نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

پزشکی پیشامدرن ۵: انتقاد از بیمارستان

غلامحسین مقدم حیدری

0

غلامحسین مقدم حیدری

همانطور که دیدیم رابطه میان بیمار و پزشک – تا قرن هیجدهم- رابطه ای فردی بود و بیمارستان نه فقط نقشی در این میان نداشت بلکه عاملی منفی در درمان بیماری قلمداد می شد. از این رو بیمارستان همواره مورد انتقاد قرار می گرفت. از نظر پزشکی پیشامدرن « بیمارستان … مکانی مصنوعی است که بیماری را که از بستر خود برکنده شده و به آن جا انتقال یافته در معرض خطر از دست دادن چهره ذاتی خود قرار می گیرد»(فوکو،۱۳۹۲، ص۵۸). بیماری در بیمارستان بلافاصله عوارض جدیدی بروز می دهد که پزشکان آن را تب زندان یا بیمارستان می نامند. «در این گلخانه بی نظم که در آن انواع تداخل می یابند تماس با دیگر بیماران سرشت خاص بیماری را تغییر می دهد و تشخیص آن را دشوارتر می کند»(همانجا،ص۵۹).  فرد فقیری که در بیمارستان بستری شده است از همه مواهبی که فرد بیمار در خانه-مراقبت و همدردی اطرافیان- از آن بهرمند است محروم می شود. از این رو بعلاوه مشاهده مریض خانه  که به چشم بسیاری «معبد مرگ» می نماید بر بیماری که از آغوش خانواده محروم شده تاثیرات مضری به جا می گذارد.

بیمارستان تنها سبب می شود تا امراض تار و تیره و تغییر شکل یافته دیده شوند.  پزشکی که در خانه به درمان می پردازد تجربه ای حقیقی به کف می آورد که بر تظاهرات طبیعی همه انواع بیماری ها مبتنی است. رسالت این پزشک ضرورتا رعایت احترام است: مشاهده و مراقبت بیماران، کمک به طبیعت بدون اعمال خشونت به آن و منتظر ماندن.

« پس پزشکی انواع مستلزم فضا بخشی آزاد بیماری است بدون حیطه انحصاری، بدون قید و بند بیمارستان- نوعی پراکندن خود به خودی آن در جایگاهی که در آن تولد یافته و رشد کرده، یعنی همان جایی که ذات بیماری در آن سیر تحول خود را طی می کند و به انتها می رساند، همان جایی که بیماری در آن به سرانجام طبیعی خود می رسد: مرگ، که اگر قانون بیماری چنان حکمی دهد اجتناب ناپذیر خواهد بود؛ شفا، که در غالب موارد اگر چیزی در سرشت بیماری اخلال ایجاد نکند ممکن و شدنی است. »(همانجا،ص۶۰)

بنابراین انتظار می رفت تا بیماری در همان جایی که پیدا می شود، یعنی زندگی روزمره و خانواده، از میان نیز برود. پس نباید بیماری را در قلمرویی قرار داد که بر طبق اصول و ضوابط پزشکی آماده شده بلکه باید گذاشت در «خاکی که خاستگاه آن است به معنای مثبت کلمه بروید. یعنی در کانو.ن خانوادگی، طبیعی ترین، بدوی ترین و از لحاظ اخلاقی مستحکم ترین شکل فضای اجتماعی، فضایی که در آن واحد در خود فرو رفته و باز و شفاف است، آنجا که بیماری به حال خود آزاد گذاشته می شود».

از منظر پزشکی رده بندی بیمارستان یعنی« فضای مرزبندی میان سالم و بیمار که به قصد محافظت و حمایت ایجاد شده ناقل بیماری است و آن را به طرز بی پایان تکثیر می کند»

میشل فوکو

انتقاد از بیمارستان صرفا به جهت امور پزشکی و درمانی نبود بلکه دلایل اقتصادی نیز نقش مهمی در این زمینه داشتند. از آنجا که بیمارستان کارکرد نوانخانه را داشت، هم محلی برای کمک به فقرا بود و هم محل بستری بیمارانی که در حال مرگ بودند. اختصاص اموال و بودجه بیمارستان ها به فقرا سبب می شد تا امداد به سرمایه (ثروت مولد) یا بازده(ثروت تولید شده) متکی شود و این خطایی بزرگ بود و سبب فقیر شدن ملت می شد. از این رو در آن روزگار معتقد بودند که باید امداد را بر پایه همان اصلی قرار داد که مولد ثروت است یعنی کار. « با بکار واداشتن فقر است که به آنان امداد می رسانیم بی آنکه ملت را فقیر کنیم»(همانجا،ص۶۱).

