جنگ و پزشکی
نوشته: محسن خادمی
پرواضح است که جنگ ها باعث صدمات جسمی مختلفی می شوند، از زخم های جزئی گرفته تا شرایط تهدید کنندۀ حیات. این صدمات اغلب نیاز به مراقبت فوری پزشکی دارند و میتوانند منجر به ناتوانیهای طولانی مدت و بیماریهای مزمن شوند. جنگ می تواند تأثیر قابل توجهی بر مراقبت های بهداشتی غیرنظامیان داشته باشد. در زمان جنگ، منابع و پرسنل پزشکی ممکن است در جهت معالجۀ سربازان مجروح به کار گرفته شوند و منابع کمتری برای غیرنظامیانی که به مراقبت های پزشکی نیاز دارند باقی بماند. از سوی دیگر، جنگ به دلیل خشونت مستقیم، خدمات ناکافی مراقبت های بهداشتی، سوءتغذیه و آوارگی، نرخ مرگ و میر را بالا می برد. همچنین به دلیل اختلال در سیستم مراقبتهای بهداشتی و اختلال در دسترسی به خدمات ضروری و کمکهای بشردوستانه (دسترسی به آب تمیز، بهداشت، غذا، پوشاک، سرپناه)، موجب تشدید نرخ بالاتر بیماریهای عفونی، بیماریهای غیرواگیر و اختلال در سلامت روان افراد می شود. تجربیات جنگ، از جمله شاهد خشونت بودن و از دست دادن عزیزان، و تجربۀ زندگیِ در معرض تهدید دائمی، می تواند پیامدهای روانی طولانی مدت داشته باشد. اختلال استرس پس از سانحه (PTSD: post-traumatic stress disorder)، افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات مربوط به سلامت روان در میان بازماندگان جنگ بسیار شایع است.
امروزه جنگهای مدرن به طور روزافزونی پزشکی شده است، به این معنی که دانش و فناوری پزشکی به جزءِ لاینفکِ هدایت جنگ تبدیل شده است. نیروهای نظامی، از پرسنل و تجهیزات پزشکی نه تنها برای درمان مجروحان، بلکه برای پیشگیری از بیماری ها، حفظ سلامت نیروها و حتی افزایش عملکرد آنها استفاده می کنند. از این مهمتر، حرفۀ پزشکی از طریق قابلیت مداخلهگرانه و دستکاری کنندۀ خود شأن متفاوتی به غیر از درمان بیماریها به خود گرفته است. پزشکی (خصوصاً شاخۀ زیستپزشکی (Biomedicine)) میتواند با استفاده از ارگانیسمها (باکتریها، ویروسها، قارچها و…) یا سم موجود در طبیعت، جنگ بیولوژیکی (Biological warfare) یا جنگ میکروبی (Germ warfare) به راه اندازد و از بیماری به عنوان نوعی سلاح جنگی برای کشتن، اهرم فشار و ابزار شکنجه علیه دشمن استفاده کند.
از سوی دیگر، جنگ سؤالات اخلاقی چالش برانگیزی را برای پزشکی به وجود می آورد: اینکه چگونه میتوان درمان را اولویت بندی کرد در موقعیت هایی که منابع کمیاب است، یا جایی که درمان جنگجوی دشمن بالقوه میتواند درمان نیروهای خودی را به خطر اندازد چگونه میتوان از داروها و امکانات پزشکی استفاده کرد. استفاده از دانش و فناوری پزشکی در شکنجه، عملیات روانی و سایر اشکال جنگ نیز نگرانی هایی را در مورد اخلاق پزشکی ایجاد کرده است. فیالمثل استفاده از قرصهای توان افزا مانند قرص کپتاگون (Captagon) که برای افزایش هوشیاری، کاهش خستگی و ایجاد حس سرخوشی شناخته شده است، می تواند منجر به افزایش عملکرد فیزیکی، مختل کردن قضاوت، و افزایش خشونت و پرخاشگری و به طور کلی نقض هنجارهای اخلاقی سربازان شود. بنابراین، در حالی که می توان از پزشکی برای به حداقل رساندن آسیب های جنگ استفاده کرد، پزشکی خود می تواند در تداوم و تقویت خشونت و ظلم نیز دخیل باشد.
