نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

ادبیـات و پزشـکی

نوشته ریتا شارون، آن هونساکر هاوکینز، آن هادسون جونز ترجمه: محسن خادمی

0

بیماران برای تشخیص ماهرانه، درمان موثر، و فهم انسانیِ رنج خویش به پزشکان خود تکیه می­کنند. گرچه پزشکی در دستیابی به دو هدف نخست، پیشرفت خیره­کننده­ای داشته است، اما به نظر می­رسد ظرفیت آن برای تحقق هدف سوم کاهش یافته است. پزشکی برای دستیابی به پیشرفت در تشخیص و درمان، دانش و روش­های رشته­های علمی مانند زیست­شناسی مولکولی، ژنتیک انسانی و مهندسی زیستی را با هم ترکیب کرده است. پزشکان امروزه برای دستیابی به پیشرفت‌های ضروری در درک رنج بیماران خود، به علوم انسانی و رشته‌هایی چون مطالعات ادبی روی آورده­اند تا بتوانند با همدلی، احترام و مراقبت مؤثر، بیماران را در طول بیماری بهتر همراهی کنند.

دانشکده­های پزشکی تا قبل از شروع اصلاحات آموزشیِ پیشرفته در دهۀ ۱۹۶۰ از دانشجویان خود انتظار داشتند که با تماشای پزشکان ماهر در محل کار، به متخصصان بالینیِ همدل و دقیقی تبدیل شوند. قرار بود دانشجویان پزشکی شایستگی‌های انسانی طبابت- چیزی که بسیاری آن را «هنر پزشکی» می‌نامند- را در طول آموزش خود فراگیرند. اما همانطور که پزشکان نمی­توانند مبانی علمی طبابت را در برنامه­ های کارآموزی خود بیاموزند، نمی­توانند مبانی انسانی طبابت را نیز بدون آموزش صریح و مداوم آن بیاموزند. چنین آموزشی البته به معنای بازیابی نوعی تبحرِ مدت­ها غایب در طبابت مشفقانۀ نسل‌های پیش نیست، بلکه به معنای گسترش دستاوردهای گذشتگان با استفاده از دانشی است که در زمان‌های گذشته در اختیار پزشکان نبوده است.

به موازات سایر رشته­ های علوم انسانی و در کنار علوم اجتماعی و رفتاری، ادبیات و مطالعات ادبی به این تلاش آموزشی کمک می­کند. رابطۀ میان ادبیات و علم از عصر ویکتوریا تاکنون به بحث­های پرشوری دامن زده است. زمانی که توماس هاکسلی [زیست­شناس انگلیسی و مدافع نظریۀ داورین] پیشنهاد داد در آموزش عمومی، علوم طبیعی (natural sciences) را جایگزین ادبیات انسانی (humane letters) کنند، متیو آرنولد [شاعر و منتقد انگلیسی] از ادبیات (متون ادبی) دفاع می­کرد- که خود آن را «نقد زندگی» می­نامید. پیشنهاد سی.پی.اسنو (C. P. Snow) [شیمی­ فیزیک­دان و رمان ­نویس انگلیسی] در سال ۱۹۵۹ مبنی بر اینکه فرهنگ­های علمی و ادبی به طور جبران­ ناپذیری از هم جدا و بیگانه شده ­اند و آینده از آنِ دانشمندان علوم طبیعی است، اختلاف نظر عمیق دانشمندان علوم طبیعی و عالمان علوم ادبی را بر آفتاب افکند. این گفتگوی تاریخی امروزه در دانشکده­های پزشکی ایالات متحده ادامه دارد، که در بسیاری از آنها نیز، از سال ۱۹۷۲ تاکنون، ادبیات در برنامۀ درسی با علوم تجربی گنجانده شده است. پژوهشگران ادبی با استفاده از روش‌ها و متون ادبی به دانشجویان و پزشکان آموزش می‌دهند که چگونه به دقت به روایت‌های بیماران از بیماری­شان گوش دهند و چگونه بیماری و درمان را از دیدگاه بیماران بهتر درک کنند. این مهارت‌ها به پزشکان کمک می‌کند تا با بیماران وارد گفتگو شوند، با بیماران و خانواده‌هایشان پیوندهای درمانی برقرار کنند، به تشخیص‌های دقیق برسند، و اهداف بالینی مناسبی اتخاذ کرده و در راستای آن تلاش کنند.

