فلسفۀ پزشکی نیازمند بازنگری گذشته و بازاندیشی آینده
علیرضا منجمی
فلسفه پزشکی شاخه ای از فلسفه است که شتابان در حال رشد و پیشرفت است. با این حال، برای اینکه فلسفه پزشکی حوزهای مستقل و مجزا باقی بماند، نیازمند چارچوببندی مجدد تاریخی و تأمل در ریشهها و سیر تحولات آن است. به عبارت دیگر، شناخت تاریخ فلسفه پزشکی راهی برای گشایش چشماندازی به مسائل معاصر فلسفه پزشکی و ترسیم مسیر پیش رو است.
در جهان انگلیسی¬زبان، روایت پیدایش فلسفه پزشکی از دهه هفتاد میلادی از آمریکا و با انتشار (The Journal of Medicine and Philosophy) و (Theoretical Medicine) آغاز میشود. اگرچه نقش جنبش آمریکا در دهه ۷۰ هم در نهادینهسازی و هم در جهانی شدن فلسفه پزشکی غیرقابل انکار است، اما باید توجه داشت که فلسفۀ پزشکی پیش از این در جهان غیرانگلیسی زبان، عمدتاً در لهستان، فرانسه و آلمان، … سابقۀ پرباری دارد. (Giroux & Lemoine, 2018). تا دهۀ دوم قرن بیستم، کرسیهای تاریخ و فلسفۀ پزشکی پیش تر در پنج دانشکدۀ بزرگ پزشکی لهستان تأسیس شده بود. مجلهای با عنوان (Archives of the History and Philosophy of Medicine) مقالاتی در مورد ابعاد فلسفی پزشکی منتشر میکرد و موضوعات فلسفی-پزشکی در جلسات «انجمن تاریخ و فلسفۀ پزشکی لهستان» مورد بحث و گفتگو قرار میگرفت.
تاریخ مکتب فلسفۀ پزشکی لهستان که به اواسط قرن نوزدهم باز میگردد، با لودویگ فلک (پزشک- فیلسوف)، برجسته ترین شخصیت این حلقه به اوج خود رسید. در آلمان نیز آثار ریچارد کُخ در مورد نظریۀ پزشکی، برای اولین بار در دهه ۱۹۲۰ منتشر شد. ویژگی مشترک این نظرروزیها در باب پزشکی این بود که آنها پزشکی را به مثابه کارورزی (پرکتیس) صورتبندی میکنند و میکوشند تمایز آن را با علوم طبیعی برجسته کنند. یکی از آموزههای کُخ این بود که پزشکی یک علم (science)، مانند فیزیک یا زیست شناسی، به معنای اصلی کلمه نیست، بلکه نوعی کارورزی یا پرکتیس است. علم در مقابل عمل (practice)، نظریۀ پزشکی، رابطۀ تشخیص و درمان، اهمیت غایت (telos) پزشکی، موضوعاتی هستند که وی در این حوزه مطرح می¬کرد.
علاوه بر این، دو شخصیت فلسفۀ آلمان، مارتین هایدگر و گئورگ گادامر، به طور خاص و با دقت در مورد موضوعات خاصی در پزشکی تأمل کرده اند.
هایدگر، در سمینارهای زولیکون، دیدگاههای هستیشناختی و پدیدارشناختی را به نظریه و پرکسیسِ [praxis] پزشکی، روانشناسی، روانپزشکی، رواندرمانی و همچنین پزشکی روانتنی (Psychosomatic medicine) مرتبط کرد.
گادامر در کتاب «رازوارگیِ سلامت: هنر شفابخشی در عصر علم»، در مورد مؤلفههای کلیدی طبابت (پرکتیس پزشکی) مانند هوش، مرگ، زندگی، اضطراب، آزادی، سلامتی، و رابطه جسم و روان بر اساس چارچوب های هرمنوتیک پدیدارشناختی و فلسفی تأمل می کند.
ولفگانگ ویلاند (Wieland) [1993-2015] پزشک-فیلسوف و از شاگردان گادامر، قضاوت (judgment) را در آثار متعددی مانند «عمل و قضاوت»؛ یا «تشخیص: ملاحظاتی در باب نظریۀ پزشکی در حوزۀ طبابت» بر اساس نظریۀ قضاوت/حکم کانت (Kant’s theory of judgment) به پرسش کشیده است.
در فرانسه، ژرژ کانگیلم (پزشک و فیلسوف فرانسوی) در کتاب «امر نرمال و امر آسیبشناختی» نشان داد که مقولههای نوظهور امر نرمال و امر آسیبشناختی صرفاً با بهرهگیری از مفاهیم عینیِ علمی قابل صورتبندی نیستند. او نشان داد که چگونه مبانی معرفتشناختیِ زیستشناسی و پزشکیِ مدرن با الزامات سیاسی، اقتصادی و فنی در هم تنیده شده است. میشل فوکو، متأثر از کانگیلم که استاد راهنمای رسالۀ او بود، بر اساس ایده فضابخشی(spatialization)، در کتاب «تولد کلینیک» تلاش کرد تا ارتباط معرفتشناسیِ پزشکی و نهادهای پزشکی را بهدقت نشان دهد.
