نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

غفلت از مراقبت کنندگان سلامت در علوم انسانی پزشکی

علیرضا منجمی

0

پزشکان و مراقبان سلامت و نیز بیماران و خانواده‌هایشان دریافته‌اند که امروزه پزشکی بیمار را به‌مثابه ماشین معیوبی در نظر می‌گیرد که بخش‌هایی از بدن او درست کار نمی‌کنند و باید آنها را تعمیر یا تعویض کرد[i]. چنین نگاهی به پزشکیِ انسان‌زدایی[۱] منجر شده است که بیشتر به بیماری توجه می‌کند تا بیمار. ازاین‌رو، ارتباط پزشک و بیمار، اهداف مراقبت از سلامت، معنای ناخوشی، توزیع منابع مراقبت از سلامت به مسائل مهم فلسفۀ پزشکی بدل شده‌اند.۱

صاحبنظران علوم انسانی پزشکی در پس پشت این انسان‌زدایی[۲]، تخصصی‌شدن مفرط، تکنیک‌زدگی، طبی‌سازی[۳]، بیش‌حرفه‌ای شدن[۴]، کم‌توجهی به ارزش‌های فردی، اجتماعی و فرهنگی، تلقی محدود از نقش پزشک، تأکید افراطی بر آموزش علم و نادیده انگاشتن اهمیت آموزش جنبه‌های انسانی، نابسندگی ارتباط پزشک و بیمار نگاه تزئینی به عنوان عوامل مهم آشکار کرده اند. پیشگامان این حوزه راه‌حل را در این یافتند که پیوند علوم انسانی به حوزۀ پزشکی می‌تواند گره‌گشایی کند.

نقطۀ کانونی نقد پزشکی مدرن بر انسان‌زدایی متمرکز است. دلیل آن است که آنچه از طبابت و مراقبت در عقل عرفی موجود است ارتباط میان پزشک و بیمار است. ازاین‌رو انسان‌زدایی در پزشکی به معنای فروریختن ستون مرکزی طبابت است. بی‌گمان انسان‌زدایی در بسیاری دیگر از شئون زندگی مدرن نیز رخ داده است، اما در پزشکی این امر برای همگان مشهود و قابل‌فهم است. به همین دلیل باید انسان‌زدایی پزشکی در زمینه و بستر مواجهۀ بالینی فهم کرد.

ازآنجاکه مواجهۀ بالینی بر بستر اجتماع رخ می‌دهد، دگرگونی‌های فرهنگی- اجتماعی سبب تغییر ریخت و ساختار آن می‌شود. آنچه از منظر فیلسوفان پزشکی اهمیت دارد نه تلاش برای حفظ شکلی خاص از مواجهۀ بالینی است که دیگر به دلیل تغییر شرایط اجتماعی امکان‌پذیر نیست، مانند حاضر شدن پزشک بر بالین بیمار؛ بلکه توجه دادن به این نکته است که دگرگونی‌های مواجهۀ بالینی نباید به‌گونه‌ای باشد که در تحقق غایت پزشکی مانعی ایجاد کند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که عواملی سبب انسان‌زدایی از مواجهۀ بالینی شده است و این امر یاری رساندن به فرد دردمند و مراقبت از وی را مانع شده است.

از این رو پروژه علوم انسانی پزشکی که در صدد انسانی تر کردن طبابت و مراقبت بود تلاش کرد تا حداکثر مداخلات خود را بر روی پزشکان و سایر مراقبان سلامت متمرکز کند تا مهارت های ارتباطی و میزان همدلی آنها را با بیماران بالا ببرد. به رغم آنکه نمیتوان منکر تأثیر مثبت چنین مداخله هایی شد مشکل آن بود که مراقبت و همدلی با مراقبان سلامت به فراموشی سپرده شد و مطالبه های یکسره به سمت همدلی با بیماران رفت. پژوهش های بسیاری نشان داده اند که پزشکان و سایر مراقبان سلامت هم به دلیل حجم بالای کار، زمان زیاد شیفتهای کاری، بار سنگین مسئولیت حرفه ای و اخلاقی دچار فرسودگی شغلی میشوند و انسان زدایی عمیقی را تجربه میکنند. اینکه در علوم انسانی پزشکی انگشت اتهام در انسان زدایی به سمت مراقبان سلامت رفت نشان از صورتبندی نابسنده از وضعیت موجود است.

بسیاری از عوامل که سبب انسان زدایی در طبابت و مراقبت میشود حاصل نهاد بیمارستان و ساختار دانش پزشکی است که ربط چندانی به پزشکان و سایر مراقبان سلامت ندارد.از این رو علوم انسانی پزشکی باید مراقبت از مراقبان سلامت را به عنوان یکی از مهم ترین وظایف خود تعریف و در این راستا حرکت کند. 

 

[۱] Dehumanized medicine

[۲] Dehumanizing

[۳] Medicalization

[۴] Over-professiolism

[i] Lee, 2017

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.