نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

ورود پزشکی مدرن به ایران: مریضخانه‌ وست مینستر ارومیه (۲)

رضا غلامی

0

رضا غلامی

در یادداشت شماره‌ی قبل، توضیحی پیرامون مریضخانه‌ی وست مینستر ارومیه داده شد. اینکه از زمان تاسیس تا مرگ بنیانگذار آن یعنی دکتر کاکران، سیر تکاملی ماهیت فیزیکی آن چه کیفیتی را پیمود. در این شماره، توضیحات بیشتری ارایه شده و همانگونه که در شماره‌ی پیشین وعده داده شد، گفتار با مبحث چگونگی مواجهه با بیماری‌های مسری آغاز می‌شود. آنگونه که پزشکی مدرن دریافته است، مواجهه و کنترل بیماری‌های مسری یا واگیردار، ارتباط درخور توجهی با مبحث بهداشت دارد. همان چیزی که در ادبیات طبی پیشین ما از آن با عنوان حفظ الصّحه یاد شده است.

تردیدی نیست که بشر از گذشته‌های دور با مساله‌ی سرایت برخی بیماری‌ها از بیماران به اشخاص سالم آگاه بوده و این را گزارشات مندرج در متون طبی کهن اخلاطی نیز تایید می‌کنند. این البته به معنای آن نیست که با باکتری، ویروس و ماهیت عوامل بیماری‌زای نادیدنی با چشم غیر مسلح آشنا بوده‌ایم. چرا که انسان در ۱۶۵۸ میلادی، «اریتروسیت‌»ها را شناخت، در ۱۶۶۵ میلادی، عنوان «سلول» را وارد ادبیات زیستی کرد و سرانجام در ۱۶۸۰ میلادی و برپایه‌ی مطالعات مبتنی بر میکروسکوپ، مدعی وجود موجوداتی نادیدنی شد که امروز از آنها با عنوان «باکتری» یاد می‌کنیم. فرآیند کشف و فهم اینگونه از حیات نیز فرآیندی تدریجی بود. همچنانکه بشر در ابتدای آگاهی میکروسکوپی خویش از وجود اسپرم انسانی، از آن با عنوان «لارو انسان» یاد می‌کرده است (لاک، ۱۳۸۱، ص۲۴، ۲۶ و ۲۸).

با توسعه‌ی رویکردهای مدرن به مباحث طبی، حفظ الصّحه نیز چنین مسیری را پیمود و مواجهه با بیماری‌های واگیردار، صورتی نوین به خود گرفت. کیفیت مواجهه با بیماری‌های واگیردار در مریضخانه‌ی وست مینستر نیز مبتنی بر همین رویکردهای مدرن بوده است. نمونه‌ی آنها، «ناخوشی»های سال‌های ۱۳۱۰ هجری (۱۸۹۲ میلادی) و ۱۳۲۲ هجری (۱۹۰۴ میلادی) در ارومیه است که از هر دوی آنها با عنوان وبا یاد شده است (شید، ۱۳۹۱، ص۲۸). شوربختانه، واژه‌ی وبا در زبان عربی و تا امروز به «بیماری مسری» معنا می‌شود و این را واژه‌نامه‌های عربی معاصر نیز تایید می‌کنند (قیم، ۱۳۸۸، ص۱۱۸۷). این به معنای آن است که وبا به همه‌ی بیماری‌های مسری اطلاق می‌شود و این مساله، امکان جداسازی بیماری وبا از دیگر گونه‌های بیماری‌های‌های مسری را با دشواری مواجه و چه‌بسا ناممکن می‌کند.

