نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

فیزیولوژی ناکارآمد و زایش مفهوم عمق

رضا غلامی

0

 

پزشکی برای توضیح علت رخدادها به مباحث نظری نیازمند است. طب اخلاطی نیز همچون پزشکی مدرن، مبحث نظری خود را برای توضیح چرایی‌ها و چگونگی‌های درون و بیرون کالبد انسانی سامان داده است. مساله در نبود مبحث نظری در متون طب اخلاطی نیست. برعکس، این بخش در متون شناخته‌شده‌ی طب اخلاطی، پر حجم و درخور توجه است. مشکل در ناکارآمدی این مباحث است. مبحث تشریح طب اخلاطی، وابسته به مبحث منافع‌الاعضای این متون یا همان فیزیولوژی است و از همین‌جا، ناکارآمدی آنچه که هست در قیاس با آنچه باید باشد، بروز می‌کند. نمونه‌ای از این ناکارآمدی، چگونگی فهم مبحث نظری طب اخلاطی از سیر تعیین جنسیت جنین است.

بخشی از سیر فهم طب اخلاطی و پزشکی مدرن، هماهنگ است. طب اخلاطی، آغاز سیر را اینگونه می‌بیند که  چون «نر با ماده گرد آیذ طبیعت مر منی را دفع کند از اوعیۀ منی و طبیعت رحم مر آن منی را جذب کند» (الاخوینی البخاری، ۱۳۴۴، ص۱۵) و این را با تفصیل بیشتر در مباحث نظری پزشکی مدرن هم می‌توان دید. البته با افزوده‌شدن اعضایی ارزشمند به نام غدد در آناتومی مدرن که اعضایی درخور توجه در مباحث آن هستند و جای آنها در مبحث تشریح اخلاطی بدلیل نبود کارکرد اخلاطی برایشان، به تقریب، خالی است: «اسپرم‌ها و ترشحات غدد فرعی مایع منی… را تولید می‌کنند که از طریق پنیس، وارد مجاری تولیدمثلی جنس مؤنث می‌شود» (شیرازی و دیگران، ۱۳۹۸، ص۳۱۴). اما سیر تعیین جنسیت در این دو، رویکردی متفاوت به خود می‌گیرد. رویکردی که ریشه در آناتومی میکروسکوپی[۱] یا همان بافت‌شناسی[۲] و دستاوردهای مشاهده‌محورانه‌ی آن دارد.

طب اخلاطی، فرآیند تعیین جنسیت را اینگونه توضیح می‌دهد که  اگر «قوت منی ماذه [مادر] بیش بوذ و مزاج منی بدر [پدر] تر بوذ فرزند ماذه [دختر] آیذ و برعکس این» و از این فرآیند، جنسیت مذکر را محصول پدر و جنسیت مونث را محصول مادر می‌داند (الاخوینی البخاری، ۱۳۴۴، ص۲۵-۲۴). این به معنای آن است که از دیدگاه فیزیولوژی طب اخلاطی، مادر هم در تعیین جنسیت فرزند، نقش بنیادین دارد. پزشکی مدرن، اما جنسیت را برپایه‌ی مشاهدات آناتومی میکروسکوپی، در ساختار میکروسکوپی سلول می‌بیند و از منظر ژنتیک سلولی، جنسیت را در ۲۳ جفت کروموزوم[۳] انسانی جستجو می‌کند که «اطلاعات ژنتیکی» انسانی در آنها جای گرفته است. از این منظر، جفت کروموزوم XY (غیر همولوگ)، تنها در مرد یافت می‌شود. زن و مرد، هر دو صاحب یک جفت کروموزوم جنسی هستند. اما وجود کروموزوم X غیر فعال یا همان «جسم بار[۴]» در جفت کروموزوم جنسی زنانه، مانع از تعیین جنسیت فرزند توسط جفت کروموزوم جنسی XX (همولوگ) ایشان می‌شود (شیرازی و دیگران، ۱۳۹۸، ص۲۷-۲۶).

نبود ماهیت آناتومیایی بافت و سلول و نبود کارکرد فیزیولوژیک برای بافت و زیرمجموعه‌ی سلولی آن، سبب شد تا این اجزا در طب اخلاطی دیده نشوند. دیده نشدند، چرا که نیازی به وجود حسی-کارکردی آنها نبود. فیزیولوژی اخلاطی، به چنین ماموریتی نیاز نداشت. پس آناتومی اخلاطی نیز آنها را ندید. از این منظر، جهان میکروسکوپی، از اساس در تضاد با دستاوردها و کارکردهای مباحث نظری طب اخلاطی بود. بخشی از کشاکش‌های این دو گونه‌ی طبی را در اعماق کالبد باید جستجو کرد. آنجا که ابعاد طول و عرض، به تنهایی پاسخگو نبودند و بعد سوم، یعنی عمق در آناتومی مدرن، زاییدن گرفت. بافت، محصول دستگاه سه بعدی طول، عرض و عمق در آناتومی مدرن و زایش مفهوم عمق بود که ساختار دو بعدی متصلّب تشریح اخلاطی، از زاییدن آن ناتوان بود. فیزیولوژی ناکارآمد، عواقبی ناخوشایند و نتایجی خوشایند در پی داشت.

 

منابع:

 

الاخوینی البخاری، ابوبکر ربیع بن‌احمد. هدایه المتعلّمین فی الطّبّ. باهتمام جلال متینی. مشهد: دانشگاه مشهد، ۱۳۴۴.

شیرازی، ر.، نظم‌آرا، ز.، کاظمی‌ها، م.، رهروان، س.. آناتومی عمومی. تهران: انتشارات اندیشه رفیع، ۱۳۸۹.

 

[۱]– Microscopic anatomy

[۲]– Histology

[۳]– Chromosome

[۴]– Barr body

رضا غلامی، دانش‌آموخته تاریخ علم، پژوهشگاه علوم انسانی

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.