نگاهی تازه به فلسفه پزشکی بیندازید.

تاثیر ادبیـات بر کار پزشکان

نوشته ریتا شارون، آن هونساکر هاوکینز، آن هادسون جونز ترجمه: محسن خادمی

0

زندگی بیماران

بیماران نگران چه هستند؟ آنها چگونه زندگی خود را با بیماری­هایشان می­گذرانند؟ چه درکی می­توانند از پیامدهای تصادفیِ بیماری داشته باشند؟ چگونه پزشکانشان می­توانند به آنها کمک کنند تا در تجربۀ بیماری خود معنایی بیابند، و بدین طریق مشارکت در درمان یا پذیرش اجتناب­ناپذیر مرگ را تسهیل کنند؟ مسلماً این قبیل پرسش­ها و پاسخ به آنها باید تمام ابعاد و جوانبِ تشخیص و درمان را دربرگیرد؛ اما آموزش پزشکی، به طور کلی، مهارت­هایی را به پزشکان نمی­دهد که این مهم را ممکن سازد. ادبیات یکی از منابع غنی دانش دربارۀ تجربۀ انسان از بیماری است. روایت­های ادبی از بیماری که به تجربیاتِ منحصربه­فرد، غنی و ظریفِ بیماران- که به ندرت دسترس­پذیر است- وضوح و روشنی می‌بخشد، دانش خوانندگانِ پزشک را از واقعیت‌های عینیِ بیمار بودن وسعت می‌بخشد و آنها را قادر می‌سازد تا روایاتِ بیماری بیماران خود را درک کنند.

آثار ادبی با تحریک تخیل، خواننده را بیش از توصیفات بالینی، جامعه‌شناختی یا تاریخی درگیر می‌کنند- حتی زمانی که تجربیات مشابهی به تصویر کشیده می‌شود. گرچه پزشکان شاهد تعداد بی‌شمار افراد واقعی هستند که با بیماری خود دست و پنجه نرم می‌کنند، اما عدۀ کمی از آنها می‌توانند همچون ویلیام شکسپیر یا جان دان یا هنری جیمز،[۱] آسیب­های کلان و پیچیدۀ انسانی از بیماری را به رسایی بیان کنند. پزشکان با خواندن روایت‌هایی از بیماری­ای که نویسندگان با استعداد نوشته‌اند، می‌توانند با دقت بیشتری به کُنه ترس و صدمات بیمارانِ مبتلا به بیماری‌های جدی پی ببرند و در شخصیت‌های داستانی، و در پی آن، در بیماران خود تعارضات و عدم قطعیت‌های اجتناب‌ناپذیری را که بیماری به همراه دارد، شناسایی کنند.

گزارش‌های روایی از تجربیات بیماران از بیماری خود دائماً در دوره‌های آموزشیِ دانشکدۀ پزشکی و در تأملات حرفه‌ای دربارۀ رابطۀ بیمار و پزشک، پیری، مرگ و احتضار، ناتوانی، و سلامت زنان مورد توجه قرار می‌گیرد. نمونه­ هایی از این نوشته­ ها از نظر دوره و ژانر متفاوتند. سفر حماسی دانته در «دوزخ» (Inferno) به موازات سیر بیماری است؛ ویرژیل، راهنمای او، بیانگر طبیبِ بیمار است. کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» اثر لئو تولستوی خواننده را به بالین فرد بوروکراتِ میانسالی می­برد که در حال مرگ ناشی از سرطان است و پشیمانی از یک زندگی خودخواهانه و ترس از مرگ غریبانه را بدون به خود لرزیدن به ظرافت بیان می­کند. رمان «یک معما به من بگو» اثر تیلی اولسن نشان­دهندۀ زندگی و احتضار اوا- مهاجر روسی­ یهودی، انقلابی، مادر، مادربزرگ و بیمار مبتلا به سرطانی است که تشخیص آن از وی دریغ می‌شود- در میان حرکات فریبنده و اقدامات مراقبتی خانواده‌اش است. دنکام قهرمان سالخوردۀ هنری جیمز در رمان «سال‌های میانی» زندگیِ رو به زوال خود را مرور می‌کند و از پزشک­اش فرصتی برای «تلاشی دیگر» می‌طلبد، اما در عوض تصدیقی عمیق و شفابخش از ارزش خود دریافت می‌کند. فرانتس کافکا، گرگور سامسا، همچون حشره­ای در «مسخ» بیدار می­شود؛ این تمثیلی از تغییرات چندسطحیِ بیماری برای بیماران و خانواده­ها و پزشکان بالینی آنهاست. قهرمان اصلیِ «شاه لیر» در جنون خود، به وضوحِ بینش و ارزشی دست می­یابد که بسیاری از افراد محتضر و خانواده­هایشان مشتاق آنند.

