کالبد انسان و نظم پیشا مدرن
رضا غلامی
عمده ی تردیدها بر علم پیشا مدرن، طبیعیات یا همان فیزیک پیشا مدرن را نشانه گرفته است. فیزیکی که با عنوان فیزیک یا طبیعیات ارسطویی شناخته می شود. این تردیدها، نقطه ی درستی را نشانه رفته اند. چرا که طبیعیات، دستگاهی بود که در آن، مشاهده و تجربه رخ می داد و انسان، از زمانی به بعد و با فهم مبتنی بر آزمایشات فیزیکی، این نکته را دریافت که این دستگاه، بیش از این، پاسخگوی پرسش های او نیست. اما این تردیدها خیلی دیر و در سده های اخیر، خود را نشان دادند. شاید می شد خیلی زودتر به آنها رسید، اگر انسان به این نکته پی می برد که آزمایشگاه طبیعیات دیگری هم دایر است و آن، بدن آدمی است. اما چرا کالبد آدمی؟ پرسش از همینجا آغاز می شود. اینکه دستگاه مشاهداتی بدن، چه تاثیری بر نگاه انسان پیشا مدرن به جهان پیرامون داشته است.
تردیدها بر عدم درستی مبانی نظری دستگاه فکری پیشا مدرن، از ادراکات حاصل از مشاهدات بدن انسان آغاز شد و این، همان فهم آزمایش محورانه ی مبتنی بر آزمایشگاه کالبد انسان است. بوده اند کسانی که این تردیدها را مطرح کرده اند و شکوک اسکندر افرودیسی و یحیی نحوی بر جالینوس، در شمار همین هاست. اما متن مفصل و درخور توجه دیگری هم وجود دارد و آن، الشکوک رازی است. متنی که تنها، شکوک رازی بر جالینوس دانسته شده و این، درست نیست. رازی، تردیدها را با جالینوس آغاز می کند. اما بدرستی و در ادامه، انتقادهای بنیادین خود را متوجه بقراط می سازد. اما چرا بقراط؟ پاسخ به این پرسش، پاسخ نخستین پرسش این نوشتار هم هست.
نخستین تردیدها بر طبیعیات پیشا مدرن، در ابتدا باید بقراط را نشانه بگیرد و نه ارسطو را. چرا که تنها دستگاه مرتبط با طبیعیات که در روزگار پیشا مدرن، نوآوری در آن متوقف نشد، دستگاه پزشکی است. انسان، بیمار می شد و بیمار به درمان نیاز داشت. این چرخه، هر روز در جریان بود و نوآوری های ایجاد شده و تجربیاتی که از این فرآیند حاصل شد، گواه همین مساله است. نگاهی به حجم متون پزشکی برجا مانده و مقایسه ی آن با دیگر بخش های طبیعیات پیشا مدرن، گواه این گفتار است. اما همین نوآوری ها، به یک امر درخور توجه انجامید: ایجاد تردید. اینکه بخش هایی از این دستگاه که در قامت نظریه ی بنیادین اخلاطی، خود را نشان داد، جوابگوی پرسش های جدید نبود. این مساله، تردیدها بر نظم بخش طبیعیات علم پیشا مدرن را نشانه گرفت. طبیعیات یا همان فیزیک را نشانه گرفت؛ چرا که پزشکی، بخشی از طبیعیات شمرده می شد. این را نظامی عروضی که خود نیز یک طبیب اخلاطی است، در چهار مقاله گفته که “طبیبی از فروع علم طبیعی” است )نظامی عروضی سمرقندی، ۶۸۳۱، ص۸۱(. در نبود دستگاه آزمایش دیگر بخش های طبیعیات، اما این آزمایشگاه، همواره برپا بود: آزمایشگاه تن آدمی. بیماران، درمان می شدند، اما بخشی از آنها، پاسخی متناسب با آنچه نظم اخلاطی ارایه کرده بود، نمی دادند و این از نظرگاه رازی دور نماند. او، به این نکته پی برد که دستگاه طبیعیات علم پیشا مدرن، جوابگوی پرسش ها نیست و بدرستی، بجای تردید بر ارسطو، به سراغ بقراط رفت. چرا که جالینوس، نخستین بنیانگذار نظم فلسفی – طبیعیاتی را “بقراط” شمرده و او را سرسلسله ی فیلسوف – طبیبان دانسته است )Galen, 1916, p. 9(. از این منظر، او نخستین فیلسوف – طبیعیدان نیز بوده است.
رازی، این شجاعت را داشت که به ریشه بپردازد. او به این مساله پی برد که مشکل از دیدگاه جالینوسی نیست. مشکل فیزیک پیشا مدرن، از ارسطو آغاز نمی شد. بلکه از تنها آزمایشگاه موجود یعنی کالبد آدمی ریشه می گرفت که آن هم با یک نظریه فهمیده می شد: نظریه ی اخلاطی بقراط. رازی، به درستی، بقراط را نشانه گرفت و این برایش هزینه زا هم بود و جمع درخورتوجهی، او بخاطر “تالیف این کتاب” جاهل شمرده و مورد ملامت قرار دادند (الرّازی، ۴۸۳۱، ص۱). اما این، همه ی مساله نبود و تردیدها بر او هم آغاز شد. نمی دانیم اگر این سیر تردیدها ادامه می یافت و شکوک نویسی تداوم پیدا میکرد، چه رخ می داد؛ اما در بود تنها آزمایشگاه طبیعیات آن عصر، یعنی کالبد انسانی، تدوام این تردیدها، شاید که نظم نوینی برای دستگاه نظری طبیعیات فراهم می آورد. این، همان نقطه ای است که دیده نشد. شکوک رازی، تردید بر نظم طبیعیات علم پیشا مدرن است. اگر از این منظر، به مساله نگاه کنیم، شاید بهتر آن باشد که آن را طبیعیات بقراطی بنامیم و نه طبیعیات ارسطویی.
اما چرا این تردیدها تداوم نیافتند؟ شاید یکی از پاسخ ها در دستگاه برآمده از قانون ابن سینا نهفته باشد. فهم فلسفی ابن سینایی که مبتنی بر مباحث “فن اول” مندرج در قانون او بودند، دستگاه فلسفی اخلاطی بقراطی را تثبیت کرد. طبیب اخلاطی، از قانون ابن سینا به بعد، دیگر با متون پراکنده ی بقراطی یا جالینوسی سر و کار نداشت. بلکه با نظم نوینی در حوزه ی پزشکی مواجه شد. نظمی که ابن سینا برای پزشکی اخلاطی به ارمغان آورد: نظم مکتوب فلسفی – طبیعیاتی برای طب. همچنان که خود نیز بیان مباحث نظری و عملی در طب را مشابه این عناوین در “حکمت” می شمار و بر اهمیت دانستن “منطق” برای طبیبان تاکید می کند (ابن سینا، ۹۹۹۱، ص۴۱-۳۱). با تثبیت قانون ابن سینا در میان طبیبان اخلاطی، دستگاه طبیعیات اخلاطی، به اوج خود رسیده بود و این، حاصل قانون بود. دیگر نیازی به تردید نبود یا دست کم، مبانی قانونی این اثر، آنقدر مستحکم بود که در جایگاه یک قانون، خود را تثبیت کرد. برای رو در رو شدن با آن، به یک قانون جدید نیاز بود و این، چند سده زمان برد. بیهوده نبود که با آمدن قانون، آثار بقراط و جالینوس، حاشیه نشین شدند و دستنامه ی پزشکی، قانون ابن سینا شد. مسیری که بقراط آغاز کرده بود و به نظم بقراطی انجامیده بود، در شکوک، تردیدها را به خود دید و دیگر کارآمدی پیشین را نداشت. پس باید نظم نو بقراطی ایجاد می شد و این، با ابن سینا میسر شد. از ابن سینا به بعد، پزشکی نو بقراطی (نو اخلاطی) سر بر آورد. در این باره و چگونگی مواجهه ی رازی با طبیعیات بقراطی، در نوشتار دیگری صحبت خواهد شد.
منابع:
ابنسینا، الشّیخ الرّئیس ابی علیّ بنالحسین بنعلیّ. القانون فی الطب، ج. ۱. وضع حواشیه محمدامین الضنّاوی. بیروت: دارالکتب العلمیه.
الرّازی، محمّ بنزکریا. الشّکوک علی جالینوس. حقّقه و قدّم له بالفارسیّه و العربیّه و الانجلیزیّه مهدی محقّق. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۴۸۳۱.
نظامی عروضی سمرقندی، احمد بنعمر بنعلی. چهار مقاله. به اهتمام محمّد معین. چ. ۳۱. تهران: صدای معاصر، ۶۸۳۱.
Galen. On the natural faculties (with an English translation by Arthur John Brock, M.D.). Editted by Capps, Ph.D., Ll.D., T. E. Page, Litt.D., and W. H. D. Rouse, Litt.D. London: William Heinemann, 1916.
رضا غلامی، دانشآموخته تاریخ علم، پژوهشگاه علوم انسانی