نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

«مشاهده» در فلسفه علم و مشاهده در «تولد کلینیک»

غلامحسین مقدم حیدری

0

غلامحسین مقدم حیدری

بررسی چگونگی «مشاهده» در پژوهش های علمی و رابطه آن با نظریه ها یکی از موضوعات و مناقشات مهم در فلسفه علم است[۱]. طبق نظر تجربه‏ گرایان منطقى، مشاهده در فرایندى مانند جریان کارکردن دستگاه عکاسى محقق مى‏شود. اندام‏هاى حسى، محیط مادى و اجتماعى را عیناً دریافت و آن را به سلسله اعصاب گزارش مى‏کنند. تنها پس از این گزارش است که شخص به آن‏چه احساس شده، معنایى مى‏دهد. از این دیدگاه، حس قبل از معنا تحقق مى‏یابد و حس کردن و یافتن معنا، دو فرایند جداگانه‏ اند. بر این اساس فیلسوفان علم تجربه گرا گزاره های مشاهدتی و گزاره های نظری را از هم تفکیک می کنند. پاپر با نقد این آرا در کتاب منطق اکتشافات علمی نشان داد که گزاره های مشاهدتی هستی های همگانی هستند که به

گزاره های مشاهدتی همیشه از تئوری ها آبستن اند

کارل پاپر فیلسوف علم

زبان عام صورتبندی شده و در برگیرنده نظریه هایی با درجات مختلف از کلیت و پیچیدگی می باشند. از این رو گزاره های مشاهدتی « همیشه از تئوری ها آبستن اند»(پاپر،۱۳۷۰،ص ۱۴۲) و همواره نوعی نظریه بر گزاره های مشاهدتی مقدم است. به عبارت دیگر گزاره های مشاهدتی باید به زبان نوعی نظریه ساخته شوند.

در سال ۱۹۶۲ کوهن در کتاب ساختار انقلاب های علمی از دوتایی مشاهده/نظریه فراتر رفت.  او متاثر از روانشناسی گشتالت نشان داد که مشاهده صرفاً ادراکى نیست که دستگاه عصبى دانشمند آن را ثبت مى‏کند، بلکه «آن‏چه یک شخص مى‏ بیند هم به چیزى که بدان مى‏ نگرد و هم به تجربه مفهومى بصرى پیشین او که دیدن را به وى آموخته، وابسته است» (کوهن، ۱۹۷۰، ص ۳۱۱).

آن‏چه یک شخص مى‏ بیند هم به چیزى که بدان مى‏ نگرد و هم به تجربه مفهومى بصرى پیشین او که دیدن را به وى آموخته، وابسته است

تامس کوهن قیلسوف علم

این تجربه مفهومى بصرى برخواسته از سنت علم متعارفى است که حاصل پارادایم حاکم بر جامعه علمى ‏اى است که شخص در آن آموزش دیده است. گرچه مشاهده، هم به آن‏چه که شخص مى ‏بیند (شى‏ءِ خارجى) و هم به تجربه مفهومى بصرى پیشین او بستگى دارد، اما مجموع این دو جزء نیست بلکه فرایند واحدى حاصل تعامل این دو عامل است. حواس نماینده مستقیم اشیاى مادى در محیط جغرافیایى‏ شان نیستند. آن‏چه ما ادراک مى‏کنیم مجموعه ‏اى از داده‏ هاى خام از طبیعت نیست؛ بلکه این ادراکات در میدانى حاصل مى‏شود که شامل طبیعت، مشاهده‏ گر، ابزارهاى اندازه‏ گیرى و محیط فرهنگى اجتماعى خاصى است که مشاهده‏ گر در آن به مشاهده مى‏پردازد. پس آن‏چه که اصطلاحاً مشاهدات خالص تجربى مى‏ نامیم، به نظریه‏ هاى موجود در جامعه‏ اى که فرد مشاهده ‏گر در آن آموزش دیده است، بستگى دارد.

از این منظر ادراک فرایند واحدى است که در آن حس با معنا و معنا با حس ارتباط متقابل دارند و به‏ طور همزمان رُخ مى‏دهند. بدین‏صورت که شخص به‏ ندرت چیزى را بدون آن‏که به برخى از اهداف او مربوط باشد، حس مى‏کند. همین وابستگى به هدف به‏ مثابه امرى کیفى، معنى شى‏ء را تعیین مى‏کند. اگر فرد معنایى را در شى‏ء خارجى نیابد، بدان بى‏ توجه خواهد بود. شخص هدفدار جنبه‏ هایى از محیط را فعالانه جست‏ وجو مى‏کند که به او کمک کرده یا مانع او مى‏شوند. به همین دلیل، شخص نسبت به آن جنبه‏ ها حساس مى‏شود. علاوه بر آن، معناى یک حس یا ادراک همیشه به تمام موقعیت وابسته است. شى‏ء خارجى به ‏مثابه رابطه ‏اى در میدان روان‏شناختى ادراک مى‏شود که این میدان شامل شى‏ء بیننده و زمینه روانى پیچیده‏اى است که اهداف و تجربه ‏هاى قبلى بیننده را هماهنگ مى‏کنند.