علاوه بر آثار داستانی و تخیلی، پاتوگرافی­ ها- روایت­هایی که بیماران در مورد بیماری­های خود می­نویسند- «سوابق پزشکیِ» بیماری و درمان را از منظر بیماران بیان می­کنند. هم نوشته‌های بیوگرافی و هم داستانیِ اعضای گروه‌های فرهنگی یا قومی خاص با قرار دادن بیماری در چارچوب درک فرهنگی و معنویِ خاصی از بدن، به پزشکان کمک می‌کنند.

خواندن این روایت‌ها و سایر روایت‌های بیماری و مرگ، درک پزشکِ خواننده را در مورد نیاز انسان عمیق‌تر می‌کند. در زمانه­ای که پزشکان و بیماران اغلب غریبگانی با سنت‌های مذهبی و پیشینه‌های فرهنگی مختلف هستند، پزشکان نمی‌توانند به آنچه از بیماری در زندگی شخصی خود می‌دانند تکیه کنند. ادبیات می­تواند روایت­های پیچیده و عمیقی از بیماری و مرگ در همۀ مکان­ها و در میان همۀ مردم ارائه دهد. آثار بزرگ ادبی می­تواند در تواناییِ آموزش در مورد رنج، مرگ و وضعیت انسانی بی‌رقیب باشد.

کار پزشک

بازنمایی‌های ادبیِ کار پزشکان، که غیرپزشکان و همچنین پزشکان می­نویسند، بسیاری از نقش‌ها و انتظاراتِ پزشکی را روشن می‌کند و از این طریق به خوانندگان کمک می‌کند تا نه تنها مسئولیت‌های پزشکان و جایگاه پزشکی را در یک فرهنگ، بلکه بحران‌های اجتماعی که پزشکان باید بدانها پاسخ دهند را نیز درک کنند. رمان‌هایی نظیر میدل‌مارچ (Middlemarch) اثر جورج الیوت، کوه جادویی اثر توماس مان، و طاعون اثر آلبر کامو در جهان­های شخصی، حرفه‌ای و سیاسی پزشکان مداقه می‌کند و صریحاً بر پیامدهای غیربالینیِ کار پزشکان اذعان می‌کنند. از آنجا که نویسندۀ خلاق اغلب در خط مقدم آگاهی یک فرهنگ قرار دارد، ادبیات اغلب منادیِ درکِ بحران­های جدید در پزشکی مانند سندرم نقص ایمنی اکتسابی (ایدز) [۲] یا تهدید جنگ هسته­ای است.

نویسندگانِ پزشکی چون آنتون چخوف، ویلیام کارلوس ویلیامز، واکر پرسی، ریچارد سلزر، و الیور ساکس با بینش فوق­العاده دربارۀ پزشکی قلم می­زدند. رمانِ «بخش شمارۀ شش» چخوف تعارضات درونیِ دکتر راگین، و همزمان ایده­آلیستِ فلج­شده و رواقیِ پوچ­گرا را توصیف می­کند. داستان‌های کوتاه ویلیامز در مورد پزشک عمومی دهکده، تناقضات کار پزشک را با دقتی تمام به تصویر می‌کشد. داستانِ «تماشاگر» [یا سینمارُو: Moviegoer][۳] نوشتۀ واکر پرسی مسیر یک مرد جوان نگران را دنبال می­کند که در راه تصمیم­گیری برای پزشک شدن است. داستان نه تنها تعارضات شخصی، بلکه مسائل فرهنگی بزرگتری را که اغلب در این انتخاب دخیل هستند، به تصویر می­کشد. الیور ساکس، در کتاب «بیداری­ها» (Awakenings) سرمایه­گذاری پزشک و بیمار را برای درمانی «معجزه­آسا» توصیف می­کند. نویسندگان پزشک، رویدادها و احساسات پزشکی را به گونه‌ای تنظیم می‌کنند که خوانندگان پزشک را به بررسی انتقادی روابط تنگاتنگ و پیچیدۀ خود با کارشان و با بیمارانشان سوق می‌دهد.

تدریسِ چنین آثاری به پزشکان و دانشجویان پزشکی، به یک هدف اساسی در آموزش پزشکی دست می­یابد: به پزشکان و دانشجویان این امکان را می­دهد تا بررسی کنند که در پزشکی چه می­کنند و پزشکی با آنها چه کرده است. در طی یک کلاس در مورد رمان «بخش شمارۀ شش» یک متخصص داخلی متوجه شد که با بدگمانیِ دکتر راگین موافق است، اما با اصرار بیمارش بر مراقبت دلسوزانه همذات­پنداری می­کند، و بدین طریق نشان می­دهد که بدبینیِ گاه­وبیگاهِ خود او با همدلی همزمان منافاتی ندارد. خواندن «اردوگاه سرخپوستان»[۴] ارنست همینگوی به عنوان بخشی از گشت و سرکشی‌های آموزشیِ پزشکی، به یک تیم پزشکی بیمارستان اجازه داد تا با رفتارِ بی­تفاوتانۀ خود نسبت به بیمارِ دردکش کنار بیایند، و متوجه شوند که برای آنها، همان­طورکه برای پزشک داستان همینگوی، فریادهای بیمار از نظر تشخیصی اهمیتی نداشته، اما مسئولیت بالینی و اخلاقیِ کنترل درد بیمار به آنها واگذار شده است. بنابراین، روایت‌های ادبی در مورد پزشکی، به یک عامل ضروری در آموزش و پرورشِ پزشکی کمک می‌کند: آنها «سوابق پزشکیِ» غنی و دقیقی از زندگی پزشکان ارائه می‌دهند که می‌تواند موجب ترغیبِ درون‌نگری (introspection) و بررسی شخصی مهمی در مورد تمام کارهایی که پزشک برای انجام آن فراخوانده شده، گردد.

روایات نوشته ­شده به دستِ پزشکان یا در مورد آنها نیز می­تواند درس­های پزشکی خاصی آموزش دهد. داستان‌های کوتاه آرتور کانن دویل (Arthur Conan Doyle) می‌تواند به خوانندگان کمک کند تا محتوای انسان‌گرایانۀ مواجهاتِ معمولِ پزشکی و همچنین فرآیندهای فرضیه‌ساز و تصویب­ سازی که مقوّم استدلال تشخیصی هستند را بررسی کنند. بازنمایی­های ادبیِ جنبه‌های خاصی از زندگی پزشکان یا رویدادهای پزشکی خاص، می‌تواند آینه‌ای برای طبیبانی باشد که در زندگی خود با مسائلی همتا یا مشابه روبرو هستند. داستان‌های گوتیک یا داستان‌های علمی تخیلی سورئال می‌تواند به پزشکان کمک کند تا ترس‌های خود را به ذهنیت خویش نسبت دهند، و از این طریق به آن‌ها این امکان را می‌دهد تا ترس‌ها و نگرانی‌های اولیه اما مهم خویش را بررسی کنند. در نهایت، خواندن روایات پزشکی می­تواند به پزشکان و دانشجویان پزشکی پیشنهاد کند که اقدامات شفابخش در کنار ابعاد تکنیکی و علمی پزشکی، متضمن تفسیرگری و تأمل­گری نیز هست.

[۱]. William Shakespeare or John Donne or Henry James

[۲]. Acquired Immunodeficiency Syndrome (AIDS)

[۳]. این کتاب تحت عنوان «زائر سینما» (مترجم آزاده اتحاد، انتشارات خزه) منتشر شده است.

[۴]. در این داستان، پدرِ «نیک آدامز»، پزشک دهکده، به یک اردوگاه سرخپوستان بومی امریکایی احضار می­شود تا یک نوزاد به دنیا بیاورد. در این کمپ، پدر مجبور می­شود به همراه «نیک» به عنوان دستیار خود، و استفاده از چاقوی جیبی، یک سزارینِ اورژانسی انجام دهد. زن در طول عمل فریادهای زیادی سر می­دهد. پس از انجام این سزارین، با جسدِ مُردۀ شوهر زن مواجه می­شوند که در حین عمل، گلوی خود را بریده است. این داستان که آمیزه­ای از امور متناقض است، مضامینی چون تولد، زایمان، و ترس از مرگ را در خود دارد که در بسیاری از آثار بعدی همینگوی ریزش کرده است.

منبع

Literature and Medicine: Contributions to Clinical Practice, Rita Charon, MD; Joanne Trautmann Banks, PhD; Julia E. Connelly, MD; Anne Hunsaker Hawkins, PhD; Kathryn Montgomery Hunter, PhD; Anne Hudson Jones, PhD; Martha Montello, PhD; and Suzanne Poirer, PhD

محسن خادمی دانشجوی دکتری فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.