نکتۀ جالب توجهی که در اینجا میتوان بدان اشاره کرد این است که جنگ اغلب نیروی محرکۀ پیشرفت تکنیکها و فناوریهای پزشکی نیز بوده است. نیاز به شفای سربازان و غیرنظامیان مجروح در جنگ منجر به توسعه درمانها، تکنیکهای جراحی و تجهیزات پزشکی جدید شده است. مری مریت کرافورد (Mary Merritt Crawford)، اولین زن جراح سیار بروکلین، می گفت: «پزشکی بیش از هر چیز دیگری، از جنگ سود می برد.» دو جنگ جهانی (اول و دوم) نمونۀ بارز پیشرفتهای چشمگیر در پزشکی هستند.
به عنوان مثال، جنگ جهانی اول باعث استفادۀ منظم از انتقال خون (blood transfusion) شد که تا آن زمان بسیار نادر بود. ایستگاه های کمک رسانی میدان نبرد بسیار نزدیک به مناطق جنگی راهاندازی شدند و جان بسیاری از مجروحان را نجات دادند. در جنگ جهانی دوم نیز استفادۀ گسترده از آنتی بیوتیک ها پیشرفت بسیار مهمی محسوب می شد. داروهای سولفا (یا سولفونامیدها) که در سال ۱۹۳۵ کشف شد، و پنی سیلین که در سال ۱۹۳۹ تولید شد، راه را برای درمان بیماری های عفونی که عامل اصلی مرگ و میر در سراسر جهان بود باز کرد. «مایکل الیس دی بیکی» (M.E DeBakey) جراح قلب و عروق مشهور جهان، اولین موارد جراحی شریان خود را در طول جنگ جهانی دوم انجام داد. او همچنین در طول جنگ جهانی دوم به توسعۀ بیمارستانهای جراحی متحرک ارتش کمک کرد تا به سربازان مجروح در نزدیکترین نقطۀ ممکن به میدان نبرد کمک کند. در زیر به چند مورد دیگر از پیشرفت های پزشکی در خلال جنگ اشاره میکنیم.
- تریاژ
تریاژ عبارت است از دسته بندی و تخصیص درمان به بیماران (به ویژه قربانیان نبرد و بلایا)، بر اساس نوعی سیستم اولویت بندی شده برای به حداکثر رساندن تعداد بازماندگان، ارائۀ مراقبتهای بهداشتی به افرادی که بیشتر نیاز به درمان فوری دارند. تریاژ را اولین بار امپراتور روم مقدس ماکسیمیلیان اول معرفی کرد. در ارتشِ او بود که ابتدا مجروحان طبقه بندی و بر اساس اولویت درمان شدند.
تریاژ پزشکی مدرن را دومینیک ژان لاری (Dominique Jean Larrey) جراح و پزشک نظامی فرانسوی در طول جنگهای ناپلئونی ابداع کرد، و مطابق آن مجروحان را بر اساس شدت جراحات مشاهده شده و فوریت مراقبتهای پزشکی، صرف نظر از درجه یا ملیت آنها، درمان کرد. لاری روش مدرن جراحی در خلال جنگ، بیمارستانهای صحرایی و سیستم آمبولانسهای سریع السیر ارتش را ابداع کرد. او پس از مشاهدۀ سرعت مانور کالسکه های توپخانه سریع السیر فرانسوی در میدان های جنگ، آنها را تحت عنوان آمبولانس های پرنده (Flying ambulances) برای انتقال سریع مجروحان به کار گرفت.