بحث هایی از این دست چگونگی تاثیر مشاهده امور طبیعی را از اهداف و تجربه های پیشین مشاهده گر از منظر معرفت شناختی، معناشناختی، روانشناختی یا جامعه شناختی بررسی می کند. در واقع آنچه که در این مکاتب ابژه مشاهده هستند اشیا و پدیده های طبیعی هستند، چیزهایی که موضوع آنها چیزهایی غیر از انسان می باشند. اما باید توجه کرد که در تاریخ رشد و تحول معرفت تنها اشیا طبیعی ابژه فاعل شناسا نبوده است بلکه خود انسان نیز ابژه خود شده و مورد مطالعه خود قرار گرفته است. در پزشکی بدن ابژه فاعل شناسا قرار گرفته است و در علوم انسانی روان، کردارهای فردی و اجتماعی او ابژه پژوهش خود انسان شده اند.

موضوع این مطلب بررسی عمل «مشاهده کردن[۲]» در پزشکی است که ابژه آن بدن انسان می باشد. البته باید میان مشاهده به معنای «دیدن[۳]»  و مشاهده به معنای «نگاه کردن[۴]» تفاوت قایل شد. منظور از مشاهده به معنای دیدن، به چشم آمدن پدیده ها هستند که یقینا متاثر از همه تجارب پیشین فرد می باشند و قابل بررسی معرفت شناختی، روانشناختی و جامعه شناختی است. در مورد دوم،مشاهده[۵] به معنای نگاه کردن، میشل فوکو ،فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی،  دارای آرای برجسته ای است. او بدون انکار تاثیر عوامل روانشناختی، جامعه شناختی و معرفت شناختی بر شکل گیری این نوع مشاهده، بر تاثیر عوامل سیاسی بر عمل مشاهده تاکید می کند. البته اگر منظور او فقط این بود که عوامل سیاسی نیز همچون عوامل جامعه شناختی و روانشناختی بر مشاهده اثر می گذارند می توانستیم ردپای چنین تاثیری را در برخی اشاره های کوهن در کتاب ساختار یافت و با تعمیم و گسترش آن به نقش عوامل سیاسی نیز در کنار عوامل دیگر پرداخت. اما باید به این نکته توجه کرد که آنچه فوکو بر آن تاکید می کند این است که چنین مشاهده ای اساسا فعلی سیاسی است. البته باید دقت کرد که معنای ویژه ای از سیاست مورد نظر فوکو است. از نظر او ما نباید سیاست را فقط در نظام های سیاسی یک حکومت خاص منحصر کنیم بلکه باید «سیاست را نظام روابط قدرت بفهمیم»(فوکو، ۱۳۹۵،ص۱۴۰) اگر با چنین تعمیمی از معنای سیاست همراه باشیم می بینیم که مشاهده کردن فعلی نیست که فقط حاصل دانش نظری خاصی باشد بلکه عملی سیاسی نیز هست.

فوکو در کتاب تولد کلینیک(۱۹۶۳) به بررسی پیدایش این نوع از مشاهده در پزشکی می پردازد که به شکل گیری پزشکی مدرن انجامیده است. مسئله این کتاب ظهور بدن انسان به منزله ابژه دانش پزشکی است که بواسطه حاکمیت «مشاهده» به معنای «نگاه» بوجود آمد، ویژگی منحصر بفردی که در پزشکی سنتی -که مبتنی بر نظام رده بندی بیماری ها بود- وجود نداشت. نماد تغییر از پزشکی سنتی به مدرن که در طول قرون هیجده  و نوزده رخ داد پیدایش مکانی به نام «کلینیک» است. کلینیک نمایانگر حاکمیت نگاه بود و در عین حالی که زاییده نظام جدیدی از روابط قدرت در جامعه بود خود نیز نظام نوینی از روابط قدرت میان پزشکان و بیماران برقرار کرد.

بنابراین پژوهش ما برای نشان دادن سیاسی بودن فعل مشاهده در کلینیک مستلزم چندین گام است. ابتدا مفهوم و مراد فوکو از قدرت[۶]، حکومت و سیاست را بیان می کنیم. با توجه به این که حاکمیت نگاه در کلینیک با طیفی از سطوح دیگری از رویدادها- مثل باز سازماندهی مکانی بیمارستان، تلقی جدید از جایگاه بیمار در جامعه، دگرگونی حوزه مددکاری- مرتبط است که همگی برای امکان پذیر شدن حوزه مدرن پزشکی ضروری بودند، در گام دوم نشان می دهیم که برقراری چه روابط قدرتی در جامعه قرون هیجدهم و نوزدهم سبب پیدایش سیاست سلامت و در نتیجه محوری شدن مشاهده برای پزشکی و نهایتا ظهور کلینیک شد. این گام ها به بررسی روابط قدرتی می پردازند که سبب حاکمیت نگاه در پزشکی مدرن شد. اما محوری شدن مشاهده در پزشکی – یا به تعبیر فوکو نگاه- خود دارای ویژگی های گوناگون –سیاسی بودن، هنجاری بودن و محاسبه گر بودن است که در بخش آخر بدان می پردازیم.

[۱] – البته به سبب آنکه حس بینایی در پژوهش های علمی وسیعتر از دیگر حواس مورد استفاده قرار می گیرد، معمولا بحث درباره «مشاهده» به حوزه بینایی منحصر می شود اما این بحث ها را می توان به سایر حواس نیز اطلاق کرد.

 

[۲] – observe(English), observer(French)

[۳] – see(English), voir(French)

[۴] -look(English), regard(Franch)

[۵] – از این پس وقتی واژه مشاهده را بکار می بریم منظور همان واژه نگاه در تولد کلینیک است.

[۶] – power

 

منبع:

مقدم حیدری،غلامحسین(۱۳۹۶)« مشاهده کلینیکی به مثابه عملی سیاسی» فصلنامه علمی پژوهشی فلسفه علم، سال هفتم، شماره اول

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.