نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

پزشکی پیشامدرن ۲: معنای «همه گیری»

غلامحسین مقدم حیدری

0

غلامحسین مقدم حیدری

در یونان باستان می توان از دو گونه پزشکی نام برد:

  • پزشکی دینی- جادویی که بیماری ها را به خدایی نسبت می داد که دشمنی و خشمش فرد بیمار را در برگرفته است. از این رو درمان فرد هم طبیعتی دینی – جادویی داشت که با تطهیر-نیایش، توبه و جادو برای جلب رضایت خدایان-  به همراه پرهیزهای غذایی همراه بود.
  • پزشکی عقلانی-ماتریالیستی: که علت بیماری ها و درمان آنها را در میان پدیده های مادی جستجو می کرد.

پیرو این دو نگرش به بیماری و درمان آن، بیماری های همه گیر نیز معانی گوناگونی داشت. اما در هر دو رویکرد «سرایت» و «بیماری مسری» و « همه گیری»با میاسما مرتبط بودند. واژه میاسما در اصل واژه ای پزشکی نبود بلکه از کلمه miaino مشتق می شد که به معنای «لکه دار کردن» چیزی است که اولین بار در تراژدی های باستانی درباره پاشیدن خون در یک جنایت بکار برده شد. بنابراین کاربرد میاسما در دوره باستان بیش از آنکه به حوزه پزشکی متعلق باشد به حوزه مذهبی و حقوقی متعلق بود. اما از قرن پنجم پیش از میلاد به بعد این واژه برای اولین بار در ارتباط با بیماری توسط بقراط در حوزه پزشکی بکار برده شد. گرچه این بکارگیری گسترده نبود. بطور کلی می توانیم دو مدل از ارتباط میاسما با بیماری را در یونان باستان از هم تمیز داد.  در مدل دینی- جادویی میاسما بطور طبیعی با تصور سرایت از چیزی یا کسی به چیز یا کس دیگری مرتبط بود. در حالیکه در مدل عقلانی-ماتریالیستی میاسما با هوا مرتبط بود و با آلودگی هوا همه افراد بیمار می شدند.

ارتباط میاسما با بیماری فردی یا عمومی می توانست در بستر پزشکی دینی-جادویی تبیین شود. برای روشن شدن موضوع صرع را به عنوان بیماری فردی و طاعون را به عنوان بیماری عمومی در نظر می گیریم. صرع بیماری است که بطور ناگهانی فرد را در بر می گیرد از این رو در بستر پزشکی دینی-جادویی می توان آن را به خدایی نسبت داد که دشمنی و خشمش فرد بیمار را در برگرفته است. از این رو درمان فرد هم طبیعتی دینی – جادویی داشت  که با تطهیر نیایش، توبه و جادو برای جلب رضایت خدایان همراه بود. تاکید بر روی تطهیر فرد در واقع موید این نکته است که بیماری به مثابه میاسما همچون لکه آلوده کننده خون- در نظر گرفته می شد که فرد باید با تطهیر خویش خود را از آن آلودگی رها کند تا بدین شیوه بیماری اش درمان پذیرد. نکته جالب آن است که ابزارهایی را که برای تطهیر بیمار بکار می گرفتند تا جای ممکن از جامعه دور می کردند تا با افراد جامعه هیچ تماسی نداشته باشند و بدین گونه بیماری نتواند در جامعه به دیگران سرایت کند. زیرا معتقد بودند که بیماری از طریق تماس انتقال می یابد. از این رو در مورد بیماری فردی« از منظر دینی میاسما مسری در نظر گرفته می شد»

از نظر یونانیان باستان همه گیری بیماری بود که بر اثر گناهی عمومی بر یک شهر فرود می آمد

بیماری عمومی نوع دیگری از بیماری بود که پزشکی دینی آن را با میاسما مرتبط می دانست. بیماری عمومی که بر اثر گناهی عمومی بر یک شهر فرود می آمد که یونانیان آن را loimos یعنی بیماری همه گیر کشنده می نامیدند و ما آن را امروز طاعون می گوییم. « بیماری همه گیر کشنده»  در تراژدی تنبیهی بود که بدون تبعیض بر همه افراد جامعه اعمال می شد. همچون صرع روش درمان این بیماری نیز تطهیر اهالی شهر بود. در اینجا میاسما خود بیماری همه گیر نبود بلکه علت آن بود.

تفاوت مهم دیگری میان فهم میاسما بین پزشکی دینی و پزشکی عقلانی وجود داشت. در پزشکی دینی-جادویی بیماری های فردی و عمومی هر دو با میاسما مرتبط بودند در حالیکه پزشکی عقلانی میان بیماری های فردی و عمومی تمایز قایل می شد. بیماری های عمومی از میاسمایی که در هوا بود ناشی می شد اما بیماری های فردی ریشه در رژیم غذایی فرد بودند. بقراط در دو رساله Breaths  و طبیعت انسان The Nature of Manدرباره تمایز این دو بیماری بحث می کند. او در این رساله ها از بوهای بیماری زا سخن می گوید.

او در رساله طبیعت انسان معتقد است بیماری های ما یا از رژیم غذایی ما و یا از هوایی که تنفس می کنیم می آید. اگر افراد در یک زمان بیماری های مختلفی بگیرند آنگاه باید علت بیماری را در رژیم های غذایی گوناگون آنان جستجو کنیم و برای درمان نیز تغییراتی را در رژیم غذایی هر فرد بوجود آوریم. اما وقتی که تعداد زیادی از افراد در یک زمان به  بیماری خاصی مبتلا شوند علت بیماری نمی تواند از رژیم غذایی آنان باشد زیرا افراد گوناگون با سن های مختلف و رژیم های غذایی مختلف در یک زمان به آن بیماری مبتلا شده اند. ما باید این بیماری همه گیر را که کل یک شهر را در بر می گیرد به آن چیزی که میان همه افراد مشترک است نسبت دهیم و این چیزی نیست جز هوایی که افراد تنفس می کنند. زیرا هوایی که آنان تنفس می کنند زیان آور است یعنی دارای بوها و بخارهای بیماری زایی- میاسما- است که از مرداب ها و لاشه ها و اجساد بر می خیزند.از نظر بقراط میاسماها بوهای نامطبوعی هستند که از ستاره ها بر روی زمین فرود می آیند یا از  زمین و مرداب ها متصاعد می شوند  یا بخارهایی هستند که از متلاشی شدن لاشه ها و اجساد ناشی می شوند.  بنابراین میاسما در متن سقراط یک علت طبیعی و فیزیکی هست در حالیکه در تراژدی ها نتیجه کار غیر اخلاقی یا عدم رعایت محرمات دینی می باشد. بنابراین علت بیماری رفتار فرد و ارتباطش با ارزش های اخلاقی و مذهبی نیست بلکه طبیعت انسان و ارتباطش با محیط اطرافش هست. از این رو «بیماری همه گیر کشنده» نتیجه عنصری بیماری زا است که توسط هوا حمل می شود و بنابر سازگاری یا ناسازگاری میان عنصر بیماری زا و طبیعت گونه ها، انسان ها و گونه های مختلف حیوانات را تحت تاثیر قرار می دهد . از این رو

انتقال بیماری در نظریه میاسما نه از طریق تماس فرد بیمار با افراد دیگر  بلکه از طریق تنفس هوای آلوده بود.

تا زمان جالینوس نظریه میاسما تغییرات مهمی نپذیرفت فقط جزییات بیشتری از فرایندهای آسیب شناختی و فیزیولوژی بیماری ها مشخص شد و علم تشخیص امراض با اضافه کردن و ترکیب کردن علت های داخلی و خارجی پیچیده تر شد. در دوران پس از پزشکی یونانی-جالینوسی استفاده پزشکی از میاسما در تبیین بیماری های عمومی در کار پالادیوس در قرن ششم در اسکندریه دوباره ظاهر شد. او در شرحی بر بیماری های همه گیر بقراط بحثی درباره رده بندی بیماری ها مطرح می کند. نوآوری او در این بود که بیماری های عمومی را به دو بخش تقسیم کرد: بیماری های بومی و بیماری های همه گیر. بیماری های بومی بیماری هایی هستند که مختص مکان خاصی هستند مثلا از نوشیدن آب توسط ساکنان آن مناطق نشات می گیرند و معمولا بطور دائمی در آن مناطق هستند. در حالیکه بیماری همه گیر نتیجه تغییراتی است که در کیفیت هوای (گرم، سرد، خشک و تر) آن منطقه بوجود می آید و این زمانی است که این تغییرات با طبیعت دائمی فصول منطبق می شود.

بطور کلی می توان گفت که

طبق نظریه میاسما در دوره پیشامدرن،عامل بیماری همه گیری هوای سمی(miasma) است

که دلایل بوجود آمدن آن عبارتند از:

  • هوای برخاسته از مرداب ها و باتلاق ها
  • هوای سمی تولید شده توسط جنازه های به جا مانده از جنگ ها
  • هوای گرم و مرطوب در فصولی که انتظار آن نمی روند.
  • در برخی مواقع موقعیت ستارگان و سیارات نسبت به زمین به گونه ای قرار می گیرند که سبب تولید بخارهای سمی می شوند. مثلا مقارنه مریخ و مشتری باعث عفونت شدیدی در هوا می شود بویژه زمانی که در یک برج فلکی گرم و مرطوب قرار گیرند.
  • عذاب ناشی از گناهان بشری

سرایت بیماری به این معنا است که افراد مختلف با تنفس هوای سمی بیمار می شوند و مسری بودن بیماری یعنی اینکه اگر هوای سمیِ بازدم افراد بیمار را افراد سالم تنفس کنند آنان نیز بیمار می شوند و این مفهوم مسری بودن است. بنابراین سرایت و مسری بودن به معنای آن نیست که ذراتی در هوای سمی است که سبب بیماری می شوند بلکه این خود هوای سمی است که عامل بیماری هست. در نظریه میاسما معتقدیم که هوای آلوده علت بیماری همه گیر در یک منطقه هست اما این بدان معنا نیست که این همه گیری به معنای مسری بودن بیماری از فردی به فرد دیگری است. بلکه بدان معناست که تنفس هوای آلوده توسط تک تک افراد در یک منطقه تمام افراد آن منطقه را بیمار کرده است. حتی این بدان معنا نیست که هوای آلوده دارای ذراتی یعنی بذرهای بیماری بوده است و این ذرات توسط تنفس افراد سبب بیماری آن ها شده است.

منبع

  • غلامحسین مقدم حیدری، همه گیری، قرنطینه و قدرت سیاسی پزشکی، مجله فلسفه علم،دوره ۱۱، شماره ۲۱ ، بهار و تابستان ۱۴۰۰، صفحه ۱۹۳-۲۰۹
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.