خطاهای پزشکی و سیستم های خبره
الهه سروش*

تصمیمگیری پزشکی فرایندی است که در طی آن بیمار پس از مراجعه به پزشک، نشانهها و علائم و تجربه و دریافت خود از بیماری را در قالب شرححال در اختیار پزشک قرار میدهد و پزشک برای شناسایی بیماری با سؤالات هدایت شدهای اطلاعات تکمیلی راجمعآوری میکند و نهایتاً پس از تشخیص بیماری، توصیهها و تصمیمات درمانی جهت کاهش عوارض و بهبود بیماری را عرضه میکند. هدف اصلی در کلیه مراحل این فرایند رسیدن به مطلوبترین و تاثیرگذارترین تصمیم برای بیمار است.
ایده اصلی رفتن به سمت سیستمهای مبتنی بر هوشمصنوعی در پزشکی، همواره امید برای کاهش خطاهای تشخیصی و درمانی بوده است.
مطالعات متعدّد در خطاهای پزشکی نشان داده است که اغلب این خطاها ناشی از خطاهای شناختی پزشک مسئول بوده است. هنگامی که ذهن بصورت ناخودآگاه فهم شهودیِ احتمالات را با فرایندهای شناختی ترکیب میکند میانبرهایی[۱] برای حل مسئله تولید میکند که معمولاً با عناوین مختلفی مانند قانون سرانگشتی یا حدس براساس تجربه[۲] به آنها اشاره میشود. میانبر به نوعی حدسزدن الگو بر اساس تجارب گذشته است که معمولاً ناخودآگاه بوده، خطاپذیر است. مطالعات نشان میدهد که بیشتر خطاهای پزشکی ناشی از خطاهای شناختی است تا کمبود اطلاعات یا دانش.(Singh and et al, 2006)
خطاهای شناختی، زیرمجموعههای زیادی دارند که عمدتاً مرزهای مشخّصی ندارند و دارای همپوشانی هستند. تقسیمبندی خطاهای شناختی به دو زیرمجموعه سوگیریهای شناختی[۳] و تحریفهای شناختی[۴] رایجترین تقسیمبندی میباشد. حتی بر سر تفکیک و تعریف این دو مفهوم نیز اختلافنظرهایی وجود دارد. امّا در تمایز آنها اشاره شده که معمولاً سوگیریهای شناختی امری است که میان همه انسانها مشترک هستند و عمدتاً در هنگام ارزیابی روی میدهند. امّا تحریفهای شناختی شخصیتر هستند، به این معنا که شدّت و ضعف آنها در افراد مختلف بسیار متفاوت است. نوع دوم خطا عمدتاً در ثبت و یادآوری رویدادها بوجود میآید. بعضی از انواع خطاهای شناختی از نوع سوگیری، عبارتند از اعتماد به نفس بیش از حد[۵] ،خطای تأیید خود[۶] ،تمرکز بر آخرین اطلاعات[۷]، خطای تمرکز بر اطلاعات در دسترس[۸]، اجتناب از ناهمگونی شناختی[۹] و نهایتاً تفکّر کلیشهای[۱۰]. بعضی از خطاهای شناختی از نوع تحریف، تفکّرِ همه یا هیچ، تعمیم دادن بیش از اندازه[۱۱]، برچسبگذاری بر روی خود و دیگران، بزرگنمایی و کوچکنمایی، پریدن به نتیجه بدون طی شدن مسیر[۱۲]، شخصیکردن و به خودگرفتن[۱۳]، ذهنخوانی[۱۴] میباشند(Croskerry, 2013). پروژه سیستمهای هوش مصنوعی در پزشکی برآن است تا با کمک ماشینهای هوشمند علاوه بر دستیابی به مزیّتهای استفاده از هوش مصنوعی، این نوع خطاها را در پزشکی رفع کند.
پی نوشت
[۱] Heuristics
[۲] Educated guess
[۳] Cognitive Biases
[۴] Cognitive Distortions
۵] Overconfidence Biasهنگامی رخ میدهد که پزشک به دانش و مهارت بالینی خود بیش از حد اعتماد دارد و بنابراین تصمیمات و تشخیصهای خود را همواره درست میداند و از تستهای بیشتر که برای تشخیص دقیق بیماری لازم است چشمپوشی میکنند.
[۶] Confirmatory Bias هنگامی رخ میدهد که پزشک به نشانهها و اطلاعاتی توجه میکند که قبلاً آنها را تجربه کرده است. مثلاً پزشکی با دیدن بیمار و تجربهاش از بیماران قبلی تشخیص اولیهای میدهد و پس از آن در شرححال گرفتن از بیمار فقط سؤالاتی میپرسد که قضاوت اولیاش را تأیید کند.
[۷] Recency Bias هنگامی اتفاق میافتد که پزشک قضاوتش را بر آخرین اطلاعاتی که از بیمار میگیرد، مبتنی میکند و سایر اطلاعات را که از ابتدا ارائه شده نادیده میگیرد یا فراموش میکند.
[۸] Availability Bias این تمایل که قضاوت بر اساس نزدیکترین نمونهای که به ذهن میاید انجام شود. مثلاً اگر چند بیمار قبلی که پزشک ملاقات کرده دچار سرماخوردگی بودهاند، بلافاصله بیمار بعدی را که دچار آبریزش بینی است بدون بررسیهای بیشتر سرماخورده تشخیص میدهد.
[۹] Cognitive Dissonanceزمانی اتفاق میافتد که باورها و رفتار فرد با هم در تضاد باشند. مثلاً در صورتی که پزشک خود سیگار میکشد با اینکه میداند سیگار کشیدن برای سلامتی مضر است، ممکن است در مواردی بخاطر این تعارض شناختی که برای خود او وجود دارد، سیگار نکشیدن را به بیمارش توصیه نکند.
[۱۰] Stereotype هنگامی رخ میدهد که پزشک کلیشه خاصی مثلاً برای بعضی قومیّتها در ذهن داشته باشد. مثلاً هنگامی که بیماری آفریقایی به او مراجعه میکند پیش زمینههای ذهنی از او در ناخودآگاه خود دارد که بر تشخیص و درمان اثر میگذارد.
[۱۱] Over-generalization
[۱۲] Jumping to Conclusions
[۱۳] Personalization
[۱۴] Mindreading
دانش آموخته دکترای فلسفه علم و تکنولوژی، پژوهشکده تاریخ و فلسفه علم، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی