سلامت در عصر سایبورگ
علی هاشمی*
مفهوم «سلامت» یکی از پایهایترین و پُراهمّیّتترین مفاهیم در طول اعصار مختلف برای عموم مردم و همچنین نزد متفکّرین بوده است و همگان در شیوه و سبک زندگی خودشان گونهای از مفهوم «سلامت» را به شکل صریح و یا غیرصریح، آگاهانه و یا ناآگاهانه مبنای تلاشهای فردی و اجتماعی خود قرار دادهاند.
این مفهوم در طول تاریخ متأثّر از تحوّلات فرهنگی-اجتماعی-تکنولوژیک دچار تطوّرهایی شده است؛ به طور قطع یک از عوامل زمینهساز تعیّن مفهوم «سلامت» در دوره های گوناگون، تحولات تکنولوژیک است. با ظهور عصر سایبر مبتنی بر مقومات فنی و تکنولوژیک این عصر و تقویم انسان به مثابه سایبورگ که در ضمن این تحوّلات به وقوع میپیوندد شاهد یک جهش و یا به عبارتی یک دگرگونی شگرف در حوزه انسانشناسی و مفاهیم پایه انسانی مانند «سلامت» خواهیم بود.
سایبورگ (به انگلیسی: Cyborg) کوتاه شدهٔ سایبرنتیک (به انگلیسی: Cybernetic) و ارگانیسم (به انگلیسی: Organism)، یک موجود با هر دو اجزای ارگانیک و مکانیکی است. این واژه در سال ۱۹۶۰ زمانیکه مانفرد کلاینز و ناتان اس. کِلِین آن را در یک مقاله در مورد مزایای استفاده از سیستمهای خود تنظیم انسان و ماشین در فضای بیرونی استفاده کردند ابداع شد.
در عصر سایبر مبتنی بر وضعیت وجودی خاص انسان به مثابه سایبورگ دوگانههای فراوانی که مقوّم تفکرِ غربِ مدرن است درنوردیده خواهد شد (دنا هاراوی؛ دوگانههایی مانند ذهن/بدن، من/دیگری، فیزیکی/غیرفیزیکی، انسان/حیوان، انسان/ماشین، مرد/زن، واقعیت/ظاهر، حقیقت/خیال و …) که از آن جمله میتوان به دوگانههای سلامت/بیماری، توانمندسازی/درمان، درمان/پیشگیری، بیماری/معلولیت و … در حوزه پزشکی اشاره کرد؛ در واقع این عصر مولّد گونهای خاص از انسان است که به توانمندیهای جدیدی دست مییابد و در اثر این دگرگونیها «هستی» و «انسان» به گونهای دیگر تقویم میگردند (هایم و هاراوی متأثر از هایدگر: در نسبت هستی و زمان) و مفاهیم و دوگانههای از پیش تعریف شده دوران مدرنیسم نیازمند بازنگری و تجدیدنظر هستند. باید خاطرنشان کرد که اساس این تحولات هستیشناسانه است و نباید آن را به معرفت شناختی یا روش شناختی تقلیل داد؛ (هایم و هاراوی متأثر از هایدگر: در نسبت هستی و زمان) در واقع ما با جهان دیگری و با انسان دیگری مواجه خواهیم بود و این انسان تعیّن یافته در این زیست جهان تکنولوژیک در یک سیر تدریجی-تطوّری (تکاملی) به این منزل رسیده[۱] و زمینه احیاء متافیزیک و پرسشهای بنیادینی که اساسا فلسفه متکفّل آن است را فراهم آورده است. (هایم)
حضور پروتزهای مختلف در بدن انسان و تلفیق ارگان با ماشین و نزدیک شدن هر چه بیشتر این تکنولوژیها به سیستم اطلاعاتی-عصبی-مغزی بدن انسان و حرکت به سمت سایبورگ و تقویم بدن اطلاعاتی و بدن واقعیت مجازی، مسائل و پرسشهای فراوانی را به وجود آورده است؛ به عنوان نمونه برخی از متفکرین انسان را اساساً یک شبه کامپیوتر و یک سیستم اطلاعاتی از جنس گوشت و خون پنداشته که میتوان اجزاء آن را با بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید ارتقا و یا حتی اصلاح کرد؛ (هاراوی) بر فرض مثال اگر بتوانیم انسان را به کمک پروتزهایی به توانمندی حافظه بدون فراموشی برسانیم که هیچ چیز ولو جزئیات را فراموش نکند، آیا این موجود جدید همان انسان قبلی است؟ در این صورت عینیت انسان به چیست؟ چه مقدار از انسان تبدیل به ماشین شود و یا تعویض گردد ما دیگر با انسان معهود مواجه نیستیم؟ و یا اینکه اساساً قوام وجود انسانی به چیست؟ و البته امتداد همین مسائل بنیادین و سئوالات دیگری را میتوان معطوف به موضوع این رساله یعنی مفهوم «سلامت» بسط داد؛ به عنوان نمونه اگر کسی عینکاش دچار خرابی شود آیا این انسان دارای وضعیت «سلامت» محسوب میشود؟ اگر فردی پروتز زانویش دچار اختلال عملکرد گردد میتوان این اختلال را به سلامت فرد مرتبط دانست؟ و یا اینکه اگر کسی که دارای باتری قلب است و آن دچار اختلال شود عدم عملکرد این ماشین، انسان را از وضعیت سلامت خارج میکند؟
به طور کلی تا چه میزان مفهوم «سلامت» در عصر سایبورگ میتواند با تعریف زیست شناسانه خود ادامه حیات دهد و سلامت را مفهومی مبتنی بر درست عمل کردن ارگانهای طبیعی (و نه ماشینهای ملحق شده به بدن) تعریف کند؟
از طرفی در این عصر مصادیق فراوانی که امروز ذیل مفهوم بیماری تلقی میشوند دیگر بیماری محسوب نمیشوند و از طرف دیگر بسیاری از وضعیتهایی که به علت درمانناپذیری بیماری محسوب نمیشدند در این عصر بیماری محسوب شده و درمان پذیر میگردند؛ به عنوان نمونه پدیدهی ناشنوایی در این عصر با کاشت پروتزهایی در گوش از طبقه «معلولیت» خارج شده و به طبقه «بیماری» منتقل گردیده است و متأثر از این تحولات مفاهیم پایهای مثل جراحت، معلولیت، بیماری و بویژه سلامت تغییر کرده و نیازمند بازتعریف هستند و مبتنی بر این تعاریف پایه جدید که در ربط وثیق با یکدیگر قرار دارند میبایست نظام پزشکی جهانی تغییرات و اصلاحات لازم را اعمال نماید.
در این میان مفهوم سلامت از جایگاه ویژهای در نظام مفاهیم پزشکی برخوردار است و به نحوی که میتوان آن را بنیادیترین مفهوم در حوزه پزشکی قلمداد نمود؛ در واقع بدون فهم دقیق مفهوم «سلامت» و مفاهیم مرتبط به شکل صحیح و منظومهای، در عصر سایبر امکان تقویم نظام بایسته سلامت و ارائهی برنامهای به جهت افزایش سلامت افراد جامعه میسّر نخواهد بود.
- دانش آموخته دکترای فلسفۀ علم و تکنولوژی، پژوهشکده تاریخ و فلسفۀ علم، پژوهشگاه علوم انسانی