دوگانهها یا مناقشات در علوم انسانی پزشکی (۱)
علیرضا منجمی و حمیدرضا نمازی
با مرور و تحلیل دقیق پژوهشها و ادبیات علومانسانی پزشکی پنج مناقشه اصلی شناسایی شدند. لازم به ذکر است که این مناقشهها یا به شکل دوگانه هستند یا اینکه بیش از دو رویکرد دربارۀ آن موضوع وجود دارد که لزوماً هم متناقض یا متباین نیستند. ممکن است برخی از آنها مکمل یکدیگر به نظر برسد یا یکسره در چارچوبهای نظری متفاوتی صورتبندی شده باشند.
مناقشۀ اول: گستردگی و تنوع تعابیر و تعاریف
تعابیر و تعاریف مختلف از علوم انسانی پزشکی و اهداف آن یکی از محلهای مناقشه است. از منظر آموزش، پژوهش و مراقبت میتوان پنج حوزه را بازشناخت: اول، علوم انسانی در پزشکی پژوهش میکند مانند تاریخ پزشکی. دوم، ورود هنر و علوم انسانی به برنامه آموزش دانشجویان پزشکی. سوم، عرضه مضامین پزشکی به سپهر عمومی در قالب آثار هنری. چهارم، هنر بهمثابه مداخلهای برای ارتقاء سلامت. و در نهایت، هنردرمانی مخصوصا در بیمارستانهای روانی به عنوان بخشی از رواندرمانی.(Bleakley, 2015) یکی دیگر از صاحبنظران
علومانسانی پزشکی در سه تعبیر به کار رفته است:اول به مثابه مجموعهای از رشتههاست، دوم برنامهای برای پرورش اخلاقی که به نوعی پروردن حکمت و خرد در عصر تکنوعلم است و سوم دوستی حمایتگر است.
(Brody, 2011)
از سویی دیگر، گروهی علوم انسانی پزشکی را پلی میان علم و تجربههای انسانی قلمداد میکنند و گروهی آن را ابزاری برای تربیت پزشکانی با رویکرد انسانگرا میدانند. در این میان علوم انسانی پزشکی به مثابه روشی برای جلوگیری از فرسودگی پزشکان و تجدید قوای آنان قلمداد شده است و دست آخر رویکردی برای نقد سیاسیِ نهاد پزشکی و کنشگری اجتماعی. (Cole et al, 2015)