تریاژ عمدتاَ در طول جنگ جهانی اول توسط پزشکان فرانسوی که مجروحان میدان نبرد را معالجه می کردند، مورد استفاده قرار گرفت و آنها را بدین شرح طبقه بندی می کردند:
– کسانی که به احتمال زیاد زنده می مانند، صرف نظر از مراقبت هایی که دریافت می کنند.
– کسانی که بعید است بقا یابند، صرف نظر از اینکه چه مراقبتی دریافت می کنند.
– کسانی که مراقبت فوری برای آنها ممکن است تفاوت مثبتی در بقای آنها ایجاد کند.
باری، پس از جنگ جهانی اول، با توسعۀ سیستم های پزشکی سازمان یافته در جهان غرب، تریاژ به جزءِ ضروریِ بخش های اورژانس در ایالات متحده، بریتانیا و اروپا تبدیل شد. امروزه در پی تحولات عظیم در زیرساختهای پزشکی، سه مرحلۀ تریاژ در سیستم مراقبت های بهداشتی مدرن پدیدار شده است: نخست، تریاژ پیش بیمارستانی به منظور اعزام آمبولانس و منابع مراقبت پیش بیمارستانی؛ دوم، تریاژ در صحنه توسط اولین پزشک معالج بیمار؛ و سوم، تریاژ هنگام ورود به بخش اورژانس یا بیمارستانِ دریافت کنندۀ بیمار.
- شیمی درمانی
آغاز دوران مدرن شیمی درمانی سرطان را می توان مستقیماً در جنگ شیمیایی آلمان در طول جنگ جهانی اول پی گرفت. در میان عوامل شیمیایی مورد استفاده، گاز خردل (mustard gas) بسیار ویرانگر بود. اگرچه در پروتکل ژنو در سال ۱۹۲۵ ممنوع شد، اما ظهور جنگ جهانی دوم نگرانی هایی در مورد احتمال شروع مجدد جنگ شیمیایی بوجود آورد. تجربه در جنگ جهانی اول و تأثیرات نشت تصادفی خردل سولفور بر روی سربازان از یک کشتی بمب گذاری شده در بندری در ایتالیا، در طول جنگ جهانی دوم، این نتیجه را دربرداشت که هم مغز استخوان و هم غدد لنفاوی در مردانی که در معرض گاز خردل قرار داشتند به طور قابل توجهی تحلیل رفته است. در این میان، چهار برنامۀ مرتبط با جنگ جهانی دوم و اثرات داروهایی که از آنها به وجود آمده است، آغازگر تحقیقات در مورد شیمی درمانی سرطان بود. اگرچه کشف برخی از درمانها مدتی طول کشید، اما در نهایت دانشمندان توانستند مولکول هایی تولید کنند که قادر بود سلول های سرطانی را بیشتر از سلول های طبیعی به نفع بیماران سرطانی بکشند.
- واحدهای متحرک پرتو ایکس
زمانی که جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ آغاز شد، ماری کوری (فیزیک-شیمیدانِ لهستانی- فرانسوی) به تازگی مؤسسه رادیوم (Radium Institute) را در پاریس تأسیس کرده بود. با تجاوز ارتش آلمان به پایتخت فرانسه، ماری کوری تمام ذخایر رادیوم خود را جمع آوری کرد، و آن را در یک صندوق بانکی از راه دور نگهداری کرد و پیوسته مهارت های علمی خود را در یک آزمایش جدید جسورانه می آزمود. او می دانست کار او می تواند در جنگ تفاوت های جدی ایجاد کند. در آن زمان دستگاههای اولیه اشعه ایکس بسیار زیاد بودند و البته فقط در پیشرفتهترین بیمارستانهای روز یافت میشدند و برای خط مقدم مناسب نبودند.
