حیطه فلسفه پزشکی در المپیاد علمی دانشجویان پزشکی یک جنبش بزرگ علومانسانی در کشور
علیرضا منجمی

حیطه فلسفه پزشکی در المپیاد علمی دانشجویان پزشکی یک جنبش بزرگ علومانسانی در کشور است، فارغ از اینکه این مربوط به پزشکی باشد.
گروه بزرگی از دانشجویان و اساتید راجع به موضوعی مرتبط با مسائل کشور با محوریت علومانسانی به همکاری و تأمل بپردازند.
هر سال المپیاد یک موضوع داشت: مثلاً هوشمصنوعی پنج شش سال موضوع یک دورۀ المپیاد بود، قبل از اینکه اینگونه مد شود و هر جایی که الآن سرک میکشید راجع به هوشمصنوعی صحبت شود.
طراحی حیطه فلسفه پزشکی در سال ۹۴ در کمیته فنی المپیاد توسط من و سرکار خانم دکتر یغمایی انجام شد. از نظر نهادی، یکی از آن بازیگران اصلی فلسفۀ پزشکی در بیش از یک دهه پژوهشگاه علومانسانی و پژوهشکده فلسفه علم آن بود که آقای دکتر مقدمحیدری نقش بسیار موثری داشتند. یکی دیگر گروه اخلاق پزشکی و پژوهشکده تاریخ و اخلاق پزشکی دانشگاه تهران بود و یکی دیگر هم موزه تاریخ علوم پزشکی و یکی هم گروه فلسفه علم واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد با محوریت آقای دکتر صمدی و دکتر همتیمقدم که بازیگران اصلی بودند که به شکل نهادی این بحث را دنبال کردند. رسالههای دکترا با موضوع فلسفه پزشکی و مقالات و نشستهای بسیاری با همکاری این نهادها شکل گرفت. ژورنالهای پژوهشگاه یعنی «فلسفه علم» و «علم و دین» و ژورنال دانشگاه تهران «اخلاق پزشکی» مقالات فلسفه پزشکی هم از اساتید و هم دانشجویان منتشر میشد. خیلی از دانشجوهایی که در المپیاد مقالاتی را زیر نظر اساتید نوشته بودند، در این ژورنالها آن مقالات منتشر کردند.
نکته دیگر هم به رسمیت شناختن آن استعدادهایی بود که در حوزه های علومانسانی است و افراد معمولاً اینها را یا زیرزمینی دنبال میکنند یا به شکل ذوقورزانه پی میگیرند یا اینکه آن را کنار میگذارند و کار دیگر میکنند. مثل دکتر نمازی و من که پزشکی خواندیم و پس از آن به سمت تحصیل آکادمیک در علوم انسانی رفتیم. دو راه پیش رو بود. یک موقعی میگویید که مملکت بابت شما پول خرج کرده، شما دارید چکار میکنید؟ مریض که نمیبینید! پس چکار میکنید؟ نکته این است که به باور ما، برای اینکه بتوانیم به حوزه سلامت خدمت کنیم لازم نیست حتما مریض ببینیم؛ کارهای دیگری روی زمین مانده که به اندازۀ مریض دیدن مهم است و برای این که مراقبت از بیمار به شکل مناسب انجام شود لازم است به علوم انسانی سلامت توجه ویژه شود.
در تجربۀ دهسالۀ المپیاد به موانع مهمی برخوردیم که فهم آن برای تداوم فلسفۀ پزشکی در کشور مهم است. یکی این بود که با یک تفکر پوزیتیویستی هم در بین پزشکان و هم در بین اصحاب علومانسانی مواجهیم. به این معنا که علومانسانی چه ربطی به پزشکی دارد.
برخی پزشکان میگویند این مباحث مربوط به علومانسانی است و برخی همکاران علومانسانی هم میگویند این پزشکی است. پزشکان میگویند که فلسفه نظری است و کار پزشک مریض دیدن است. این یک مانع بود و هنوز هم برای گفتگو هم برای شکل گرفتن این تعامل مانع هست.
مبنع: مصاحبه با روزنامه فرهیختگان