درباره‌ی وبای سال‌های مذکور در بالا نیز همینگونه است و امکان تشخیص دقیق بیماری ممکن نیست. با اینحال، تدابیر بکار رفته، درخور توجه است. از جمله‌ی این موارد، جدای از تهیه و توزیع داروهای «سهل‌الاستعمال» توسط دکتر کاکران و نیز عیادت او از بیماران با وجود آگاهی از ابتلایشان به بیماری، تهیه‌ی «دستورالعمل»هایی است که کیفیت مواجهه را توضیح و بین مردم توزیع شد. نکته‌ی درخور توجه، نگارش دستورالعمل‌ها به دو زبان فارسی و سریانی و مهم‌تر از آن، استفاده از ابزار «چاپ» برای انتشار گسترده‌ی این دستورالعمل‌هاست که به خدمت مردم آمد. وبای دوم که حدود ۱۲ سال بعد از وبای نخست شیوع پیدا کرد، شدت بالایی داشت. اما اینبار کاکران از ابزار دیگری هم استفاده کرد: واکسینه‌کردن مردم، آن‌هم با «ادخال مایۀ (دوای) ضدّ وبا در تحت جلد بازویشان» که نتایج جالب توجهی در پی داشت.

کاکران، بنظر انسان شجاعی بود. چرا که بیش از ۴۰۰۰ نفر را در این نوبت از شیوع بیماری، واکسینه کرد و نتیجه‌ی این اقدام، ممانعت از انتشار بیماری بود. این گزارش، یکی از نخستین گزارش‌های در دسترس از کیفیت عمل واکسیناسیون در ایرانِ اواخر عصر قاجار و اوایل سده‌ی بیستم میلادی است که برجا مانده است. از این تعداد، چهار تن بر اثر استعمال این روش به بیماری مبتلا شدند که دو تن آنها نیز بهبود یافته و مع‌الاسف، دو تن جان باختند. اما علت مرگ این دو تن هم «ضعف پیری و ناتوانی» یاد شده است (شید، ۱۳۹۱، ص۲۹-۲۸). این گزارش، اهمّیت انکار ناپذیر واکسیناسیون عمومی در جلوگیری از سرایت بیماری‌های مسری حتی با بهره‌گیری از شیوه‌های ابتدایی واکسیناسیون را نشان می‌دهد.

متاسفانه این گزارشات درباره‌ی شیوع یا عدم شیوع این دو مورد وبا به دیگر نقاط کشور، توضیحی ارایه نکرده‌اند. از آنجا که مولف متن رتبه الانسان فی حیات الدکتر کاکران، واکسیناسیون پیشگیرانه در زمان شیوع وبای دوم (وبای سال ۱۳۲۲ هجری) را تدبیری برای «سدّ سرایت و منع انتشار این مرض» دانسته، احتمال این را می‌توان داد که در صورت آغاز شیوع آن از ارومیه و منطقه‌ی واکسیناسیون، این وبا در ارومیه کنترل شده و به نقاط دیگر سرایت نکرده باشد. اما درباره‌ی وبای نخست (وبای ۱۳۱۰ هجری)، همچنان هاله‌ای از ابهام درباره‌ی کیفیت مواجهه و شیوع یا عدم شیوع آن به دیگر مناطق، پیرامون آن را پوشانده است. در یادداشت بعدی، مطالبی درباره‌ی کیفیت درمان در مریضخانه‌ی وست مینستر ارایه خواهد شد.

 

منابع:                                 

 

لاک، استیو (سرویراستار متن اصلی)، گاه‌شمار علم، ترجمه‌ی محمدرضا افضلی و دیگران، سرویراستار متن فارسی محمدابراهیم ابوکاظمی، تهران: بنیاد دانشنامۀ بزرگ فارسی، ۱۳۸۱.

شید، ویلیم. رتبه الانسان فی حیات الدکتر کاکران (نسخه‌ی فاکسیمیله). ترجمه‌ی میرزا یوسفخان شیرازی لسانحضور. پیام بهارستان. س۴. ش۱۵ (بهار ۱۳۹۱). به کوشش هادی هاشمیان. تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی. ص۵۲۹-۴۹۳.

قیّم، عبدالنبی. فرهنگ معاصر عربی فارسی. چ ۸. تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۸۸.

 

رضا غلامی، دانش‌آموخته تاریخ علم، پژوهشگاه علوم انسانی

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.