نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

فلسفه پزشکی و سیر تاریخی آن (۲)

احمدرضا همتی مقدم

0

احمدرضا همتی مقدم

پیشینه تأملات فلسفی و پزشکی به عهد یونان باز‌می‌گردد. اگر به صورت گذشته‌نگر به این‌گونه تأملات نگریسته شود، آن‌ها را می‌توان به صورت بخشی از فلسفه پزشکی بازشناخت؛ اگر چه فقط در قرن نوزدهم این اصطلاح رواج یافت. دلبستگی آشکار به ادعاهای پزشکی و نقد نظریه‌های آن از همان آغاز در مجموعه قوانین بقراطی وجود دارد  (Engelhardt and Schaffner, 1996 ). از زمان قوانین بقراطی تا قرن نوزدهم، پزشکی رایج و غالب، آمیزه‌ای از تلاش‌های نظری و تجربی برای کشف ماهیت واقعی بیماری و درمان مناسب بود. چنین درهم‌آمیزی‌هایی را در آثار جالینوس می‌توان یافت که در آن‌ها بر اهمیت مشاهده و تجربه تأکید می‌کند. این آمیختگی‌ها را می‌توان در تلاش‌های رنه‌دکارت برای تعیین قوانین بنیادی متافیزیک، فیزیک و پزشکی به‌ویژه در کتاب رساله‌ای در باب انسان نیز مشاهده کرد (King, 1978). سقراط و افلاطون اغلب پزشکی را به مثابه یک عمل فنی با ملاحظات اخلاقی می‌دانستند و افلاطون در جایی تا آن‌جا پیش رفت که پزشکی را که فیلسوف نیز بود، به خداوند تشبیه کرد. جالینوس که در هر دو مقوله پزشکی و فلسفه متبحر بود، این ارتباط را مجدانه در فعالیت شخصی خود به‌کار می‌برد. افلاطون نیز گسترش پزشکی را به حل مسائل فلسفی مربوط می‌دانست. (Jaeger, 1994 ).

در عهد یونان باستان، هر یک از مکاتب عمده پزشکی یعنی روش‌گرایی، جزم‌گرایی و تجربه‌گرایی آموزه‌های فلسفی مکاتب اصلی فلسفی یونان را مورد توجه قرار داده و با آن‌ها سازگاری یافته بودند (King 1978). به نحو مشابهی در قرون وسطا نظریه حیات‌گرایی استال به فلسفه لایپ ‌نیتز نزدیک بود و نظریه‌های مکانیکی پزشکی به فلسفه «دکارت» و «لاماتریه» پیوند خورده بود.

لسترکینگ شرح مفصلی از چگونگی ارتباط نظام‌های فلسفی قرن ۱۷ و ۱۸ با نظریه‌های پزشکی، به‌ویژه محتوای منطقی و متافیزیکی آن‌ها، فراهم کرده که در نوع خود بی‌نظیر است(ibid). مناقشه نظری قرون هفدهم و هجدهم بین آن‌هایی که از شیمی به صورت اساس نظریه و عمل استفاده می‌کردند و آن‌هایی که مکانیک را پایه نظریه و عمل می‌دانستند به لحاظ نظری و تجربی یکسان بود؛ چنان که جدل‌ها و مناقشه‌ها بر سر ماهیت و کیفیت نظام‌های پزشکی این‌گونه بود.

اغلب پزشکانی که بر تأملات نظری و به‌طورعمده غیرتجربی در پزشکی پرداخته‌اند، تأثیر عمده‌ای بر عمل پزشکی داشته‌اند. یکی از کسانی که کوشیده بود نظام‌های پزشکی را بازسازی کند، جان‌براون بود که توجه فیلسوفان معاصر مانند کانت و هگل را نیز به خود جلب کرده بود (Engelhardt and Schaffner, 1996). دکتر توماس سیدنهام، دوست جان‌لاک از کسانی بود نقش مشاهده تجربی را در پزشکی برجسته ساخت و شاید بتوان گفت نخستین گرایش‌های تجربه‌گرایانه را او وارد حرفه پزشکی کرد. در همین دوره بود که آرام آرام ارزیابی‌های دقیقی به لحاظ مفهومی درباره طبقه‌بندی پزشکی و کیفیت این دانش پدید آمد.

