مدرسه تابستانه فلسفه پزشکی در موزۀ تاریخ علوم پزشکی به ایستگاه پایانی رسید
به همت حلقه فلسفه پزشکی بخش اموزشی مدرسه تابستانه فلسفه پزشکی در شهریور ۱۴۰۳ برگزار شد. این مدرسه می کوشید چشم اندازی از فلسفه پزشکی و حوزه های مرتبط با آن ارائه کند. فلسفه پزشکی در سه حوزۀ فلسفۀ پزشکی بالینی، فلسفۀ پزشکی اجتماعی و فلسفۀ علوم زیست پزشکی توسط مدرسان دوره تدریس شد. فلسفه علم و تکنولوژی، علوم انسانی سلامت و تاریخ پزشکی هم از مباحث پایه ای بود که در این مدرسه تدریس شد. مطالب پایه در فلسفۀ علم و فلسفۀ تکنولوژی به گونهای ساماندهی شد که با پزشکی سازگار باشد از این رو در فلسفۀ علم بر مشاهده علمی و روش علمی تأکید شد و در فلسفۀ تکنولوژی، سواد تکنولوژی و سیستمهای اجتماعی-تکنیکی مورد تأکید قرار گرفتند. در کنار آن به مباحثی همچون تفکر فلسفی، منابع علوم انسانی سلامت و نحوۀ نگارش مقالات آن هم پرداخته شد. مدرسان این دوره اعضای حلقۀ فلسفۀ پزشکی، علیرضا منجمی، حمیدرضا نمازی، غلامحسین مقدم حیدری ،هادی صمدی و حامد طباطبایی (مدرس مدعو) بودند. دبیران علمی این مدرسه علیرضا منجمی و حامد طباطبایی بودند.
مدرسه در دو روز آخر هفته یعنی مجموعاً چهار روز و هر روز به مدت هشت ساعت برگزار شد و یک روز هم به عنوان مراسم پایانی در موزه تاریخ علوم پزشکی ایران برگزار شد که در آنجا شرکتکنندگان به بازگویی تجربیات خود از مدرسه و تبادل نظر و گفتگو پرداختند. هر روز به سه بخش تقسیم شده بود. در هر بخش دو تا سه سخنرانی ۳۰ دقیقهای بود و پس از آن پرسش و پاسخ با شرکتکنندگان انجام میشود. مدرسه به شکل ترکیبی مجازی حضوری برگزار شد و مجموعا ۶۵۰ نفر در آن شرکت کردند. رویداد پایانی در موزۀ تاریخ علوم پزشکی برگزار شد و شرکتکنندگان به بیان تجربیات خود پرداختند. در رویداد پایانی دکتر امیرحسن موسوی، دانشآموختۀ دکترای تخصصی فلسفۀ علم و تکنولوزی، سازندۀ پادکست علم و از همکاران حلقۀ فلسفۀ پزشکی از تجربۀ شرکت در مدرسه و نقش حلقۀ فلسفۀ پزشکی در شکل دادن به این حوزه در ایران سخن گفت. پس از آن خانم دکتر عابدینی متخصص رادیولوژی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی البرز، خانم دکتر فرزانه عامری، دانشآموختۀ دکترای تاریخ علم، دکتر کاظم دالایی فوق تخصص ارتودنسی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، دکتر ایلاد علوی فوق تخصص عفونی اطفال و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و خانم دکتر حبیبی متخصص داخلی به اهمیت فلسفۀ پزشکی و نقش آن در مراقبت از بیماران و تجربۀ خود در مدرسه فلسفۀ پزشکی سخن گفتند.
استقبال گسترده از فلسفۀ پزشکی اتفاقی نیست بلکه حاصل تلاش گروهی در راهاندازی المپیاد علمی دانشجویان پزشکی کشور و فعالیتهایی بود که این افراد در پژوهشکده تاریخ و فلسفۀ علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و در کنار آن موزه تاریخ علوم پزشکی و مرکز تحقیقات تاریخ و اخلاق پزشکی و گروه فلسفه علم واحد علوم و تحقیقات در ارائۀ واحدهای آموزشی فلسفۀ پزشکی و رسالههای دکترا در فلسفه پزشکی و انتشارات مقالات متعدد در ژورنالهایی مثل فلسفه علم یا تاریخ واخلاق پزشکی صورت گرفت سبب شد کم کم گروه متشکلی حول فلسفۀ پزشکی در ایران شکل بگیرد. پس از آن بود که حلقۀ فلسفۀ پزشکی به همت علیرضا منجمی، غلامحسین مقدم حیدری و حمیدرضا نمازی تأسیس شد.
«حلقه فلسفه پزشکی» نهادی علمی متشکل از اساتید، پژوهشگران و دانشجویان رشتههای مختلف است که میکوشند در همکاری با یکدیگر و بهرهگیری از رویکردهای میان رشته ای به تأمل در مسائل پزشکی و سلامت بپردازند. حلقه فلسفه پزشکی به هیچ نهاد یا سازمانی وابسته نیست و اشخاص حقیقی (اساتید، دانشجویان، نویسندگان …) آن را اداره می کنند. این حلقه تلاش میکند هم در حوزۀ آموزشی و هم در حوزۀ پژوهشی فعالیتهای فلسفه پزشکی در ایران را تحت پوشش قرار دهد. اعضای حلقۀ فلسفۀ پزشکی بر این باور هستند که فلسفۀ پزشکی شاخهای مستقل از فلسفۀ علم است اما برای فهم بسیاری از مفاهیم و چارچوبها در فلسفۀ پزشکی نیازمند دانستن مفاهیم پایه و مکاتب در فلسفۀ علم و فلسفۀ تکنولوژی هستیم.
در این مدرسه طیف وسیعی از شرکتکنندگان داشتتیم از متخصصان بالینی در پزشکی و دندانپزشکی تا متخصصان در رشتههای علوم اجتماعی و انسانی مانند فلسفۀ علم، روانشناسی، انسانشناسی و جامعهشناسی. با آنکه این طیف وسیع از مخاطبان یک سرمایه برای مدرسۀ فلسفۀ پزشکی محسوب میشود که میتواند به گفتگوها و مباحثات این غنا و عمق ببخشد از سوی دیگر به دلیل پسزمینههای مختلف شرکتکنندگان کار را برای مدرسان دشوار میکرد چون مطالبی که برای گروهی از مخاطبان بدیهی بود برای گروهی دیگر دشوار و غامض بود. چالش دیگر آن بود که از آنجا که این مدرسه مقدماتی بود طیف وسیعی از مطالب ارائه میشد که برخی برای گروهی جذاب بود و برای گروه دیگر جذابیتی نداشت. از سوی دیگر امکان ورود به بحثهای تخصصی نبود و فقط نقش انگیزهدهی و آشنا کردن مخاطبان با مباحث را داشت که قرار است در مدارس آینده تکمیل شود. انتظار ما این است که در میان این مخاطبان بسته به حرفه و جایگاه خود، گروهی به سمت پژوهشهای جدی در فلسفۀ پزشکی کشیده شوند، گروهی دیگر آن را در طبابت و مراقبت از بیمار به کار گیرند، گروه دیگر آن را در آموزش دانشجویان استفاده کنند و گروهی دیگر به و ترویج آن در جامعه بپردازند. به نظر میرسد برای مدارس آینده میتوان برای هر کدام از سه شاخۀ فلسفۀ پزشکی یعنی فلسفۀ علوم زیستپزشکی، فلسفۀ پزشکی بالینی و فلسفۀ پزشکی اجتماعی مدارس جداگانهای ترتیب داد.