نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

طبیب اخلاطی، سردرگم در میان علائم

رضا غلامی

0

 

مبحث تشریح متون طب اخلاطی، فهم این گونه از طب از آناتومی بدن را به نمایش می‌گذرد. طبیب اخلاطی نیز کالبد را برپایه‌ی مباحث تشریحی مندرج در همین متون جستجو می‌کند. او، بدن را اعضایی می‌بیند که از امتزاج اخلاط حاصل شده‌اند و فهم دستگاه‌محور در آناتومی ادراکی او جایی ندارد. چرا که دستگاه در متون تشریح طب اخلاطی، تعریف نشده است. این، تنها نقص مشهود نیست. متون تشریح طب اخلاطی، اعضای بدن را نیز آنگونه که باید ندیده‌اند. آنچه از ظاهر امر برمی‌آید آن است که آنها اعضا را دیده‌اند، اما آنگونه که باید ندیده‌اند. نتایج این مشاهده‌ی ناقص در تشخیص و درمان بیماری‌ها، خود را آشکار می‌سازد. روده‌ی بزرگ، نمونه‌ی خوبی برای تبیین این مشاهده‌ی ناتمام است و نتایج آن، در تشخیص بیماری‌های روده، خود را نشان می‌دهند.

آناتومی مدرن، امروزه به ما نشان داده است که مسیر پسا معدیِ دستگاه گوارش، با دو روده ادامه پیدا می‌کند: روده‌ی کوچک و روده‌ی بزرگ. تشریح طب اخلاطی نیز همچون آناتومی مدرن، به وجود روده‌ها در بدن باور داشت: روده‌های «علیاء [بالا]» و روده‌های «سفلانی [پایین]» (شیرازی، ۱۳۸۲، ص۱۶۵). اشتباهات از همین‌جا خود را نشان می‌دهند. علم‌التشریح طب اخلاطی، روده‌ی کوچک را در بالای روده‌ی بزرگ می‌دید. رویکردی که آناتومی مدرن، نادرستی آن را نشان داده است. آنچه امروزه آناتومی مدرن نشان داده، این است که روده‌ی بزرگ در زیر روده‌ی کوچک قرار نگرفته، بلکه آن را احاطه کرده است.

مساله، اما به اینجا ختم نمی‌شود. در متون تشریح طب اخلاطی، روده‌های علیاء یا همان روده‌ی کوچک آناتومی مدرن، از سه روده‌ی «اثناعشر»، «صایم» و «دقاق» تشکیل شده است. روده‌های سفلانی یا همان روده‌ی بزرگ هم از سه روده‌ی «اعور»، «قولون» و «مستقیم» تشکیل شده است. باز هم تفاوت دیدگاه به چشم می‌خورد. آناتومی مدرن، اینها را قسمت‌های تشکیل‌دهنده می‌بیند؛ اما مبحث تشریح طب اخلاطی، روده‌های مستقل بدن به‌شمار می‌آورد. به همین دلیل، متون تشریح طب اخلاطی به وجود «شش» روده در بدن باور دارند و این، با ادراک آناتومی مدرن ناسازگار است (شیرازی، ۱۳۸۲، ص۱۶۴-۱۶۳). در آناتومی مدرن، روده‌ی کوچک به سه بخش تقسیم می‌شود: «دوازده یا دوودینوم[۱]»، «ججونُم[۲]» و «ایلیوم[۳]». روده‌ی بزرگ هم آنگونه که دیده می‌شود، از چند بخش تشکیل شده است: «سیکوم[۴]»، «اَپندیکس[۵]» یا همان آپاندیس، «کولون[۶]»، «رکتوم[۷]» و «کانال مقعدی[۸]» (دریک، وگل و میچل، ۱۳۹۵، ص۲۱۲ و ۲۱۸). آنگونه که دیده می‌شود، از روده‌های شش‌گانه در آناتومی مدرن خبری نیست.

مشاهده‌ی ناقص تشریح اخلاطی، دست‌کم در روده‌ی بزرگ، خود را آشکار می‌کند. آناتومی مدرن، تفصیل بیشتری برای آناتومی روده‌ی بزرگ قائل شده و بخشی را به آن افزوده که در متون شناخته‌شده‌ی تشریح اخلاطی، جای آن خالیست: آپاندیس. یک لوله‌ی توخالی، باریک و بن‌بست که توسط «مزواپندیکس[۹]» به سیکوم متصل شده است (دریک، وگل و میچل، ۱۳۹۵، ص۲۲۰). آپاندیس، لوله‌ای است که با چشم غیرمسلح نیز قابل دیدن است و عدم افزودگی آن به بخش‌های روده‌های سفلانی در طب اخلاطی، درخور توجه است. اما این مشاهده‌ی ناتمام، بنظر، باید در فرآیند تشخیص بیماری نیز اثرگذار باشد. همینطور هم هست. قولنج، نام یک بیماری شناخته‌شده در طب اخلاطی است. یک بیماری که طب اخلاطی، آن را حاصل «احتباس الطبیعه» یا همان ماندن مدفوع در داخل روده و عدم دفع آن معرفی می‌کند (قمری، ۱۳۹۱، ص۵۶). طب اخلاطی، ماهیت «کیسه‌ای» را برای روده‌ی اعور قائل است و بنابراین، مدفوع در همین کیسه جمع می‌شود. اما نکته، اینجاست که قولنج یا همان احتباس مدفوع را به قولون نسبت می‌دهد. آنگونه که در این متون تصریح شده، این روده را «قولون گویند جهت آن‌که قولنج بسیار در او پیدا شود» (شیرازی، ۱۳۸۲، ص۱۶۴). درماندگی، آشکار است. علت بیماری یا همان احتباس مدفوع در مکانی رخ می‌دهد و بیماری در مکانی دیگر خود را نشان می‌دهد.