از جمله کسانی که به این مهم اقدام ورزید، کارل ‌فون لینس (Carl von linnaeus) و فرانسوا بوسیر دوساوارد (Francois Boissier de Sauvages) بودند (ibid). تأملات درباره کیفیت دانش پزشکی در قرن نوزدهم با ظهور رشته بالینی آسیب‌شناختی، روش‌های آماری و تجربه کردن نظام‌مند، گام‌دیگری برداشت. در این دوره برخی از دانشمندان پزشکی از دانش پزشکی پیشین استفاده کردند، و ادعاهای جدیدی را در باره کیفیت هویات (entities) بیماری مطرح کردند. فرانسوا- ژوزف- ویکتور بروسیه (Fransois- Joseph- victor Broussais) معنایی خاص برای اصطلاح «هستی‌شناسی» (ontology) ارائه، و از آن برای شناسایی تأملاتی که بیماری‌ها را هویاتی انتزاعی درنظر می‌گرفتند، استفاده کرد. این مباحثه‌های بسیار پیچیده که اشخاصی چون رودولف ویرشو (Rudolf virchow)، آسیب‌شناس سلولی، در آن‌ها شرکت می‌کردند، شامل تحلیل‌های عوامل سبب‌شناختی به علل لازم و کافی بود. در این مباحثه‌ها بین ملاحظات فیزیولوژیک و هستی‌شناسی بیماری تمایزاتی به عمل آمد؛ حتی بین تبیین‌های فیزیولوژیک و آناتومیک بیماری نیز تمایزاتی حاصل شد. در این مباحثه‌ها بحث بر سر این بود که آیا بیماری چیزی در جهان را معیّن می‌کند یا اصطلاحی است که به‌طور متعارف یافته‌های معیّنی را تعریف می‌کند.

تغییرات در پزشکی طی قرن نوزدهم باعث ارزیابی‌های بیشتر دانش و روش پزشکی شد. برای مثال کتاب منطق پزشکی (medical logic) که بلین (Blane) در سال ۱۸۱۹ آن ‌را منتشر کرد تلفیقی از ده اصل اساسی زندگی و مغالطه‌های استدلال پزشکی بود. تا میانه قرن بیستم این نوشته‌ها بررسی پیچیده‌ای از مسائل در تحقیق، مشاهده و تجربه پزشکی را شامل می‌شد که ملاحظاتی به لحاظ مسائل استقرایی درباره دانش پزشکی دربرداشت. از این مباحث مقاله‌ها و نوشته‌های فراوانی پدید آمد که خصلت استدلال پزشکی و چارچوب تشخیص‌ها را می‌کاویدند. این نسبت تأملات فلسفی در باره موضوعات پزشکی در زمان لودویک فلک (Ludwik fleck) شکل منظم‌‌تری یافت. لودویک فلک متخصص مشهور باکتری‌شناسی در مدرسه پزشکی «Lwow» بود. وی با مطالعه و تحقیق در سیر بیماری‌های عفونی، به‌ویژه سیفیلیس و سیر تاریخی آن از قرن پانزدهم تا قرن بیستم میلادی و نوع نگرش به آن و با توجه به کشفیات جدید در شناخت عامل بیماری، توجه خود را به بررسی و تحلیل واقعیت علمی (Scientific facts) معطوف کرد.

در سال ۱۹۳۶ مهم‌ترین تک‌نگار فلسفی خود را با نام تولید و گسترش واقعیت علمی به زبان آلمانی منتشر کرد. چهل سال بعد اثر او به انگلیسی ترجمه شد و همگان با آرای او آشنا شدند. فلک به نظریه فلسفی حقیقت علاقه‌مند بود و به اعتبار این نظریه، هر نوع ملاک‌بندی مطلق یا عینی از دانش را مردود می‌شمرد. از دیدگاه او هیچ واقعیت عینی یا مطلق وجود ندارد (fleck,1979). وقتی هر شاخه‌ای از علم را به‌طور دقیق بررسی می‌کنیم، با یک روش تفکر روبه‌رو هستیم و واقعیت علمی، کارکرد نوعی نحوه تفکر (Thought- style) خاص به‌وسیله گروه مخصوصی از دانشمندان است. فلک، این شیوه را تفکر جمعی ‌(Thought- Collective) نام نهاد. این تفکر جمعی محصول اندیشه جمعی از افراد است که مشغول تبادل آرا یا مشارکت هوشمندانه با یکدیگرند و اعضای یک مجموعه تفکر جمعی از طریق یک نحوه تفکر واحد با یکدیگر در تعامل هستند. او معتقد بود حقیقت علمی، فقط هنگامی معنادار است که آن‌را یک گروه تفکر جمعی از یک نوع تفکر خاص به‌دست آورده باشند و در نتیجه کاملاً به هدف تحقیق وابسته است؛ پس می‌توان گفت منظرهای متفاوت می‌توانند هم‌ارز بوده، همگی واقعیت داشته باشند (fleck,1992). البته فلک به این نکته اذعان داشت که شیوه تفکر بر اساس مشاهدات، آزمایش‌ها و تجربه‌های جدید ما تغییر می‌یابد. او بر این باور بود که بیماری‌ها مربوط به طبیعت اشیا نیستند؛ بلکه با استفاده از روش تعلیمی و قراردادی به‌وسیله پزشکان تعریف می‌شود. تعریف بیماری‌ اختیاری، و منحصراً به نحوه تفکری وابسته است که با آن روش در مورد بیماری اندیشیده شده است.

