تحلیل زیستسیاسی همه گیری
علیرضا منجمی
تحلیل زیستسیاسی (Analytics of biopolitics) کارکردی انتقادی دارد و از همین رو وظیفه تحلیل زیستسیاسی هویدا (برملا) و قابل فهم کردن موانع (restrictions)، رخدادها (contingencies)، مطالبات (demands) و الزامها (constraints) است که بر آن تأثیر میگذارند. پدیدههای زیستسیاسی همچون همهگیری در متن کنشهای (پرکتیسهای) اجتماعی و تصمیمگیریهای سیاسی قرار دارند. اولویتهایی که این کنشها و تصمیمگیریها را رقم میزنند نهادی یا هنجاری هستند. باید توجه داشت که بعد انتقادی تحلیل زیستسیاسی در صدد انکار وضعیت موجود نیست، بلکه در تلاش است اَشکالی از تعهد و تحلیل (engagement and analysis) را ایجاد کند که ما را در درک نگاههای جدید یا بررسی دیدگاههای موجود از منظرهای جایگزین توانمند میکند. نقد نه امری مخرب، بلکه سازنده و تغییردهنده است. تحلیلی زیستسیاست پسافوکویی در سه محور انجام میشود؛ توجه داشته باشید که این محورها بر یکدیگر اولویت زمانی یا نظری ندارد و در یک تعامل دوطرفه و پویا قرار دارند. محور اول؛ ابژهها و مفاهیم، محور دوم، دانشها و محور سوم نهادها و کنشها.
در این محور به چند پرسش کلیدی پاسخ دادهمیشود: تعریف همهگیری چیست؟ همهگیری چگونه توصیف، اندازهگیری، ارزیابی میشود؟ همهگیری بر پایه چه مفاهیمی بنا شده است؟
شیوع یک بیماری در یک منطقه بیش از حد انتظار بهنجار (normal expectancy) را همهگیری (epidemic) میگویند. (Porta, 2014) پرواضح است که در ساخت همهگیری سه مفهوم کلیدی نقش برجستهای دارند. بیماری، شیوع بیش از حد انتظار و منطقۀ جغرافیایی. به بیان دیگر بیماری، جمعیت و جغرافیا این سه مفهوم کلیدی هستند.
ابتدا باید به مفهوم بیماری (disease) توجه کنیم. برای آنکه بتوان از همهگیری سخن گفت ابتدا باید بیماری مورد نظر در دانش طبقهبندی بیماریها (nosology) موجود باشد. به بیان دیگر، تا نتوان به یک بیماری مشخص با معیارهای تشخیصی دقیق اشاره کرد، از همهگیری نمیتوان سخن گفت. در ماههای آغازین همهگیری کرونا، به دلیل آنکه بیماری «کووید ۱۹» هنوز شناخته شده نبود و معیارهای تشخیصی آن هم نامشخص بود با بسیاری بیماریهای مشابه همچون انفلوآنزا اشتباه میشد و همین سبب شد که اعلام همهگیری جدید به تعویق بیفتد.
در محور دوم، مفهوم کلیدی، «شیوع بیش از حد انتظار» است. اینکه چه تعداد مورد (case) بیماری میتواند نشاندهندۀ همهگیری باشد، بسته به عامل، اندازه و نوع جمعیت تحت تأثیر متفاوت است. تجربیات پیشین یا فقدان مواجهۀ قبلی با عامل مورد نظر، و زمان و مکان رخ دادن هم ازعوامل مهم هستند. مشاهدۀ یک مورد بیماری واگیر که مدتهاست ریشهکن شده است مانند فلج اطفال یا اولین نمونۀ بیماریای که تا پیش از این مشاهده نشده بود باید به فوریت اطلاع داده شود. حتی مشاهده دو مورد از چنین وضعیتی میتواند ما را به این نتیجه برساند که با یک همهگیری مواجه هستیم. این امر نیازمند سیستم نظارت و پایش (surveillance systems) است که وظیفهاش شناسایی همهگیریها در اسرع وقت به شکلی است که بتوان با اقداماتی آن را مهار کرد. (Porta, 2014) به همین دلیل بر خلاف جانداران دیگر اعلام اپیدمی در انسان نیازمند سیستم جمعآوری و تحلیل دادههای آماری است و پیوند نظام خدمات بالینی و بهداشتی.
همواره تشخیص همهگیری نیازمند جمعآوری، تحلیل و تفسیر سیستماتیک و مداوم دادهها و انتشار آنها برای کسانی که حق دانستن آنها را دارند برای انجام اقدامات لازم. این بخشی ضروری از کارورزی اپیدمیولوژی و بهداشت عمومی است. اندازهگیری، ارزیابی همهگیری مبتنی است بر آمار. بخش نهایی نظارت و پایش کاربست اطلاعات به دست آمده است در ارتقاء سلامت و کنترل و پیشگیری از بیماریها. باید توجه داشت همهگیری حاصل نظارت و پایش (surveillance) است نه رصد (monitoring). رصد بیشتر مقطعی یا اپیزودیک است در صورتی که نظارت و پایش مداوم و بیوقفه. کار واحدهای نظارت و پایش، گرفتن بازخوردها و تحلیل و تفسیر آنهاست. این دادهها میزان ابتلا به بیماریها، نرخ مرگ و میر، گزارشهای بیمارستانی، میزان تزریق واکسن، گزارشهای آزمایشگاهی و مانند اینهاست. (Porta, 2014)
در محور سوم جغرافیا مفهوم کلیدی است. تجارب تاریخی نشان میدهد که همهگیریها در یک نقطۀ جغرافیایی آغاز میشوند و سپس بر اساس عوامل مختلف به نقاط دیگر انتشار مییابند. در پاندمی کرونا شهر ووهان به عنوان نقطۀ شروع پذیرفته شد. اینکه در ووهان چه عواملی دست به دست هم داد تا همهگیری رخ دهد؟ نحوۀ زیست مردم، میزان تماس آنها با جانوران دیگر، عادات غذایی، و عواملی از این دست را میتواند دخیل دانست. اما جغرافیا در اینجا نه اشارۀ صرف به یک مکان بلکه به درهمتنیدگی زیست انسانی و مکان اشاره دارد. همهگیری ساختاری متفاوت با بیماری تکگیر دارد. همۀ بیماریهایی که در یک اقلیم شایع هستند، همهگیر نیستند، اما بیماریهای همهگیر همگی امراضی اقلیمی هستند. از این رو، همهگیری حاصل درهمتنیدگی آگاهی تاریخی-جغرافیایی نسبت به بیماری است. (فوکو، تولد کلینیک، ص ۶۳-۸۱)