از سویی دیگر بیمار قادر به کار کردن نیست از این رو وقتی در بیمارستان بستری می شود هزینه مضاعفی خواهد داشت.  امدادی که بیمار از آن بهره مند می شود فقط شامل حال اوست، خانواده اش، بی یاور و بی سرپرست، خود در معرض فلاکت و بیماری است. بدین گونه بیماری که در قلمرو بسته خود زاینده بیماری است در فضای اجتماعی نیز بیماری زا است. « این فضای مرزبندی میان سالم و بیمار که به قصد محافظت و حمایت ایجاد شده ناقل بیماری است و آن را به طرز بی پایان تکثیر می کند»(همانجا) اما اگر بیماری در میدان آزادی که در آن تولد یافته و رشد کرده نگه داشته شود از حد خود تجاوز نخواهد کردبلکه همانطور که پدید آمده از میان خواهد رفت و امداد رسانی در خانه فقری را که زاییده آن است جبران خواهد کرد. مراقبت های خودانگیخته اطرافیان برای کسی هزینه ای ندارد و کمک هزینه ای که به بیمار تعلق می گیرد به درد خانواده اش خواهد خورد. گوشتی که مریض آب آن را می خورد نباید هدر داد، جوشانده او را که گرم می کنندفرزندانش هم بی هزینه اضافی گرم می شوند. از این رو در آن دوره معتقد بودند که « وقتی از ایجاد فضایی متمایز و مجزا برای بیمار چشم بپوشیم، فضایی که به قصد آن ایجاد شده که به نحوی مبهم و ناشیانه بیمار را در کنف حمایت خود گیرد و انسان ها را نیز از خطر آن حفظ کند زنجیزه «مرض امراض» و فیر شدن دائمی پاره خواهد شد»(همانجا)

کالین جونز معتقد است که این انتقادها «بیشتر اجتماعی و اقتصادی بودند تا انسان مدارانه»(Jones,1982, p132) را می توان در دو گروه جای داد: انتقادهای مبتنی بر تصور پزشکی رده بندی از بیماری و شیوه های درمان آن؛ و انتقادهای مبتنی بر اقتصاد بیمارستان. بنابراین دلایل در معرض اتهام بودن بیمارستان را می توان بصورت زیر برشمرد:

  • بیمارستان سبب تغییر شکل بیماری می شد
  • بیمارستان سبب محروم شدن بیمار از همدردی خانواده می شد
  • بیمارستان مانع درمان بیماری در محیط طبیعی خود یعنی خانواده می شد
  • بیمارستان سبب تحمیل هزینه های گزاف و گسترش فقر می شد

فقط به دو دلیل وجود بیمارستان توجیه داشت:

  • درمان فقرایی که خانواده ای نداشتند تا بیماری شان در محیط طبیعی آن علاج شود. در این حالت بیمارستان می توانست تا حدودی محیط مناسبی برای چنین افرادی باشد
  • بیمارستان با جداسازی بیماران مبتلا به بیماری همه گیر مانع از گسترش این نوع بیماری ها می شد

«بنابراین در رویه پزشکی این دوره نه چیزی وجود داشت که جایی برای سازمان دانش بیمارستان اختصاص دهد و نه سازمان بیمارستان اجازه مداخله پزشکی را می داد» (Foucault,2007, p144) از این رو تا میانه قرن هیجدهم بیمارستان و پزشکی همچون دو بخش جدا از هم به حیات خود ادامه می دادند و پزشکی بیش از آنکه محلی برای درمان باشد مکانی برای مراقبت های تسکینی بود.

 

منابع

  • غلامحسین مقدم حیدری(۱۳۹۸) کارکرد بیمارستان به مثابه نوانخانه در دوره پیشامدرن، مجله علمی پژوهشی اخلاق و تاریخ پزشکی، دوره ۱۲
  • فوکو، میشل(۱۳۹۲) تولد پزشکی بالینی: باستانشناسی نگاه پزشکی، مترجم فاطمه ولیانی، نشر ماهی
  • Foucault(2007) “The incorporation of the hospital into modern technology” translated by Edgar Knowlton Jr., William J. King, and Stuart Elden in Space, Knowledge
  • and Power: Foucault and geography, Ashgate Publishing limited, England.
  • Jones, Collin(1982)Charity and bienfaisance: the treatment of the poor in the Montpellier region 1740-1815, Cambridge University Pres

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.