سریع­ترین حوزۀ در حال رشدِ علوم انسانی پزشکی، رشتۀ ادبیات و پزشکی، زیررشتۀ شناخته ­شده­ ای از مطالعات ادبی است که مجلات دانشگاهی، انجمن­ های حرفه­ ای، برنامه­ های تحصیلات تکمیلی، برنامه­ های آموزشی با بودجۀ فدرال، و برنامه­ های پژوهشی خود را دارد. در سال ۱۹۹۴، طبق نظرسنجی‌های غیررسمی ما از اعضای انجمن سلامت و ارزش‌های انسانی[۱]، تقریباً یک سوم دانشکده‌های پزشکی ایالات متحده به دانشجویان خود ادبیات آموزش می‌دادند که این تعداد به سرعت در حال افزایش است. دانشجویان پزشکی در سال­های پیش­بالینی و بالینی، رزیدنت­ها، و پزشکان شاغل، در دوره­های ادبیات و کارگاه­های نویسندگی شرکت می­کنند. چنین دوره­هایی که معمولاً توسط پژوهشگران متون ادبی و پزشکان تدریس می­شود، می­تواند به عنوان واحدهای اجباری یا اختیاری برنامۀ درسی دانشجویان باشد. پزشکان همگام با عالمان متون ادبی، در مورد ارتباط ادبیات و پزشکی و فوایدی که ادبیات برای پزشکان دارد، قلم می­زنند و بر ارتباط بالینی این آموزش و پژوهش صحه می­نهند.

مطالعۀ ادبیات به انحاء مختلف به تحققِ ابعاد انسانیِ پزشکی کمک می­کند: ۱) روایت‌های ادبی از بیماری می‌تواند درس‌های کاربردی و اثربخشی دربارۀ زندگی بیماران به پزشکان بیاموزد؛ ۲) آثار بزرگ داستانی در مورد پزشکی، پزشکان را قادر می­سازد تا قدرت و پیامدهای کاری که انجام می­دهند را تشخیص دهند؛ ۳) پزشکان از طریق دانش روایی می­توانند داستان­های بیماریِ بیماران را بهتر درک کنند، و در نتیجه دقت تشخیصی و اثربخشی درمانی را تقویت کنند و در عین حال درک عمیق­تری از نقش شخصی خود در طبابت ‌حاصل کنند؛ ۴) مطالعۀ ادبی بر تبحر پزشکان در اخلاق روایی تأثیر می­گذارد و به پزشکان کمک می­کند تا اقداماتی در راستای تشخیص اخلاقی انجام دهند؛ و ۵) نظریۀ ادبی (literary theory) دیدگاه­های جدیدی در مورد آثار و ژانرهای پزشکی ارائه می­دهد. البته گرچه بحث ما در اینجا در مورد سهم ادبیات در پزشکی بر آثار داستانی متمرکز است، اما ژانرهایی مانند شعر، درام و فیلم به همان اندازه برای پزشک و مربیان پزشکی ارزشمندند.

[۱]. Society for Health and Human Values

منبع

Literature and Medicine: Contributions to Clinical Practice, Rita Charon, MD; Joanne Trautmann Banks, PhD; Julia E. Connelly, MD; Anne Hunsaker Hawkins, PhD; Kathryn Montgomery Hunter, PhD; Anne Hudson Jones, PhD; Martha Montello, PhD; and Suzanne Poirer, PhD

محسن خادمی دانشجوی دکتری فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.