فلسفه انتقال تکنولوژی
علیرضا منجمی
پژوهشکده تاریخ و فلسفه علمِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با همکاری سازمانها و نهادهای علمی کشور،
همایش ملّی «تکنولوژی و فرهنگ؛ تأملات انتقادی با رویکردهای فلسفی_تاریخی» در ۱۶ و ۱۷ دیماه ۱۴۰۲ برگزار کرد.
اولین سخنران روز دوم همایش ملی تکنولوژی و فرهنگ، دکتر علیرضا منجّمی بود که سخنرانیای با عنوان « فلسفه انتقال تکنولوژی» ارائه کرد. وی این گونه آغاز کرد که در ۲۰۰ سال اخیر ناگزیر از انتقال تکنولوژی بودهایم اما شگفت آنکه هیچگاه این موضوع خطیر و مهم را به مسئلهای برای تأمل تبدیل نکردیم. این گفتار تکاپویی است و تأملی است برای نشان دادن ضرورت پرداختن به فلسفۀ انتقال تکنولوژی، زیرا به باور من، ما نسبت به این امر غفلت ورزیدهایم و در انتقال تکنولوژی فاقد نظریهای جامع و رهیافتی روشن و بسندهایم.
این دانشیار پژوهشکده تاریخ و فلسفۀ علم افزود فلسفههای تکنولوژی موجود که در جهان غرب شکل گرفتهاند چندان مناسب این نیاز ما نیستند چرا که یا به کاربران (users) پرداختهاند یا به طراحان (designers). البته انتقال تکنولوژی در غرب چندان مسئله نیست چرا که خود تولیدکنندۀ اصلی آن هستند. این ما هستیم که انتقال تکنولوژی برایمان یک مسئلۀ جدی است. از این رو جستجو در میان فلسفههای موجود و یافتن چارچوبهایی که مناسب فهم و چارچوببندی مسئلۀ انتقال تکنولوژی باشد یکی از بخشهای مهم این پروژۀ فکری است.
وی ادامه داد اگر از منظر کارل میچام به موضوع بنگریم دو دستۀ بزرگ فلسفۀ تکنولوژی وجود دارد. یکی فلسفۀ تکنولوژی از منظر علوم انسانی که به تکنولوژی بماهو تکنولوژی یا تکنولوژی به معنای عام آن پرداختهاند. به این گروه T بزرگ هم میگویند. دستۀ دوم فلسفۀ تکنولوژی از نظر مهندسی که بیشتر دغدغۀ طراحی و اخلاق مهندسی را دارند. میان این دو شکافی بزرگ وجود دارد. فلسفۀ تکنولوژی با رویکرد علوم انسانی از آنجا که تکنولوژی را به مثابه امری عام میفهمد و در بسیاری از موارد آن را معادل جهان مدرن میپندارد چندان علاقهای به ورود به بحث انتقال تکنولوژی نشان نمیدهند یا به تعبیر دقیقتر ابزارهای مفهومی مناسب برای ورود به این بحث را ندارد چرا که انتقال تکنولوژی سخن گفتن از موارد (case) را میطلبد. پس این یکی از موانع جدی شکل نگرفتن فلسفۀ انتقال تکنولوژی است.
رییس پژوهشکده تاریخ و فلسفۀ علم ادامه داد مهندسی نظرگاه ابزاری در باب تکنولوژی دارد که متضمن ارزیابی مثبتی از تکنولوژی است؛ تکنولوژی امکانات و ظرفیتهای انسانها را افزایش میدهد، که یکسره مطلوب به نظر میرسد. با این حال این پیامدهای نامطلوب اغلب به کاربران تکنولوژی نسبت داده میشود، نه خود تکنولوژی یا توسعهدهنگان آن. این بینش به عنوان بینش ابزاری نسبت تکنولوژی شناخته میشود و به ایدۀ خنثیبودگی (neutrality)میانجامد. ایدۀ «خنثیبودگی» از این قرار است که تکنولوژی ابزاری خنثی است که ممکن است به دست کاربرانش مورد استفاده خوب یا بد قرار گیرد [استعارۀ چاقو]. از سوی دیگر فلسفۀ تکنولوژی از منظر علوم انسانی طی قرن بیستم، برنهاد خنثیبودگی با نقد جدی مواجه شد، به ویژه از جانب مارتین هایدگر و ژاک ایلول و نیز فیلسوفانی از مکتب فرانکفورت (آدورنو، هورکهایمر، مارکوزه، و هابرماس). از این رو میان این دو شکافی جدی وجود دارد. از یک مهندسان تکنولوژی را یکسره مثبت ارزیابی میکنند و از سوی دیگر نقدهای علوم انسانی را به عنوان مهاری بر قطار توسعه بیفایده و دردسرساز میدانند.
نگاه حاکم بر انتقال تکنولوژی که بیشتر حاصل غلبۀ نگاههای مهندسی است سبب شده است که تکنولوژی صرفاً به مثابه ابزار یا ماشین مورد توجه قرار گیرد که به سهولت قابل انتقال است.
در این میان آنچه در کنار نگاه مهندسی در حوزۀ انتقال تکنولوژی مطرح شده است بیشتر مدیریت و سیاستگذاری بوده است که با آنکه منکر دستاوردهای آن نیستم، به راستی نابسنده است چرا که به جای نقد نگاه مهندسی بیشتر نوعی تطابق و سازگاری را با آن پیش گرفته است. مدل خطی از انتقال تکنولوژی یکی از انگارههای نادرستی است که در نگاه غالب در انتقال تکنولوژی وجود دارد. در این نگاه علوم پایه به علوم مهندسی تبدیل میشوند و سپس علوم مهندسی ساخت تکنولوژیها را امکانپذیر میکنند. در این نگاه دانش تکنولوژیک به مثابه یک دانش ضمنی غایب است.
دبیر علمی همایش ملی تکنولوژی و فرهنگ در خاتمه گفت. آنچه به نظر میآید در بادی امر باید از میان نظریههای موجود در فلسفۀ تکنولوژی آنچه به کار میآید را جستجو کرد. دیدن تکنولوژی از این منظر سبب خواهد شد که علوم انسانی بخشی تفکیکناپذیر از انتقال تکنولوژی باشد.
بنابراین یکی از بخشهای مهم نظریۀ انتقال تکنولوژی یا فلسفۀ انتقال تکنولوژی از نظر من این است که چگونه میتوان از نقش بنیادین علوم انسانی در این حوزه دفاع کرد و نشان داد که چگونه غفلت از علوم انسانی آسیبهای جدی به کشور وارد کرده است.
نظریه جامع در باب انتقال تکنولوژی، نیازمند یک کار چندرشتهای و میانرشتهای است و صرفاً فلسفۀ تکنولوژی نمیتواند از پس کار بربیاید، اما نکته آن است که فلسفۀ تکنولوژی میتوان به عنوان هماهنگکننده و ایجادکنندۀ یک زبان مشترک میان همۀ حوزهها عمل کند. شبکه معنایی بسیار مهمی با انتقال تکنولوژی پیوند دارند: تحریم، خودکفایی، مهندسی معکوس، و .. باید در هر نظریهای در باب انتقال تکنولوژی این شبکۀ معنایی مد نظر قرار گیرد. آنچه به نظر میآید گامهای مناسب برای درافکندن یک نظریۀ انتقال تکنولوژی داشته باشیم این موارد است: اول، مطالعات موردی مناسب و متنوع و گسترده، دوم، پرداختن به روششناسیها مناسب برای انتقال تکنولوژی و جدی گرفتن ارزشیابی تکنولوژی (Technology assessment)، تقویت پژوهشهای علوم انسانی در حوزههای مختلف مرتبط.
به نقل از ایسنا