آیا در عصر کنونی ما همگی سایبورگ نیستیم؟
علیرضا منجمی
آنچه در فیلمهای علمیتخیلی مانند ترمیناتور دربارۀ هیبریدهای انسان-ماشین یا سایبورگها به تصویر کشیده میشود رهزن است و ما را به این انگارۀ نادرست رهنمون میکند که رسیدن به عصر سایبورگ راهی طوا=لانی در پیش است. آنچه در این گفتار کوتاه میخواهم نشان دهم این است که ما اکنون همگی سایبورگ هستیم.
بهرغم آنکه ممکن است در نگاه اول این ادعا عجیب و غریب به نظر برسد، اما با کمی تأمل میتوان به ارتباط ژرف و در هم تنیدۀ بین انسان و تکنولوژی در عصر حاضر پی برد. وابستگی زیاد به تکنولوژی در کارهای روزمره همچون تلفنهای هوشمند، کامپیوترها و اینترنت یکی از این نشانههاست. این ابزارها به نوعی بخشی از وجود ما شدهاند و حافظه و تواناییهای ما را ارتقاء و گسترش میدهند. امکان کاشت ابزارهای پزشکی همچون ضربانساز یا لنزهای تماسی استفاده میکنند که به نوعی بخشی از بدن آنها شدهاند نشانۀ دیگری از این درهم تنیدگی است. توسعه فناوریهای پوشیدنی مانند ساعتهای هوشمند و دستبندهای سلامتی که به ما امکان میدهند تا اطلاعات سلامتی خود را نظارت کنیم و با دستگاههای دیگر ارتباط برقرار کنیم یکی دیگر از این موارد است. امکان برقراری پیوند مغز و کامپیوتر در آیندهای نه چندان دور ممکن است ابعاد باورنکردنیای به این درهمتنیدگی افزاید.
البته در بسط یک مفهوم همواره این خطر وجود دارد که دامنۀ اطلاق آن چنان گسترش یابد که از معنا تهی شود. بنابراین در اینجا باید این ملاحظه در نظر گرفته شود. اما آنچه در این میان اهمیت دارد این است که ادعای آنکه همه ما سایبورگ هستیم گویی مرز قاطع و بدیهی میان طبیعی و مصنوعی به چالش جدی میکشد و بر آن است تا نشان دهد که این تمایز دیگر کارساز نیست. اگر چنین باشد بسیار مفاهیم پایۀ پزشکی همچون سلامت و بیماری هم باید بازنگری شوند. اینجاست که تعامل فلسفۀ پزشکی و فلسفۀ تکنولوژی ضروری به نظر میرسد.