فلک را می‌توان نخستین فیلسوف پزشکی جدید دانست که اندیشه نسبیت مفهوم بیماری‌ را کشف کرد. عقاید انقلابی او فقط هنگامی دوباره احیا شد که توماس کوهن ‌با ارائه کتاب ساختار انقلاب‌های علمی، جامعه علمی را برای پذیرش آن آماده کرد. کوهن در مقدمه این‌ کتاب تأثیر تفکرات فلک بر خود را متذکر شده است؛ اما اواخر دهه ۱۹۶۰ است که حوزه‌ای به نام فلسفه پزشکی به‌صورت منسجم و نظام‌مند متولد می‌شود.

همان‌طور که ذکر شد، مباحث اخلاق پزشکی و انتشار کتاب ساختار انقلاب‌های علمی فیلسوفان علاقه‌مند به پزشکی را بر آن داشت که مبادی پزشکی جدید را به چالش بخوانند. در اواخر دهه ۱۹۶۰ چند فیلسوف جوان و پزشکان علاقه‌مند به مباحث فلسفی گرد هم جمع شدند و یک مجله تخصصی با نام فلسفه و پزشکی (Philosophy and medicine) را منتشر کردند. سردمداران آن‌ها ادموندپلگرنیو (Edmund Pellegrino) و تریسترام انگلهارت (T.Engelhardt)  بودند. آن‌ها را می‌توان مؤسسان فلسفه پزشکی جدید دانست. این دو در دهه ۱۹۷۰ با انتشار مجله فلسفه و پزشکی ساختار منتظمی برای این رشته نوپا تعریف کردند. چند سال بعد مجله‌ای دیگر با نام فراپزشکی (Metamedicine) منتشر شد که بعدها نامش به پزشکی نظری و اخلاق پزشکی (Theoretical medicine and bioethics) تغییر یافت. در نخستین شماره‌های این مجله، پروفسور صادق‌زاده و دکتر لیندال برخی از موضوعات فلسفه پزشکی را برشمردند و این رشته جدید را تثبیت کردند (indahl , Gemar 1990،۱۹۸۰  sadegh – zadeh). نظریه‌های اولیه در حوزه فلسفه پزشکی در تبیین این حوزه و ارتباط آن با فلسفه علم و فلسفه زیست‌شناسی بود و بحث‌های بیشماری درباره واژه «فلسفه پزشکی» (Philosophy of medicine) یا «فلسفه در پزشکی» (Philosophy in medicine)، و «فلسفه و پزشکی»‌ (Philosophy and medicine) صورت گرفت؛ اما به مرور اصطلاح «فلسفه پزشکی» ‌جا افتاد و با تشکیل بخش‌‌های فلسفه و تاریخ پزشکی و فلسفه و اخلاق پزشکی در دانشگاه‌های بزرگ دنیا به‌ویژه از سال ۱۹۹۱ این رشته تثبیت شد. در ابتدا عمده کار فیلسوفان پزشکی، تحلیل و تبیین مباحث اخلاقی بود؛ اما به تدریج فیلسوفان پزشکی به مفهوم پزشکی و موضوعات آن در قالب‌های معرفت‌شناسی تمایل یافتند و به تحلیل مفاهیم سلامت و بیماری، از منظر «هستی‌شناسی» (ontology) و معرفت‌شناسی (Epistemology) پرداختند. فلسفه پزشکی که به صورت رشته‌ای آکادمیک در دهه ۱۹۷۰ شکل گرفت، مدیون تلاش متفکرانی است که در سی سال اخیر در رشد و تثبیت این رشته فلسفی نقش بسزایی داشتند.

ادامه دارد

احمدرضا همتی مقدم- استادیار گروه فلسفه، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه ازاد اسلامی، تهران، ایران 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.