پزشکی و عدم قطعیت از منظر کاترین مونتگومری
رضا دانشور*

مونتگمری سعی میکند تا رویکردی را که پزشکی را به مثابه علم تصور میکند به رویکردی تغییر دهد که پزشکی را کنش تلقی میکند و سپس تلاش میکند تا حکم بالینی را در بافت کنش پزشکی جای دهد. او بحث خویش را حول مفهوم عدم قطعیتی شکل میدهد که پزشک در هنگام مواجهه با بیمار رنجور با آن روبرو میشود.
در حالی که دانشمند اطلاعاتی را که در مورد یک پدیده طبیعی کشف میکند، یقینی (قطعی) است، در مقابل پزشک اغلب با عدم قطعیت مهمی در باب ناخوشیِ بیمار مواجه است.
او با طرح مثالی نشان میدهد که این عدم قطعیت چندان ربطی به تشخیص ندارد، بلکه در حول و حوش درمان و پیشآگهی متمرکز است. پرسشی که او در این وضعیت مطرح میسازد این است که بهترین طرح درمانی برای یک بیمار خاص چیست و مهمتر این که شانس حیات کامل این بیمار چقدر است. گرچه آمارهایی وجود دارند که محدودۀ بررسی این پر سشها را مشخص می سازد، اما پاسخها به تواناییِ پزشک در اِعمال حکمی که برای این بیمار بهترین عمل است بستگی دارد.
بنابراین به باور مونتگمری پزشکی یک علم نیست. پزشکان باید عمل کنند. آنها باید بهترین کاری را که میتوانند انجام دهند، حتی اگر این کار ناکافی باشد، حتی اگر آنها آنچه را که باید بدانند نمیدانند، حتی وقتی که کاری برای انجام دادن وجود ندارد.
- رضا دانشور، دانش آموخته دکترای فلسفه علم و تکنولوژی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی