انواع پزشکی مدرن
واحد ترجمه حلقۀ فلسفۀ پزشکی
آرتور کاپلان در سال ۱۹۹۲ استدلال کرد که فلسفه پزشکی وجود ندارد زیرا «مجموعه ای از مسائل متمایز یا تعیین کننده» وجود ندارد و فلسفه پزشکی همان فلسفۀ علم است. در این کتاب، آپشور و تامسون در کتاب خود، به برخی از مسائل تعیین کننده ای که با آن میتوان فلسفه پزشکی را به عنوان شاخه ای مستقل ذیل فلسفه علم تعریف کرد، اشاره کردهاند.
پرسش اصلی این است که آیا یک فلسفه پزشکی یکپارچه امکان پذیر است – که علوم پایه و پزشکی بالینی را توامان در بربگیرد؟
در صورت عدم امکان به دلیل هزینههای مفهومی و روش شناختی بسیار بالا، آیا حد وسطی بین وحدت و انزوا امکان پذیر است؟ یعنی آیا چیزی شبیه به پیوندهای نظری اساسی بین نظریه کوانتومی و نظریه نسبیت، که به طور قابل توجهی از یک فیزیک یکپارچه فاصله دارد، در پزشکی امکان پذیر است؟
وحدت آرمان مشترک در علم است. پزشکی چقدر می تواند به یک گزارش نظری منسجم و یکپارچه نزدیک شود؟ در حال حاضر مجموعهای از رویکردهای مختلف وجود دارد که بر اساس آنها پزشکی را با توجه به یک یا چند ملاحظات معرفتشناختی اصلی که بیان کردیم، بر آنها متمرکز یا مبتنی میکنند. ملاحظات مربوطه عبارتند از میزان کاربرد چنین ساختارهایی در زمینه فعلی پزشکی بالینی، میزان انطباق ایده ها با هنجارهای علمی پذیرفته شده و میزانی که آنها وسیله ای برای رشد دانش پزشکی و بهبود عملکرد آن در آینده فراهم میکنند.
لازم به ذکر است که رشد سریع تحقیقات و نوآوریهای تکنولوژیک فعلی از یکسو و افزایش تعداد ارائه دهندگان خدمات بهداشتی با سنت های مرتبط با پژوهش و طبابت از سوی دیگر، به این معنی است که نقش مرکزی پزشکی و پزشکان با چالشهای جدی مواجه است.
آپشور و تامسون به دنبال توصیف چارچوبهای نظریای هستند که بر اساس آن بتوان علم پزشکی و مراقبت/طبابت بالینی در یک ساختار فهم کرد.
تلاشها برای استقرار پزشکی صرفاً بر روی یک ایده بنیادی منحصربهفرد یا یکی از انواع پزشکی با شکست مواجه خواهد شد، و دیدگاه کثرتگرایانه به بهترین وجه برای تبیین کارورزیهای علمی و انسانی مرتبط با پزشکی مناسبتر است.
این رویکردهای مختلف از پزشکی به طرق مختلف با ملاحظات معرفتشناختی درگیر هستند. این رویکردها مختلف از پزشکی بر روی یک طیف وسیع از نظر جهت گیری به علم قرار میگیرند. برخی از این رویکردهایی به صراحت به زیستشناسی و علم مولکولی تلق دارند، برخی دیگر رویکرد آماری دارند، گروهی دیگر به رویکردهایی که سوبژکتیو (اول شخص) یا فرآیندهای اجتماعی تعلق دارند.
پزشکی مبتنی بر شواهد، داروینی/طب تکاملی، پزشکی دقیق/شخصی، پزشکی فرد-محور/بیمار-محور، پزشکی مبتنی بر ارزش ها، پزشکی مبتنی بر روایت و طب مکمل و جایگزین از این جمله هستند. اگرچه بسیاری از صاحبنظران ادعا میکنند که با سایر رویکردها سازگاری دارند، معمولاً تمرکز بیشتری بر بر یکی از این رویکردها برای نظریهپردازی در پزشکی دارند.
به نقل از
R. PAUL THOMPSON & ROSS E.G. UPSHUR, Philosophy of Medicine: An Introduction, Oxon: Routledge, 2018