ندارد که بر تصمیمی حکم کند که برای جامعه ‏ی علمی منطقا الزام‏آور باشد. گزینش‏های انجام شده‏ ی یک جامعه ‏ی علمی بستگی دارد به آنچه مورد حرمت آن جامعه است و شناخت آن انتخاب‏ها مستلزم پژوهشی جامعه ‏شناختی است. تنها چیزی که می‏توان گفت این است که برای پذیرش ادعای یکی از طرفین مناقشه‏ ی علمی، هیچ میزانی بالاتر از توافق جامعه ‏ی ذی‏ربط وجود ندارد.

منبع

گالم: آنچه باید درباره علم بدانید نوشته هری کالینز و ترور پینچ. این کتاب در فارسی با عنوان چگونگی علم: آنچه باید درباره علم بدانیم در سال ۱۳۹۹ (ترجمه مرتضی هادی جابری مقدم) توسط انتشارات سمت منتشر شده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.