نبود فیزیولوژی مبتنی بر مشاهده‌ی آناتومیایی، چنین فرجامی را هم سبب می‌شود. قولنج، بیماری «روده‌ای دردناک»، همراه با عدم خروج طبیعی مدفوع معرفی می‌شود (ابن‌سینا، ۱۳۹۳، ص۲۳۲). اما اینها را در آپاندیسیت[۱۰] هم می‌توان دید: «درد افزایش‌یافته و منتشر در شکم»، «سفتی و تورم شکم» و «اشکال در دفع مدفوع» (کانابیو، ۱۳۹۶، ص۷۸). طب اخلاطی، اما آپاندیس را نمی‌شناسد. پس از التهاب آپاندیس نیز آگاهی نداشته و در نبود این آگاهی، عنوان عمومی قولنج، برای آپاندیسیت نیز بکار می‌رود. با این تفسیر، قولنج، یک عنوان عمومی برای شماری از بیماری‌های روده‌ای و نه یک بیماری خاص بوده است. این نتیجه، محصول یک آناتومی سردرگم و بی‌بهره از دقت کافی در مشاهده بود و براین‌پایه، سردرگمی طبیب اخلاطی در درمان قولنج، طبیعی بنظر می‌رسد.

کسی نمی‌داند چه تعداد انسان بدلیل ناشناختگی آپاندیسیت در طب اخلاطی، جان باختند. اما از میزان شیوع آن در زمان کنونی، می‌توان این را گزاره را مطرح کرد که جان‌باختگان، کم‌شمار نبوده‌اند. مشاهده‌ی ناقص آناتومیایی، فهم ناقص از علت را سبب شد. علائم بودند؛ اما علت، آنی نبود که بود و در درمان بیماری نیز علت، نقش محوری دارد. ناشناختگی آپاندیسیت در طب اخلاطی، ریشه در مبحث تشریح این طب دارد.

 

 

منابع:

 

ابن‌سینا، شیخ‌الرئیس ابوعلی حسین بن‌عبدالله. القانون فی الطب (بر اساس چاپ سنگی تهران – ۱۲۹۶ق.). انتخاب و بازچاپ گروه پژوهشی انتشارات سفیر اردهال. زیر نظر یوسف بیگ‌باباپور. تهران: ۱۳۹۳.

دریک، ریچارد ال.، ای. وین وگل و آدام دبلیو.ام. میچل. آناتومی اندام (چکیده گری دانشجویی). ترجمه‌ی لیلا حیدری و مریم خانه‌زاد. زیر نظر مستقیم و تصحیح محمد بربرستانی. تهران: آییژ، ۱۳۹۵.

شیرازی، منصور بن‌محمد بن‌احمد شیرازی. تشریح بدن انسان معروف به تشریح منصوری. به کوشش سیّدحسین رضوی برقعی. تهران: مؤسّسۀ مطالعات اسلامی دانشگاه تهران – دانشگاه مک‌گیل؛ مرکز بین‌المللی گفتگوی تمدّنها، ۱۳۸۲.

قمری، ابومنصور حسن بن‌نوح. اصطلاحات پزشکی در طب سنتی (ترجمه کتاب التنویر فی الاصطلاحات الطبیه). ترجمه‌ی احسان مقدس. تهران: نیلوبرگ، ۱۳۹۱.

کانابیو، ماری ام. هندبوک آموزش به بیمار. ویراست سوم. ترجمه‌ی محمدرضا خواجه‌امینیان، علیرضا حبیبی و معصومه ایمانی. چاپ چهارم. تهران: جامعه‌نگر، ۱۳۹۶.

[۱]– Duodenum

[۲]– Jejunum

[۳]– Ileum

[۴]– Cecum

[۵]– Appendix

[۶]– Colon

[۷]– Rectum

[۸]– Anal canal

[۹]– Mesoappendix

[۱۰]– Appendicitis

رضا غلامی، دانش‌آموخته تاریخ علم، پژوهشگاه علوم انسانی

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.