روابط پروبلماتیک سلامت و رسانه از منظر فلسفه پزشکی
علیرضا منجمی

یکی از نقدهایی که به پزشکی مدرن در فلسفۀ پزشکی وارد بود و در دوران کرونا برجسته و رؤیتپذیر شد، اضطراب سلامت (health anxiety) بود. یعنی فرد نگران وجود بیماری در بدن خود است و به روشهای مختلف در جستجوی بیماری است. این یک جستجوی بیپایان است که هیچوقت تمام نمیشود. در کرونا ما این را بهوضوح دیدیم.
بخش دیگری از اضطراب سلامت را در جستجوی اطلاعات پزشکی که در اینترنت میبینید. ظرف چند ثانیه با یک «سرچ گوگل» میتوانید حجم بسیار زیادی از اطلاعات دربارۀ یک بیماری را به دست بیاورید. این خیلی خطرناک است. به دلیل اعتماد از بین رفته و گفتگوی ناکارآمد بین پزشک و بیمار مردم میخواهند این شکاف را با جستجوی در اینترنت پر کنند که این نهتنها مشکل را حل نمیکند، بلکه آن را عمیقتر میکند. بیماران درمان و توصیههای پزشکانی که بسیار بادانش و مسلط هستند، ولی نمیتوانند با بیماران تعامل خوب برقرار کنند پیگیری نمیکنند. شکایت بیماران این است که پزشک درد مرا نفهمیده است و به نگرانیها و دغدغههای من وقعی نمینهد. این آسیب دوطرفه است هم پزشکان و کادر مراقبان سلامت و هم مردم آسیب میبینند. چرا مردم دوست دارند به زبان پزشکان با آنها حرف بزنند؟ چون پزشکها فقط به زبان تخصصی بلدند با بیماران سخن بگویند.
شاهد بودیم مصاحبههای پزشکان در زمان کرونا میکردند، بهجای اینکه اعتماد عمومی را بیشتر کند، به آن آسیب میزد. علت اصلی آن بود که پزشکان برای عمومیسازی دانش پزشکی آموزشی ندیدهاند و تربیت نشدهاند که چگونه با حوزه عمومی بتواند گفتگو کند. اینها موضوعاتی است که علومانسانی سلامت همه را پوشش میدهد. یک فرد عادی چقدر باید دانش پزشکی باید داشته باشد؟ چقدر نیاز است که ما در گوگل سرچ کنیم و ببینیم این بیماری چگونه است و علائمش چیست؟ یک سندرمی به نام «سندروم دانشجوی پزشکی» وجود دارد. دانشجوی پزشکی وقتی شروع به خواندن بیماریها میکند، هر کدام از این بیماریها را در بدن خودش جستجو میکند که دنبال علائمش را پیدا کند. خوب این یک بیماری است.
فلسفه پزشکی پیام اصلیاش این است که تا دانشهای علوم انسانی سلامت را در خدمات سلامت و در تعامل مردم و نهاد پزشکی در نظر نگیرید، نهاد پزشکی نمیتواند وظایف خودش را به درستی انجام بدهد.