برخی از کوششها در مکتب آمریکایی فلسفه پزشکی میکوشد با نگاهی سطحی و فاقد چشمانداز تاریخی به صورتبندی فلسفه پزشکی در تعابیری چون «فلسفه در پزشکی»، «فلسفه و پزشکی» دست بزند. اما در مجموع میتوان گفت مکتب آمریکایی، فلسفۀ پزشکی را به مثابه زیرشاخه ای از فلسفۀ علم قلمداد میکند. هرچند موضوعات کلی در فلسفه علم (از جمله آزمایش، نظریه و شواهد، علیت و تبیین، واقع گرایی، تقلیل گرایی، و علم و ارزش ها) همچنان در فلسفۀ پزشکی مطرح هستند، با این وجود فلسفۀ علم آنقدر محدود است که امکان پوشش کامل تمام مسائل پزشکی را ندارد. اگرچه معقول و خردپسند است که انتظار داشته باشیم فلسفۀ پزشکی به عنوان مبنایی برای اخلاق زیستی باشد، اما به نظر می رسد که در اخلاق زیستی تمایلی وجود دارد که به قول ویلیام استمپسی فلسفه پزشکی را ببلعد (Stempsey, 2007)، فرآیندی مانند فاگوسیتوز. از سوی دیگر، اگر فلسفه پزشکی به عنوان زیرشاخهای از فلسفه علم تعریف شود، این تلقی، از حساسیت آن نسبت به دغدغههای انسانگرایانۀ طبابت میکاهد و خطرِ تقلیل این دغدغه ها به مسائل صرفاً اخلاقی را به دنبال دارد.
پیشنهاد من نه فلسفیسازی همۀ مسائل پزشکی است و نه اولویت دادن به فلسفۀ پزشکی در صدر همۀ رشتهها و عرصهها. آنچه من پیشنهاد میکنم گفتگوی انتقادی و سازنده میان فلسفه پزشکی و سایر حوزهها و رشتهها علوم پزشکی است. از رهگذر چنین گفتگویی است که فلسفه پزشکی مسائلاش در مییابد مسائلی که برآمده از طبابت و معطوف به آن است. یکی از دلایل عمدۀ فروکاستن فلسفۀ پزشکی به فلسفۀ علم یا اخلاق زیستی، نادیده گرفتن تنوع رویکردها و مسائل در پزشکی است.
به همان سیاق که پزشکی علمی همچون فیزیک نیست، فلسفه پزشکی قابل فروکاستن به فلسفه علم نیست.
بسیاری از مسائلی که متفکرانی چون گادامر، فوکو، هابرماس، کانگلیم در پزشکی به آنها اشاره کرده اند هنوز به مسائل جدی در حوزه فلسفه پزشکی تبدیل نشده است. به گمان من، بکارگیری ایده های فلسفی در فلسفۀ پزشکی می تواند این رشته را غنی سازد.
فلسفۀ پزشکی نیاز به تعامل با علوم زیست¬پزشکی دارد- وظیفه¬ای که از بدو تولد بدان مشغول بوده است. از سوی دیگر، علوم غیرپزشکی (علوم اجتماعی و انسانی مرتبط با پزشکی) تعامل داشته باشد- امری که هنوز به طور جدی محقق نشده است. فلسفۀ پزشکی قادر است بینش عمیق و قابل¬توجهی را در زمینۀ استدلال بالینی، رابطه پزشک و بیمار، همدلی و مسائلی از این دست به آموزش پزشکی می¬بخشد، اما هنوز نشانی از این عامل به چشم نمیخورد. مساهمت فلسفه پزشکی در موضوع طبی-سازی، جنبه¬های پنهان این پدیده را آشکار می¬کند. نقش تکنولوژی (هوش مصنوعی و سایبورگ) در طبابت، مواجهۀ بالینی و نهادهای پزشکی موضوعی است که در فلسفۀ پزشکی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
به هر رو فلسفه پزشکی همان گونه کا استمپسی فیلسوف پزشکی میگوید همچون مترجمی میتواند زبان رشتههای مختلف چه در داخل و چه در خارج از پزشکی به هم برگرداند و سبب گسترش تعامل میان سایر رشتهها، بهرهگیری از دستاوردهای آنها و غنیتر شدن حوزۀ علوم انسانی پزشکی میشود. از همین رو ایفای نقش جدیتر در طبابت و مراقبت، آموزش پزشکی و سیاستگذاری سلامت میتواند راه پیشروی فلسفۀ پزشکی باشد.
متن حاضر برگرفته از این مقاله است Monajemi, A. (2020). Philosophy of Medicine: Reframing the Past, Rethinking the Future. International Journal of Body, Mind and Culture, 6(4), 182-184.
منابع
iroux, E., & Lemoine, M. (2018). Philosophy of Medicine. Barberousse, A., Bonnay, D., Cozic, M., & Robertson (Eds). The philosophy of science: A companion. Oxford studies in philosophy of science. Oxford, UK: Oxford University Press.
Lowy I. (1990). The Polish School of Philosophy of Medicine: From Tytus Chalubinski (1820-1889) to Ludwik Fleck (1896-1961). Dordrecht, Netherlands: Kluwer.
Stempsey, W. E. (2007). Medical humanities and philosophy: is the universe expanding or contracting? Med Health Care Philos., 10(4), 373-383. doi:10.1007/s11019-007-9080-4 [doi]. Retrieved from PM:17549604
Topfer, F., & Wiesing, U. (2005). The medical theory of Richard Koch I: theory of science and ethics. Med Health Care Philos., 8(2), 207-219. doi:10.1007/s11019-004-7445-5 [doi]. Retrieved from PM:16215800
نقاشی از دیمین هرست ( Damien Hirst)