کتاب «تکنولوژی؛ فرانکنشتاین یا پرومته»
ویراستاران علمی: غلامحسین مقدم حیدری و علیرضا منجمی
.
غلامحسین مقدم حیدری و علیرضا منجمی
تسلط علمی تکنیکی بر طبیعت در عصر ما ابعادی یافته است که قرن ما را از قرون گذشته متمایز میکند. بیتردید یکی از مهمترین این ابعاد حضور تکنولوژی است. ما همگی از دستاوردهای تکنولوژی بهرهمند میشویم و در عین حال دلمشغول خطرات بالقوۀ آنیم. پرسش پیش روی ما هماره این است که آیا پیشرفت شتابان تکنولوژی به بهبود زندگی و رفاه آن کمک کرده است یا ما را بهشکل فزایندهای چنان از خود بیگانه کرده که به بردگان تکنولوژی بدل شدهایم؟ تلاش برای پاسخ به این پرسشها در چند دهۀ اخیر نگرشهایی فلسفی را رقم زده است –که فلسفۀ تکنولوژی خوانده میشود- که میتوان آنها در قالب دو استعاره پرومته یا فرانکنشتاین بازنمایی کرد.
داستان پرومته اشاره به اسطورهای یونانی دارد که در آن خدایان پرومته و اپیمته را بر آن گماشتند تا نیروهای گوناگون را میان جانداران تقسیم کنند. اپیمته این وظیفه را به عهده گرفت و پرومته را مأمور بازرسی از کار خویش کرد. اپیمته هر نیرویی را به جانداری سپرد اما پرومته دریافت که اپیمته هیچ نیرویی برای نوع بشر باقی نگذاشته، آدمی برهنه، بیپایافزار و بیسلاح مانده است. او چارهای جز این ندید که دانشها و فنون ساخت ابزار و وسایل را به نوع بشر ببخشد و چون بیآتش آن فنون به کاری نمیآمد، آتش را بدانها افزود. بدینسان آدمی واجد دانشی –تخنه – شد که برای فراهمساختن وسایل زندگی لازم بود.
استعارۀ فرانکنشتاین اشاره به داستان دانشجوی جوان طب -ویکتور فرانکنشتاین- دارد که بسیار خردگرا، هوشمند و خلاق است و داعیۀ نجات و رستگاری انسان را دارد، اما موجودی هیولائی میسازد که از لحاظ هوش و درایت همانند خود اوست و چهره و پیکری زشت و نفرتانگیز دارد. هیولا مدتی بعد خود را از سیطرۀ خالقش خارج میکند و در اندیشه و عمل خودمدار میشود. بدینسان موجودی که برای نجات انسان آفریده شده بود درکار نابودی بشر میشود و سرانجام حتی خالق خود را نیز به قتل میرساند. او نام خالقش را غصب میکند و خود را فرانکنشتاین میخواند. فرانکنشتاین موجودی است بسیار نیرومند اما بیروح. بدینسان انسانی که با تأسی به خدایان (پرومته) قصد آن داشت که گامی در جهت سعادت آدمی بردارد، مخلوقی را به بار میآورد که جز تیرهبختی برای آدمیان ثمری ندارد.
استعارۀ پرومته روایتگر تکنولوژی بهمثابه موهبتی است که نه تنها ضامن بقای انسان در جهانی مملو از آسیبها و مخاطرات است، بلکه زندگی سرشار از آسایش و رفاه برای او به ارمغان میآورد. اعطای همزمان صناعت و آتش اشاره بر این دارد که تکنولوژی هم مصنوع انسان است و هم تحت اختیار او. در مقابل، استعاره فرانکنشتاینی دلالت بر این دارد که تکنولوژی هیولای خودمدار و خارج از کنترل انسان است که نهایتاً موجب تیرهروزی و نابودی نوع بشر میگردد.
قصد ما در این کتاب بازگویی یا مرور مکاتب فلسفۀ تکنولوژی معاصر نیست، بلکه تأمل فلسفی در باب تکنولوژیهای پیرامونمان در پرتو این مکاتب است. در این مجموعه آنچه از تکنولوژی مراد کردهایم فراتر از تلقی مرسوم از تکنولوژی بهمثابه مصنوع تکنیکی –همچون موبایل، کامپیوتر، ماشین– است. کاربست تکنولوژی در حوزۀ پزشکی، تجارت، تبلیغات و رسانه و حتی علوم نظری همچون ریاضیات، تهدیدها و فرصتهایی را به وجود آورده است که تأمل فلسفی در باب تکنولوژی را میطلبد. داوری و قضاوت در باب ماهیت پرومتهوار یا فرانکنشتاینوار تکنولوژی را به خوانندگان محترم کتاب واخواهیم گذاشت، زیرا این داوری مناقشهآمیز است. قابل ذکر است که این مجموعه از نخستین کتابهای تألیفی در این حوزه است که حاصل پژوهش تخصصی در حوزۀ فلسفۀ علم و تکنولوژی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. امید است این کتاب راهی نو در زمینۀ تأمل فلسفی در باب تکنولوژی در کشور بگشاید.