بنابراین کوری یک دستگاه قابل حمل طراحی کرد. دستگاهی که برای همیشه پزشکی را در داخل و خارج از میدان جنگ متحول کرد. اولین آزمایشگاه سیار رادیولوژی کوری ترکیب یک دستگاه اشعه ایکس، یک اتاق تاریک برای ظاهر کردن تصاویر، و یک دینام برای تقویت این فرآیند بود. در جریان همین ابداع کوری بود که برای اولین بار، پزشکان نظامی توانستند کوچکترین گلولهها و ترکشهای فرو رفته در زخمها را بدون نیاز به انتقال سربازان شناسایی کنند.
سربازان در جبهه به آزمایشگاههای قابل حمل اشعه ایکس کوری، «کوریهای کوچک» (Petites Curies) لقب دادند. کوری دختر نوجوانش، ایرن، را به عنوان دستیار خود استخدام کرد و از آنجا که خودروهای ابداعی او، بدون تکنسین های آموزش دیده بی فایده بودند، کوری شخصاً دست کم ۱۵۰ زن را در اصول رادیولوژی، آناتومی، تعمیر خودرو و پردازش عکس آموزش داد. به لطف عزم او، تخمین زده می شد که یک میلیون سرباز متفقین در طول جنگ به کمک اشعۀ ایکس کوری تحت جراحی و درمان قرار گرفتند و نجات یافتند. در سالهای پس از جنگ، واحد قابل حملِ اشعه ایکس، پیشرفتهای قابلتوجهی را از سر گذراند و تا به امروز جزء ثابت و لاینفک بیمارستانهای میدانهای جنگ باقی مانده است.
***
در خلال جنگ ویتنام نیز پیشرفتهای مهمی در پزشکی صورت گرفت، از جمله استفاده از فرآورده های خونی منجمد. همانطور که میدانیم، خون تازه را فقط می توان برای ۲۱ تا ۳۰ روز قبل از خراب شدن استفاده کرد. اما خون منجمد تا یک سال قابل استفاده است. به دست آوردن و ذخیرۀ مقادیر زیادی خون تازه در شرایط جنگ غیرممکن است. ارتش در تولید فرآورده های خونی منجمد پیشرو بوده است. در طول جنگ ویتنام، ارتش آمریکا از تکنیکی به نام «پلاسمای مایع» استفاده کرد که شامل انجماد پلاسمای خون و سپس انتقال آن به خط مقدم بود. پلاسمای مایع به عنوان جایگزینی برای خون کامل به منظور درمان سریعتر و مؤثرتر سربازان مجروح مورد استفاده قرار گرفت. استفاده از پلاسمای خون منجمد پیشرفت قابل توجهی در پزشکی نظامی در آن زمان بود. یخ زدن پلاسما باعث میشود که خون برای مدت طولانیتری ذخیره شود و راحتتر به مکانهای دور منتقل شود. این امر همچنین خطر عفونت را کاهش میدهد، زیرا پلاسما می تواند قبل از انجماد غربالگری و استریل شود.
پیشرفت در مراقبت از سوختگی نیز در طول جنگ ویتنام رخ داد. استفاده از پانسمان های ضد عفونی کننده و آغشته به آنتی بیوتیک به کاهش عفونت های خطرناک کمک کرد.
با همۀ این اوصاف، از این پیشرفت های پزشکیِ مرتبط با جنگ نمیتوان نتیجه گرفت که جنگ مسیر مطلوبی برای ایجاد نوآوری های پزشکی است! بلکه صرفاً اضطرار و استیصال بشر است که او را وامی دارد تا در شرایط بحرانی خلاقیتهای بدیعی از خود نشان دهد.
——————————————————-
منابع
Buccicardi, D., & Passariello, F. (2022). War and medicine: a hateful strict relationship.
Keefe, P. R. (2016). The Drugs of War— Captagon and the Islamic State.
Miller, S. (1998). A Note on the Banality of Evil. Wilson Quarterly, ۲۲, ۵۴-۵۹.
Tobey, R. E. (2018). Advances in Medicine During Wars.
محسن خادمی دانشجوی دکتری فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی